آیا استقلال دادن به نوجوان كار درستی است ؟

بحث در باره استقلال همراه با شناخت وابستگی است، زیرا استقلال نقطه مقابل وابستگی است. هر انسانی از بدو تولد و حضور در عرصه حیات اجتماعی در بالاترین مرتبه وابستگی است وهر اندازه كه توانمندی او افزایش یابد، از وابستگی اش كاسته می شود. یعنی توانمندی فرد نسبت مستقیم با استقلال او و نسبت معكوس با وابستگی وی دارد، به طوری كه مشاهدات و روال رشد انسان نیز این نكته را تایید می كند. به عنوان مثال نوزاد در غذا خوردن صد درصد به مادر وابسته است، یعنی اگرمادر به او شیر ندهد به هیچ وجه قادر به غذا خوردن نیست. در حركت و جا به جایی هم در نهایت وابستگی است، یعنی اگر مادر او را جا به جا نكند نمی تواند خود جا به جا شود. در نشستن و دیگر مسائل زیستی و حیاتی نیز چنین است. این وابستگی ها به مرور به سمت استقلال پیش می رود، اما هیچ گاه استقلال كامل و مطلق برای او فراهم نخواهد شد.

كودك از وقتی كه بتواند به شكل چهار دست و پا راه برود، تنها در محوطه اتاق ، آزاد به حركت است، آن هم مشروط برآن كه به سوی اشیای خطر ساز مثل شكستنی ها، اشیای داغ  یا پریز برق و ... نرود و از زمانی كه قادر شد راست قامت و بر روی دو پا حركت كند، پدر و مادر حیطه استقلال او را افزایش داده، با خرید كفش به او اجازه می دهند به فضای باز وارد شود. ولی بازهم حق ندارد به لبه پرتگاه ها یا مسیر وسائط  نقلیه خطرناك برود. با افزایش رشد، كودك می تواند تا مدرسه طی مسیر كند، ولی ملزم است جز به سوی مدرسه به جای دیگر نرود و رفت و بازگشت او مقید به ساعت معین باشد. به این  نحو است كه  بر استقلال او در حركت و جا به جایی افزوده می شود، ولی این استقلال مطلق نیست. كما این كه اگر چه در بزرگسالی رفت و آمد او كمتر مورد نظارت دیگران است، ولی حق شركت در هر مجلس و محفلی را ندارد و اگر آن جا مجلسی برای انجام سرقت، استعمال مواد مخدر یا برنامه ریزی برای خیانت و فساد تشكیل شود، او حق آمد و شد به آن جا را ندارد و اگر چنین كرد تحت پیگرد قانونی قرار خواهد گرفت.

بنابر آن چه بیان شد به این نتیجه می رسیم كه:

الف) استقلال انسان امری تدریجی و متناسب با افزایش توانمندی های اوست و استقلال مطلق وجود ندارد.

ب ) هر موهبتی در مقابل وظیفه و مسئولیتی است. به عنوان نمونه همان گونه كه بیان شد وقتی كودك توانست راه برود باید كفش  بپوشد واز كفش خود مواظبت كند و ضمن حركت ، كارهایی كه به عهده اوست متناسب با سن و استعداد و توانش انجام دهد، یعنی به مدرسه برود و درس بخواند، به دانشگاه برود و تحقیق كند، در مجالس و محافل مذهبی و اجتماعی شركت كند، و نهایتاً در پی معاش باشد و در تعامل های اجتماعی ، حقوق دیگران را رعایت نماید.

بدین ترتیب، هر اندازه استقلال افزایش یابد، انتظار رفتار معقول و معنی دار از فرد مستقل بیشتر خواهد شد و این انتظارت خود قیودی در برابر استقلال به شمار می آیند. به طور كلی آن چه بیان شد نماد كلی استقلال انسان در تمام دوران های زندگی است.

استقلال در دوران نوجوانی

استقلال در دوران نوجوانی، حالت خاص و تحولی استقلال در دوران حیات است. بدین معنی كه تا قبل از بلوغ ، فرد نسبت به اعمال خود اگر چه مسئول است، اما به لحاظ حقوقی و شرعی پاسخ گو نیست و پاسخ گویی به عهده ولی و قیم قهری  و شرعی اوست و به محض وقوع بلوغ ، شخصاً باید در پیشگاه قانون  جواب گو باشد و تبعات و پیامدهای اعمال خود را متحمل شود و به تناسب موارد، پاداش بیند و كیفر پذیرد و به انجام تكالیف متعهد و به رعایت حدود و مرزها ملزم باشد. در مقابل ضروری است اجتماع هم این تعهد و الزام را به عنوان حریم و مرز حقوقی، اعتقادی و ارزشی یك شخصیت حقوقی و اجتماعی حرمت گذاری كند.

بنابراین چنانچه به ندرت و رغم روال قابل تصور، پدر و مادر، نوجوان بالغ را به كار خلاف امر كردند، استقلال حقوقی و شرعی به او اجازه می دهد تا در برابر این دستور مقاومت كند، ولی این مقاومت باید به نحوی عملی شود كه با  وظیفه مهم دیگری كه رعایت حریم و حرمت والدین است، متضاد و متقابل نباشد و چنان مدبرانه و با ظرافت عمل شود كه كرامت آنها مخدوش نگردد و به برخورد متقابل نینجامد، زیرا هیچ انسانی تا پایان عمرگسسته و رها از والدین نیست.

استقلال  شرعی بیان شده همراه با رشد و بیداری غرایز، نوجوان را به سمت احساس وظیفه، افزایش درك و شناخت ارزش ها، تفكر مستقل، برنامه ریزی، عاقبت اندیشی، انتخاب مسیر، تلاش معنادار، ارائه پاسخ های معقول و هدفمند، سیاست گذاری حیاتی، شناخت امیال، حب و بغض ها و اشتیاق و تنفرها، هدایت می كند و در نتیجه به زندگی مستقل و تشكیل خانواده و زایش واحد اجتماعی جدید منجر می شود. این در حالی است كه ارتباط حقوقی و عاطفی فرد با خانواده اولیه اش پابرجاست و تعهدات او كما كان محكم است و به لحاظ تربیتی و ارزشی ، استحكام خانواده دوم و آتی یا سوم بستگی تنگاتنگ با استحكام واحد اول دارد.

علاوه برآن چه بیان شد، كه بیشتر به استقلال حقوقی و شرعی نوجوان مربوط می شود، شایسته است موارد  دیگری از استقلال مانند استقلال اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، عاطفی و ... مورد بحث و نظر قرارگیرد.

الف) استقلال اقتصادی

برای این كه نوجوان درك صحیح و منطقی از استقلال اقتصادی داشته باشد لازم است از دوران كودكی ، پدر و مادر سیاست های خاصی را مد نظر داشته باشند؛ از آن جمله وجوهی را دراختیار نوجوان قرار دهند و با افزایش سن و توان او، مبالغ این وجوه را افزایش دهند و بعضی از مخارج ساده را نیز در قبال این وجوه به عهده خود او بگذارند و بر نحوه انجام این مخارج نظارت كنند تا فرزند یاد بگیرد چگونه هزینه های خود را تنظیم كند و آنها را الویت بندی نماید و صرفه جویی اعمال كند تا بتواند پس انداز داشته باشد و بیاموزد چگونه این پس انداز را به سوی سرمایه گذاری هدایت كند. به عنوان مثال، برای او حساب پس انداز مسكن باز كنند یا گاهی او را به سمت داد و ستدهای ساده و سود آور رهنمون شوند یا به طرف سرمایه گذاری های علمی و فنی مانند خرید ابزار كارهدایتش كنند تا به تدریج با كسب در آمد و مهارت فنی آشنا شود. همچنین به لحاظ شرعی و در راستای تربیت دینی برای او سالِ مالی تعیین كنند تا بیاموزد حداقل سالی یك مرتبه سود و زیان و بهره وری اقتصادی خود  را بسنجد و حقوق الهی و اجتماعی خود را بپردازد و در كنار این مسائل احساس كرامت، خود ارزشمندی و استقلال كند.

ب) استقلال اجتماعی:

در دوران كودكی، فرزند غالباً در معیت پدر و مادر ، در مجالس و محافل شركت می كند و در دوران دبستان با شركت در اردوهای دانش آموزی ، حیطه تعامل اجتماعی او افزایش می یابد و با پذیرش برخی مسئولیت های ساده در محیط آموزشی، فعالیت ها و مسئولیت های اجتماعی را تجربه می كند.

ولی در دوران نوجوانی با شركت درگروه هم سن و سال و آمد و شد به مجالس مذهبی و علمی، رجوع به كتابخانه ها و شركت در اردوها، استقلال اجتماعی او معنای تازه به خود می گیرد و در مقابل انتظار دارد با تبدیل دخالت های والدین به نظارت، این استقلال به رسمیت شناخته شود؛ كما این كه دیگر حاضر نیست شركت او در مجالس خانوادگی حالت طفیلی داشته باشد و انتظار دارد از او به صورت جداگانه دعوت به عمل آید. همچنین او برای مسئولیت هایش در مدرسه، مسجد و محله ارزش قائل است و تشویش و دغدغه دارد. بنابراین ضروری است قبل از نوجوانی مبانی ارزشی فعالیت های اجتماعی به او آموزش داده شود تا در دوران نوجوانی دچار مشكل نشود. معاشرت های واجب مثل شركت در جلسه های آموزشی، علمی و دینی را باید به او تفهیم كرد و حشر و نشرهای حرام را به او شناساند و با تعیین مصادیق عینی به او بصیرت و آگاهی داد. البته در ارائه این آگاهی باید توجه داشته باشیم كه ذهن خفته نوجوان نسبت به مسائل مكتوم بیدار نشود و تذكرات، جنبه اشاعه زشتی پیدا نكند.

ج) استقلال سیاسی:

در بیان نظریات سیاسی، هر چند نوجوان ناپخته و تازه كار باشد، با این حال باید پدر و مادر ، شنونده ای پر حوصله و بردبار باشند و برای آگاهی و بیداری او به ذكر مصادیق عینی بسنده كنند و به او مجال دهند تا خود مسائل را تحلیل كند. منتها ضروری است از قبل خط و مرزهای ارزشی و فرهنگی برای او ترسیم شود و زمانی كه به سن قانونی رسید، ضمن تبیین مسئولیت های ناشی از رأی دادن و ارائه نظر ، مجال این امر را برای او فراهم كنند.

د) استقلال عاطفی:

 نوجوان با گرایش به سمت گروه همسالان و طرح دوستی ها، استقلال عاطفی خود را ابراز می كند. دراین زمینه ضرورت دارد  خانواده حد و مرزها و منع و تجویزها را از دوران كودكی به او تفهیم كند و سپس با سالم سازی محیط و انتخاب صحیح پهنه اجتماعی و فضای آموزشی، بسترآشنایی و دوستی ها را بسازد تا در دوران نوجوانی او، مجبور به دخالت های افراطی و غیر مؤثر نشود.

دید و برداشت كلی :

در این دوران در جهت شكوفایی روحی و روانی نوجوان به منظور دلجویی عاطفی، آزادی مطلق و استقلال بدون مرز آنان را توصیه می كنند، ولی حقیقت امر آن است كه اگر چه مسائل  جزیی و به خصوص مادی در مقایسه با امكانات ارتقائشان و میزان اهمیت آن، قابل اغماض است، لیكن باید از اوان كودكی رفتار فرزندان در جهت كسب عادات مناسب نظام یابد و جهت پذیرد و در حد سن و سال و موقعیتشان یك روش نظارتی معقول جاری گردد، به نحوی كه این روش ها درحد توان و پذیرش آنان باشد و محققاً فایده مند بوده، با منزلت وهویت طینتی و طبیعی آتی شان تضاد نداشته باشد. نظارت مذكور به نحوی باید باشد كه چشم واقع بین آنان را باز كند و توان تحلیل و برداشت معقولشان را تقویت نماید تا بتوانند به طور منطقی حقایق را درك كنند. ولی اگر تحكّم مآبانه مسائل برایشان تحلیل و به آنان تحمیل شود، خوشایندشان نخواهد بود. پس باید ضمن ایجاد بصیرت و بینش، زمینه تحلیل دلیل مند برایشان فراهم شود. آن گاه پذیرش مسائل، امری سهل و آسان خواهد شد و در برابر این گونه برداشت ها دفع و گریزی نخواهند داشت. و سرانجام این كه اگر پدر و مادر نسبت به فرزند ذی حق اند و فرزند نیز متقابلاً ملزم به رعایت حقوق و حفظ  حرمت و كرامت آنان است، لیكن لازم است در تربیت فرزندان به شكلی برنامه ریزی شود تا مطلب مذكور با حق انتخاب و استقلال آنها تضاد و تعارضی پیدا نكند و آنان بتوانند به مدد فكر و عقل خود مسیر صحیح را بیابند.

http://www.tebyan.net/social/house_family/teenager_youth/upbringingyoungsters/2004/6/17/7089.html

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

نوجوانان را باور كنید

ورود به بزرگسالی، می تواند زمان درگیری و كشمكش برای نوجوانان و خانواده شان باشد . نوجوان به سرعت دچار تغییرات فیزیكی و عاطفی می گردد ، پس والدین و اطرافیان نیز باید برخوردشان را متناسب با تغییرات او تعدیل نمایند ، به این ترتیب روابط آنان وارد مرحله جدیدی می گردد . دراین دوران ، نوجوان بین تمایلش به آزادی و استقلال ، و نیاز به تحت حمایت خانواده بودن ، سرگردان است و برای رسیدن به این استقلال ، گام های متهورانه ای برمی دارد واگرچه والدین نیز مایلند فرزندشان فردی شاد و مستقل پرورش یابد اما با نگرانی نظاره گر او هستند و مجبورند این واقعیت را بپذیرند كه اگر چه برای فرزندشان آرزوهایی در سرمی پرورانند اما ممكن است به واقعیت نپیوندد ، زیرا نوجوانان نیز برای خود آرزوهایی دارند.

وجود روابط مناسب والدین با نوجوانان ، به آنان دراین فراز و نشیب كمك خواهد كرد و رسیدن به این روابط ، نیازمند سعی و تلاش بیشتری است . آنچه كه والدین می توانند انجام دهند:

1- اوقات بیشتری را با نوجوانتان بگذرانید.

اگرچه غالبا ترتیب دادن زمانی برای بودن با فرزندان مشكل است ( زیرا نوجوانان مایلند بیشتر اوقاتشان را با دوستانشان سپری كنند) اما با كمی صبر و حوصله و انعطاف بیشتر در برخورد با مسأله ، این زمان به دست خواهد آمد. دراینجا اوقات به خاصی را به شما پیشنهاد می كنیم

زمان صرف غذا : حتی اگر گاهی اوقات اعضای خانواده با یكدیگر غذا صرف می كنند، شما می توانید در این فرصت در موفقیت ها، عقاید و سلیقه نوجوانتان سهیم باشید.

 در ماشین : بعضی اوقات كه با نوجوانتان به جایی می روید ، سعی كنید در هنگام رانندگی فرصت مناسبی ایجاد كنید تا او با شما وارد گفت و گو شود ؛ زیرا بیشتر نوجوانان هنگامی كه به آنان مستقیماً نگاه نشود ، راحت تر صحبت می كنند.

زمان خواب: قبل از آنكه فرزندتان به خواب رود، رفتن به اتاق او و انجام یك گفت و گوی خودمانی و كوتاه می تواند برایش بسیار آرام بخش باشد.

زمان صرف عصرانه : بعدازظهرها به همراه فرزندتان به گردش بروید ( بهتر است محلی را انتخاب كنید كه دوستان او معمولاً به آنجا نمی روند ، زیرا نوجوانان اغلب از اینكه دوستانشان آنان را با والدینشان ببینند مضطرب می شوند ).

2- به علایق او توجه نشان دهید و متقابلا خود را نیز با او در میان بگذارید :

به تماشای فعالیت های ورزشی و غیر ورزشی او بروید .

به همراه او به تماشای برنامه تلویزیونی مورد علاقه اش بنشینید و به یاد داشته باشید برخورد منتقدانه نداشته باشید .

سعی كنید دركارها یا علایقتان ، او را به عنوان یك دوست بزرگسال شریك بدانید .

به همراه او به تماشای فیلمی كه مورد علاقه هر دویتان است بروید و یا در مورد آن با یكدیگر صحبت كنید.

3- به نوجوان گوش فرا دهید:

وقتی نوجوانان با والدینشان صحبت می كنند، اغلب قبل از آنكه فرصتی برای بیان احساساتشان بیابند مورد پند و اندرز قرار می گیرند و این عمل نه تنها برقراری ارتباط را متوقف می سازد بلكه موجب دلسردی آنان دردستیابی به راه حل مناسب برای مشكلشان می گردد. سودمندترین واكنش برای كمك به نوجوانتان آن است كه توجه و علاقه ی خویش را نسبت به شنیدن احساسش نشان دهید و راه را برای بیان احساساتش باز گذارید.

4- عشق و علاقه خویش را به فرزندتان نشان دهید:

برای آنكه كسی درك كند كه دوستش دارید ، لازم است علاقه تان را به طور مستمر نشان دهید .

بیشتر اوقات به او بگویید كه دوستش دارید .

گاهی اوقات غذایی را كه دوست دارد برایش مهیا كنید .

بعضی اوقات ، هنگامی كه به گردش یا پیاده روی رفتید چیزی برایش بخرید تا به او نشان دهید كه به فكرش بوده اید.

برای كمك به نوجوانتان از تحمل هیچ زحمتی دریغ نورزید.

5- نوجوانتان را باور كنید:

این فرصت را به او بدهید كه بداند در موقعیت سنی خاص و حساسی است .

نظر او  را در مورد بعضی چیزها كه از آنها آگاهی دارد ، جویا شوید( برای مثال: تنظیم ویدیو،...)

كاردستی و آثاری از عكاسی یا نقاشی او را در معرض دید قرار دهید.

در یك دفتر یاداشت روزانه ، كارهای مهمی را كه انجام داده است  یادداشت كنید.

اگر او مرتكب اشتباهی شد به این مطلب ایمان داشته باشید كه دفعه بعد آن را بهتر انجام خواهد داد.

به خاطر داشته باشید:

اگر چه انجام موارد ذكر شده  نیاز به صرف وقت دارد و اغلب پیدا كردن این فرصت ها مشكل است ، اما حاصل كار، خودباوری بهتر نوجوانتان از خویش ، بهبود در رفتارش وبرقراری ارتباط با شما است.

به هر حال هر چقدر كه او تلاش های شما را نادیده گرفته و یا حتی مورد تمسخر قرار دهد ؛ به این مطلب نیاز بیشتری است تا نوجوانتان بداند كه شما او را دوست دارید و او را باور می كنید.

او نیاز به توجه فزاینده ای دارد .

گاهی اوقات از قالب شخصیتی والدین بیرون آمده و نقش یك دوست را با او داشته باشید.

حتماً به خاطرداشته باشید كه كاری انجام ندهید تا او از شما سلب اعتماد كند، اگرچه او همیشه موجب جلب اعتماد شما نمی شود .

گاهی اوقات در خلوت ، زمانی را به یادآوری خاطرات و احساسات خود هنگامی كه هم سن فرزندتان بودید، اختصاص دهید.

و به خاطر داشته باشید هیچ پدر و مادری كاملاً بی نقص  نیستند و ایده آل بودن به سادگی دست یافتنی نیست.

http://www.tebyan.net/Social/House_Family/Teenager_Youth/UpbringingYoungsters/2003/7/21/2861.html

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

پول توجیبی  و تجربه های شیرین مستقل شدن نوجوانان

دیروز؛ یادم هست هفت ساله که بودم و تازه به مدرسه می رفتم، پدرم هر روز پنج تومان به من می داد و در هفته جمعاً ?? تومان می توانستم داشته باشم. آن وقت ها اگر بچه ای به آن سن و سال در هفته این قدر پول می گرفت، خیلی احساس پادشاهی می کرد.

هر سال که بزرگ تر می شدم اندکی به این مبلغ افزوده می شد و دیگر به جای هر هفته هر ماه آن را دریافت می کردم. تا اینکه یک وقت دلم خواست که یک دوچرخه داشته باشم، اما پول خریدش را نداشتم. به توصیه پدرم شروع به پس انداز کردم و کمی هم به ازای انجام برخی کارها در خانه و کمک کردن به خانواده، بالاخره توانستم آنچه مورد نظرم بود، برای خود تهیه کنم و آن وقت بود که تازه فهمیدم داشتن پول توجیبی چقدر خوب است و برای به دست آوردن هرچیز چه اندازه باید تلاش کرد

هر سال که بزرگ تر می شدم اندکی به این مبلغ افزوده می شد و دیگر به جای هر هفته هر ماه آن را دریافت می کردم. تا اینکه یک وقت دلم خواست که یک دوچرخه داشته باشم، اما پول خریدش را نداشتم. به توصیه پدرم شروع به پس انداز کردم و کمی هم به ازای انجام برخی کارها در خانه و کمک کردن به خانواده، بالاخره توانستم آنچه مورد نظرم بود، برای خود تهیه کنم و آن وقت بود که تازه فهمیدم داشتن پول توجیبی چقدر خوب است و برای به دست آوردن هرچیز چه اندازه باید تلاش کرد

ضرورت وجود مبلغی به عنوان پول توجیبی بحثی است که همواره در میان خانواده ها وجود دارد. اینکه هر خانواده با توجه به توان مالی و نیازهای فرزندان خود در هر سنی مبلغ معینی را ماهانه یا هفتگی در اختیار آنها قرار دهد، برای برآوردن نیازهای ثانویه فرزندان امری اجتناب ناپذیر به نظر می رسد.

کارشناسان بر این باورند که چنین مبلغی به هر حال باید به فرزندان تا زمانی که بتوانند نیازهای خود را مستقلاً برآورده سازند، پرداخت شود. اما همین پرداخت هم نباید شکل بی رویه و نادرست داشته باشد و سبب وابستگی و عدم استقلال فرزندان شود. به علاوه کارشناسان بر این امر تأکید دارند که دادن پول توجیبی باید به صورتی باشد که سبب کاهلی در فرزندان نشود.

دکتر فربد فدایی- روان پزشک- برآوردن نیازهای اولیه کودک در سال های نخستین زندگی را یک ضرورت حتمی می داند و می گوید: «این نیازها باید بی چون و چرا برآورده شود، اما در سال های بعد باید برای کودک محدودیت هایی در نظر گرفت و از سوی دیگر به هنگام تهیه لوازمی که مربوط به اوست، از وی نظر خواهی کرد تا بدین وسیله با خرید و پول آشنا شود.»

کودک معمولاً پس از سن سه سالگی واژه من و مالکیت را می آموزد و مفهوم واژه پول به عنوان جنسی اعتباری که عامل خرید محسوب می شود، از پنج سالگی شکل می گیرد. در سال های پیش از پنج سالگی ذهن فرد آن قدر رشد نیافته که معنای پول را بداند و نیازی هم به پول دادن به کودک نیست.

پرداخت مبلغی به عنوان پول توجیبی به هر میزان ضمن آنکه باید پاسخگوی مقداری از نیازهای فرزندان باشد،باید به آنها می آموزد تا برای به دست آوردن آنچه می خواهند بکوشند و در مقابل آنچه دارند احساس مسئولیت کنند.

دکتر رضا دولتیار باستانی، پرداخت مبلغی به عنوان پول توجیبی را یک ضرورت دانسته و بر این باور است که به دو دلیل باید به فرزند پول توجیبی داد، یکی آموختن میزان مصرف به کودک و کنترل آن که معمولاً کودکان ?-? ساله مصرف بالایی دارند و در صورت در اختیار داشتن پول، همه را تنقلات و چیزهای غیر ضروری می خرند و اگر والدین از این مسأله ساده بگذرند، علاوه بر تأثیر روانی بد ِ آن سبب نامحدود شدن خواسته های فرزند می شوند.

این روان شناس و استاد دانشگاه، دلیل دیگر را آموختن مفهوم محدودیت در زندگی می داند و توضیح می دهد: «به پایان رسیدن یک امکان یا موقعیت، به فرزند می آموزد که منابع محدودی در اختیار دارد و باید با پس انداز کردن و برنامه ریزی درست از آنها به بهترین نحو استفاده کند. در نهایت هم می آموزد که اگر برآوردن نیاز امروز را به تأخیر بیندازد، سود خواهد برد.»

میزان پول توجیبی فرزندان با توجه به تمکن مالی هر خانواده متفاوت است و کم یا زیاد بودن آن، گاه نتایج ناخوشایندی را برای فرزندان به ویژه جوانان به دنبال دارد.

جامعه شناسان درباره اثرات دریافت پول توجیبی بیشتر یا کمتر از حد نیاز، بر این باورند که دریافت پول توجیبی در حد نیاز متوسط مسلماً بسیار مؤثر بوده و اگر بیشتر یا کمتر از حد نیاز باشد، سبب انحرافات و مشکلاتی برای خانواده و فرزندان خواهد شد.

براساس بررسی هایی که برروی خانواده های مرفه انجام شده، هنگامی که فرزندان این خانواده ها پول زیادی در دسترسشان قرار می گیرد، بیشترشان به اسراف و کارهای نادرست روی می آورند. علت آن است که میزان پولی که به آنها داده می شود، بیش از آن است که نیاز دارند و در نهایت فرصتی برای مصرف این پول در راه های نادرست پیدا می کنند.

در مقابل، پرداخت پول توجیبی به میزان کم هم سبب به خطا انداختن فرزند شده و او را تشویق می کند تا از طرق دیگری _ حال هر چند نادرست باشد- این کمبود را جبران کند و بدین ترتیب، وی به نوعی به سوی کارهای ناشایست برای ارضای نیازهایش سوق داده می شود.

بنابراین، درباره پول توجیبی یک تعریف بهتر هم می توان ارائه داد و آن اینکه بگوئیم: «نوعی عادت دادن فرزندان به وابستگی های مالی به خانواده .» در حقیقت پول توجیبی بیشتر از آنکه باعث برطرف شدن نیازهای مادی فرزندان شود، سبب اتکای فرزند به منبع درآمد مالی خانواده می شود. هنگامی که با خانواده ها در این باره صحبت می شود، همگی بر تعیین مبلغی به عنوان پول توجیبی تأکید می کنند و آن را امری ضروری در تربیت فرزندان می دانند. به گفته یک مادر خانواده که خود شاغل بوده و دارای تحصیلات دانشگاهی نیز هست، ضرورت وجود مبلغ معین به عنوان پول توجیبی امری است اجتناب ناپذیر و میزان آن بستگی به سن فرزندان دارد، چرا که با افزایش سن، نیازها هم افزایش می یابد.

در مقابل این گفته، یک پدر به عنوان سرپرست خانواده بر این باور است که معمولاً این طور چیزها نسبی بوده و فرزندان بیشتر تحت تأثیر محیط اجتماعی و گروه همسالان خود هستند. وی در این باره می گوید: «اصولاً پول توجیبی و نوع مصرف آن باید تعیین شده باشد، از این نظر که هم خانواده ها و هم فرزندان بدانند که وجود چنین مبلغی دقیقاً به چه منظور است. به یاد داشته باشیم که چنین پولی باید نه کم باشد و نه زیاد. چون بیش از حد آن سبب ضایع شدن شخصیت فرزند به ویژه اگر در سنین حساس نوجوانی و جوانی باشد می شود و میزان کم آن هم سبب کمبودهایی در او می شود».

یک پیشنهاد خوب به خانواده ها این است که بچه ها پیش از هر چیز باید ارزش پول و آنچه در اختیار دارند را به خوبی بدانند و یاد بگیرند که در کنار خرج کردن، پس اندازی را هم باید کنار گذاشت. پیشنهاد بهتر هم اینکه به جای کمک های مالی بی مورد، راه های درست کسب درآمد را به آنها بیاموزند. در حقیقت مصداق این ضرب المثل به ذهن می آید که به جای اینکه برای کسی ماهی بگیری، به وی ماهیگیری بیاموزی. همیشه داشتن هنری یا تسلط به حرفه ای کارآمد، حتی در حد تسلط به یک زبان خارجی می تواند راهی برای یافتن شغلی شرافتمندانه باشد.در کل همه این موارد به شخصیت و نوع تربیت و گرایش های فرزندان باز می گردد و میزان پرداخت پول توجیبی در مقابل نوع شخصیت و تربیت کودک آن قدرها هم تفاوت نمی کند، چرا که همه اینها به شخصیت، تربیت و چگونگی برخورد والدین با فرزندان بستگی دارد. اگر فرزندی قانع بودن را نیاموزد، دیگر میزان کم یا زیاد بودن پولی که دریافت می کند، برایش تفاوتی ندارد.

اگر خانواده ها پولی را به عنوان پول توجیبی به فرزندان می دهند، باید بدانند که افراط و تفریط در این زمینه، به هر حال به ضرر فرزندان است. فرز



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:




برچسب ها :