صفحه نخست

ايميل ما

آرشیو مطالب

لينك آر اس اس

عناوین مطالب وبلاگ

پروفایل مدیر وبلاگ

طراح قالب

:: صفحه نخست
::
ايميل ما
::
آرشیو مطالب
::
پروفایل مدیر وبلاگ
::
لينك آر اس اس
::
عناوین مطالب وبلاگ
::
طراح قالب

تمام لينکها تماس با ما


نويسندگان :
:: خادم المهدی (عج)

آمار بازديد :

:: تعداد بازديدها:
:: کاربر: Admin

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 4
بازدید ماه : 95
بازدید کل : 56692
تعداد مطالب : 133
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1


Alternative content









.

پرده خوش امد گویی GET COD

.


☼ ساخت کد صوتی ادعیه برای وبلاگ ☼

جوان ناب

Online User








پيام مديريت وبلاگ : با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، به وبلاگ من خوش آمديد .لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وبلاگ ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما در بهتر شدن كيفيت مطالب وبلاگ کمک کنید .


داستان سعادت جوان گمراه

 



سعادت جوان گمراه




جابر بن یزید جعفی به نقل از حضرت ابوجعفر، امام محمّد باقر علیه السلام حكایت كند:

در زمان حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله ، یك جوان یهودی نزد خانواده خود كه همه یهودی بودند می زیست .

این جوان در بسیاری از روزها نزد رسول گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و آله می آمد و چنانچه حضرت كاری داشت ،

به ایشان كمك و همكاری می كرد. و چه بسا پیامبر خدا صلوات اللّه علیه ، برای رؤ سای قبائل و یا دیگر اشخاص نامه می نوشت و توسّط آن جوان گمراه نامه ها

را برای آن افراد می فرستاد. پس از گذشت مدّتی بدین منوال ، جوان چند روز به ملاقات حضرت رسول نیامد، به همین جهت حضرت جویای حال جوان نامبرده گردید؟

گفتند: مدّتی است كه مریض می باشد و در بستر بیماری افتاده است ؛ رسول گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و آله به همراه بعضی از یارانش برای عیادت ،

به سمت منزل آن جوان حركت كردند، همین كه وارد منزل شدند، دیدند كه جوان در بستر خوابیده و چشم های خود را بسته است ،

و چون حضرت او را صدا زد، جوان چشم های خود را باز كرد و گفت : لبّیك یا اباالقاسم ! رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله ، فرمود:

شهادت بر یگانگی خدا و رسالت من بده و بگو: ((اءشهد اءن لا اله الاّ اللّه و انّ محمّدا رسول اللّه )).

پدر جوان كه نیز یهودی بود بر بالین پسرش نشسته بود، جوان نگاهی به پدر كرد و لب از لب نگشود.

بار دیگر حضرت رسول سخن خود را تكرار نمود و باز جوان نگاهی به پدر خود كرد و همان طور ساكت ماند، در مرحله سوّم حضرت پیشنهاد خود را مطرح نمود

و جوان متوجّه پدر خود گردید. پس پدر به فرزند خود گفت : آنچه می خواهی انجام ده و هر چه می خواهی بگو، جوانی كه تا آن لحظه گمراه بود،

لب به سخن گشود: ((اءشهد اءن لا إ له إ لاّ اللّه ، و أ نّك محمّد رسُول اللّه )) و با اسلام آوردن ، سعادتمند و هدایت یافت ؛ و جان به جان آفرین تسلیم كرد.

پس از آن حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله به همراهان خود فرمود: او همانند ما مسلمان گردید، او را غسل دهید، كفن كنید تا بر او نماز بخوانیم و دفنش نمائیم .

و سپس اظهار داشت : الحمدللّه كه توانستم یك نفر را از گمراهی و آتش جهنّم نجات دهم.

چهل داستان و چهل حديث از حضرت رسول خدا(ص) / عبدالله صالحي

 

 



نوشته شده توسط خادم المهدی (عج) در جمعه 18 بهمن 1393


داستان جوان دانشجو

 

جوان دانشجو


آورده اند که : چون آوازه دانش و حکمت ((سقراط)) سراسر مرز و بوم یونان را فرا گرفت مردم از هر سو نزد او شتافتند تا از فضل و معرفت بی‌پایان او بهره‌مند شوند.
مخصوصاً جوانان، شیفته آن چراغ هدایت بودند و لحظه‌ای از مجلس درس وی دور نمی‌شدند.

از آن جمله، جوانی بود بسیار هوشمند، ولی بی‌بضاعت كه آرزومند بود مانند دیگران هر روز نزد حكیم حاضر گردد.
پیوسته با خود می‌اندیشید، اندیشه معاش او را نگران می‌كرد كه اگر برای كسب روزی دنبال كار رود از خدمت استاد و تحصیل علم باز می‌ماند و اگر خدمت استادرا برگزیند، خرج روزانه خود را چگونه به دست آورد.
در این حال، دهقانی از غم جوان آگاه شد و به او گفت: اگر  از شام تا نیمه شب باغ مرا آبیاری كنی چند درهم مزد به تو می‌دهم واگر از نیمه شب تا سپیده‌ دم، نگهبان آسیاب باشی آسیابان نیز دو عدد نان به تو خواهد داد .

جوان این پیشنهاد را پذیرفت و از آن زمان،شب ها به آبیاری و آسیابانی می‌پرداخت و روزها در محضر استاد حاضر می‌شد.
روزگاری بدین منوال گذشت و آن جوان در علم و هنر، سرآمد همگان گردید
جوانان دیگر بر او حسد بردند و كینه او را به دل گرفتند و تنی چند در صدد بر آمدند كه او را از خدمت استاد دور كنند.
روز نزد قاضی شهر آمدند و گفتند: جوانی در گروه ماست كه فقیر است و هر روز، از بامداد تا شام در خدمت سقراط است و هیچ كس نمی‌داند كه هزینه زندگی خود را از كجا و چگونه فراهم می‌كند
که مرد فقیر در این مملكت قانون چنان است كه باید طریق زندگانی هر كس آشكار باشد و قاضی بداند  
چگونه زندگی می‌نماید.

قاضی فرمان داد جوان را حاضر كردند و از چگونگی حال و كار او پرسش كرد

جوان، به ناچار پرده از كار خویش برداشت و صاحب باغ و آسیابان را به شهادت خواست.

آن دو گواهی دادند كه این جوان، شب تا صبح از برای چند درهم و دو عدد نان، به آبیاری و آسیابانی اشتغال دارد  
قاضی و دیگر افرادی كه در محكمه حاضر بودند، بر همت آن جوان آفرین گفتند و همكاران بد اندیش او را سرزنش كردند.



نوشته شده توسط خادم المهدی (عج) در جمعه 17 بهمن 1393


گوهر و صدف(حجاب) 1

آثار و فواید رعایت حجاب و پوشش دینی

 

 

1- بهداشت روانی اجتماع و کاهش هیجان‏ها و التهاب جنسی که سبب کاهش عطش سیری ناپذیری شهوت است.

 

2- تحکیم روابط خانوادگی و برقراری صمیمیت کامل زوجین.

 

با رواج بی حجابی و جلوه گری زن، جوانان مجرد، ازدواج را نوعی محدودیت و پایان آزادی‏های جنسی خود تلقّی می‏کنند وافراد متأهل هر روز در مقایسه‏ای خطرناک میان آن چه دارند و ندارند، قرار می‏گیرند. این مقایسه‏ها، هوس را دامن زده و ریشه زندگی را می‏سوزاند.

 

3- استواری اجتماعی و استیفای نیروی کار و فعالیّت‏

 

دختر و پسری که در محیط کار و دانشگاه تحریک شهوانی شوند، از تمرکز و کارآیی آن‏ها کاسته می‏شود و حکومت شهوت بر اجتماع سبب هدر رفتن نیروی فکری و کاری است.

 

4- بالارفتن ارزش واقعیت زن و جبران ضعف جسمانی او

 

حیا، عفاف و حجاب زن می‏تواند در نقش عاطفی او و تأثیرگذاری بر مرد مؤثر باشد. لباس زن سبب تقویت تخیّل و عشق در مرد است و حریم نگه داشتن یکی از وسائل مرموز برای حفظ مقام و موقعیّت زن در برابر مرد است.

 

اسلام حجاب را برای محدودیّت و حبس زن نیاورده، بلکه برای مصونیّت او توصیه کرده است، زیرا اسلام راضی به حبس، رکود و سرکوبی استعدادهای زن نیست، بلکه با رعایت عفاف و حفظ حریم، اجازه حضور زن را در اجتماع داده امّا از سوء استفاده شهوانی و تجاری منع کرده است.

 

در واقع حجاب موجب محدودیت مردان هرزه می‏باشد که در صدد کام جویی‏های آزاد و بی حد و حصر هستند و مصونیت زنان از دست این گروه از مردان منظور است.

 

علاوه بر مطالب فوق استاد مطهری در بیان این که چرا حجاب به زنان اختصاص یافته می گوید: اما علت این که در اسلام دستور پوشش، اختصاص به زنان یافته، این است که میل به خود نمایی و خودآرایی مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلب‏ها و دل‏ها مرد شکار است و زن شکارچی، همچنان که از نظر تصاحب جسم و تن، زن شکار است و مرد شکارچی. میل زن به خود آرایی از حس شکارچی‏گری او ناشی می‏شود. در هیچ جای دنیا سابقه ندارد که مردان لباس‏های بدن نما و آرایش‏های تحریک کننده به کار برند. این زن است که به حکم طبیعت خاص خود می‏خواهد دلبری کند و مرد را دل باخته و در دام علاقه خود اسیر سازد. بنابراین انحراف تبرّج و برهنگی، از انحراف‏های مخصوص زنان است و دستور پوشش هم برای آنان مقرر گردیده است".(9) به عبارت دیگر: جاذبه و کشش جنسی و زیبایی خاص زنانه و تحریک پذیری جنس مردانه، یکی از علت‏های این حکم است. توصیه و دستور الهی به پوشش و حجاب برای زنان، به منظور ایجاد محدودیت و محرومیت و چیزهایی از این قبیل که تنها فریب شیطانی‏اند نمی‏باشد، بلکه در واقع برای آگاهی دادن به گوهر ارزشمند در وجود زنان است که باید از آن مراقبت و شده و حفظ شود و به تاراج نرود. این کاملاً معقول است که هر چیزی ارزشمندتر باشد، مراقبت و محافظت بیشتری را می‏طلبد تا از دست راهزنان در امان باشد و به شکل یک ابزار برای مطامع سودپرستان در نیاید.

 

 به یاد داشته باشیم که غریزه جنسی، نیرومند و عمیق است. هر چه بیشتر اطاعت شود، سرکش‏تر می‏گردد، همچون آتش که هر چه به آن بیشتر هیزم بدهند، شعله ورتر می‏شود، و شهوت خود را به صورت یک عطش روحی و خواست اشباع نشدنی در می‏آورد.(10) و وضعیت جهان معاصر و کشانده شدن عده‏ای به همجنس بازی نشانه آشکاری از این حالت است.

 

بنابراین رعایت نکردن پوشش اسلامی توسط زنان نه تنها از بین رفتن حساسیت مردان را به دنبال ندارد، بلکه موجب طغیان غریزه جنسی آنان نیز می‏گردد و پس از مدتی باعث دلزدگی و بی معنایی آن خواهد شد.

 

در مورد مردان نیز این گونه نیست که بتوانند با هر نوع لباسی از خانه بیرون آیند و نوع پوشش آنها می تواند به هر صورتی باشد بلکه مردان نیز در این جهت با محدودیت های خاص خود نسبت به پوشش مواجه هستند اما محدوده پوشش آنان به جهت حضور بیشتر در اجتماع و کارهای سخت و به جهاتی که در بالا ذکر شد با زنان متفاوت است.

 

حجاب و رشد شخصیت‏

 

بی‏حجاب در اندیشه نمایش خود و زیبایی خویش است. این امر که عقده حقارت انسان را می‏نمایاند، زمینه رشد و تعالی وی را نابود می‏سازد؛ در حالی که زن مانند مرد یک انسان است و باید از نظر انسانی رشد و تکامل یابد. کسی که با نمایش زیبایی خود و گزینش پوششی ویژه در اندیشه جلب نظر دیگران به سر می‏برد، در حقیقت می‏خواهد با تکیه بر جذابیت‏های ظاهری خویش و نه اصالت‏ها و ارزش‏های متعالی خود، جایی در جامعه بیابد. در واقع او از این طریق اعلام می‏دارد، آنچه برایش اصل است و اهمیّت دارد، «زن بودن» او است نه انسانیت و اندیشه و لیاقت و کارآیی‏اش. چنین فردی قبل از همه اسیر خویش است و به مغازه‏داری شبیه است که پیوسته در اندیشه تزیین ظاهر و تغییر دکور خود به سر می‏برد و فرصت پرداختن به آرزوهای بزرگ‏تر را نمی‏یابد(11)

 

از نظر روان‏شناسی، قطعی‏ترین عامل رشد انسان «میزان ارزشی» است که هر فرد برای خود قائل است‏؛ به عبارت بهتر، نافذترین عامل رشد روانی و شخصیتیِ انسان، سطح حرمت خود او است.

 

به راستی آیا برهنه شدن و کشاندن رفتارهای جنسی به کوچه و خیابان به آدمی ارزش می‏دهد و انسان را از احساس ارزشمندی بهره‏مند می‏سازد؟ البتّه شاید احساس رضایت آنی و زود گذر پدید آورد، ولی کم‏تر کسی است که بر خورداری از این حالت و رفتار را ارزش تلقی کند و شخص برخوردار از این روحیه را ارزشمند بداند. افزون بر این، تأمین هر خواسته‏ای همیشه با احساس رضایت همراه نیست. در جامعه‏ای که برهنگی تمام شریان‏های آن را پر کرده و زن و مرد همواره در حال مقایسه داشته‏ها و نداشته‏های خویشند، انسان‏ها در تشویش مستمر و دلهره همیشگی فرو می‏روند؛ زیرا رقابت و مقایسه در میدانی رخ می‏نماید که ظرفیت رقابت ندارد و بدین سبب، آدمی به تنوع طلبی حریصانه کشیده می‏شود. بی‏تردید تا وقتی این اندیشه فضای ذهن آدمی را آکنده است، فرصتی برای بروز خلاقیت و ابتکار باقی نمی‏ماند. ذهنِ مشغول به تصاحب دل دیگران و جلب نظر مردان و پسندیده شدن، هرگز اندیشه علمی را بر نمی‏تابد و نمی‏تواند یافته‏ای تازه عرضه کند. او در پی آن است که در وضعیت موجود پسندیده شود نه آن که وضعیت را تغییر دهد و با ابتکار و خلاقیت، طرحی نو در اندازد. از سوی دیگر، از آن‏جا که احساس بی‏ارزش بودن تمام وجود این افراد را پر کرده است، در پی جبران این کمبود بر می‏آیند و چون آسان‏ترین راه رسیدن به این احساس، مقبول دیگران واقع شدن است، از طریق سکس و عرضه پیکر خود در این مسیر گام بر می‏دارند تا به شکلی، احساس ارزشمندیِ از کف رفته خود را جبران کنند. در حالی که شخص بر خوردار از حجاب هرگز چنین نیازی را احساس نمی‏کند. در نگاه او بهترین راه جبرانِ احساسِ ارزشمندی آن است که خود را از دسترس بیگانگان دور نگهدارد و مقام و موقعیت خود را پایین نیاورد(12). گویا از همین رو است که ویل دورانت می‏گوید: زنان دریافتند که دست و دل بازی مایه طعن و تحقیر است.

 

بنابراین، چنین افرادی هم ارزشمندی را از کف داده‏اند و هم در جبران آن به بیراهه رفته‏اند. راه رسیدن به احساس ارزشمندی پایدار، رفتن در پی کسب صفات ارزشمند و پایدار است.

 

انسان بر خوردار از حجاب، با دور نگهداشتن خود از دسترس دیگران، سطح ارزشمندی خود را ارتقا می‏بخشد تا آن‏جا که مرد، نیازمندانه به آستان وی روی می‏آورد. بی‏تردید اگر زنان این مفهوم را به طور کامل درک کنند، به پوشیده داشتن و مخفی ساختن پیکر خویش بیش‏تر گرایش نشان می‏دهند(13) و پی خواهند برد که راه احساس ارزشمندی در دسترس و مقبول بودن لحظه به لحظه نیست. راسل می‏گوید: از لحاظ هنری، مایه تأسف است که بتوان به آسانی به زنان دست یافت. ویل دورانت نیز می‏گوید: آنچه می‏جوییم و نیابیم عزیز و گرانبها می‏گردد(14).

 

ویلیام جیمز به صراحت توصیه می‏کند: زنان عزّت و احترامشان به این است که به دنبال مردان نروند، خود را مبتذل نکنند و خود را از دسترس مردان، دور نگهدارند.

 

پس حجاب احساس ارزشمندی است؛ که موقعیتی بلند مرتبه برای زنان پدید می‏آورد و مردان را در محدودیت فرو می‏برد. اگر چه در بیان به زنان گفته می‏شود که پوشیده بیرون آیید؛ ولی واقعیت آن است که به مرد گفته می‏شود، بهره برداری جنسی در همه جا ممنوع. چون راه چشم را که نافذترین کانال حسیِ مردان است، نمی‏توان سد کرد.

 

پوشش در نماز:حکمت پوشانیدن عورت بر مرد و پوشیدن تمام بدن و رعایت حجاب اسلامی بر زن در حال نماز پنهان کردن و مستور نمودن از خدا نیست؛ زیرا چیزی از علم خدا پنهان نیست و خداوند بر همه چیز در همه حالات آگاه است، بلکه یکی از حکمت های این حکم رعایت ادب است، یعنی عرفاً بدون ستر عورت و نماز خواندن بی احترامی به حساب می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ آید. حکمت دیگر این است که رعایت حجاب و آداب و دیگر نماز مانند پاک بودن بدن و لباس د رتحصیل حضور قلب مؤثر است و رعایت این برنامه ها شخص را از غیاب به حضور می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ رساند و پرده ها و حجاب هایی را که میان بنده و خدا ایجاد شده است کنار می‌‌‌‌‌‌‌‌‌زند. حکمت دیگر تأکید در موضوع پوشش و حجاب بانواناست، و این که حجاب و پوشیده بودن بدن زن پسندیده و محبوب خدا است.(15)

 

----------------------------------------------------------------

 

پی نوشتها

 

1. مسأله حجاب، ص 129.

 

2. المفردات فی غرائب القرآن، ص 159؛ مجمع البیان، ص 217.

 

3. مجمع البیان، ص 217.

 

4. همان.

 

5. ر. ک: تفسیر الصافی، فیض کاشانی، ج 3، ص 430 و 431.

 

6. مسأله حجاب، ص 131.

 

7.نور،30

 

8.نور،31

 

9. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 19، ص 436، با تلخیص.

 

10. همان، ص 434.

 

11. روان‏شناسی حرمت خود، ناتانیل براندل، هاشمی جمال.

 

12. نظام حقوق زن در اسلام، مرتضی مطهری، صدرا.

 

13. مسأله حجاب، مرتضی مطهری، صدرا.

 

14. نظام حقوق زن در اسلام، مرتضی مطهری، صدرا.

 

15. لطف الله صافی، معارف دین، ج 1، ص 282 - 288.

 

 



نوشته شده توسط خادم المهدی (عج) در جمعه 16 بهمن 1393


گوهر و صدف (حجاب)

گوهر و صدف (حجاب)

 

از نظر اسلام زن به منزله گوهر ارزشمندی‌است که باید در گوهر حجاب حفظ و از چنگ صیادان هوسران در امان باشد

 

ضرورت پوشش اسلامی در قرآن‏

 

"حجاب" یکی از دستورات الهی است که در قرآن کریم، به طور صریح در آیات متعددی مطرح شده است و از آنجا که سلامت جامعه و بهداشت روانی خانم‌ها حتی بهداشت روانی مردان در گرو این مطلب است این موضوعی است که باید از زاویه‌های مختلف به آن پرداخت و همچنین حکمت‌ها و قوانین و احکام آن بیان شود.

 

خداوند متعال در آیه 30 سوره نور نخست به مردان مسلمان و سپس در آیه بعد به زنان مسلمان فرمان می‏دهد از چشم چرانی اجتناب کنند و در رعایت پوشش بدن از نامحرمان کوشا باشند: «قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکی‏ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما یَصْنَعُونَ ؛ [ای پیامبر] به مردان مؤمن بگو دیدگان خود فرو خوابانند و عفت پیشه ساخته، دامن خود را از نگاه نامحرمان بپوشانند. این کار برای پاکی و پاکیزگی‏شان بهتر است و خداوند بدانچه می‏کنند، آگاه است».

 

خداوند متعال فلسفه این آموزه را نظافت و پاکی روح می‏داند و بر خلاف اهل جاهلیت قدیم و جدید - مانند «برتراند راسل» که این ممنوعیت را یک نوع محرومیت و اخلاق بی‏منطق و به اصطلاح «تابو» (تحریم‏های ترس آور رایج در میان ملل وحشی) می‏داند - می‏گوید: این پوشش به منظور طهارت روح بشر از این‏که پیوسته درباره مسائل مربوط به اسافل اعضا بیندیشد،(1) واجب شده است. سپس در آیه بعد می‏فرماید: «وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی‏ جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلی‏ عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَی اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛ [ای پیامبر] به زنان مؤمن بگو دیدگان خود فرو خوابانند و عفت پیشه ساخته، دامن خود را از بیگانگان حفظ کنند و زیور خویش را جز برای شوهران و سایر محارم آشکار نکنند، مگر آنچه پیدا است؛ و روسری‏های خویش را به گریبان‏ها اندازند تا سر و گردن و سینه و گوش‏ها پوشیده باشد و پاهاشان را به زمین نکوبند تا آنچه از زینت پنهان می‏کنند، معلوم شود. ای بندگان مؤمن، همه به سوی خدا توبه کنید تا رستگار شوید».

 

در این آیه خداوند تعالی، در خصوص پوشش بانوان، آنچه را بر مردان مؤمن لازم است، به دو شکل گسترش می‏دهد: پوشیدگی سر و گردن؛ پوشاندن زینت‏ها.

 

«خُمُر» جمع «خِمار» و به معنای روسری و سرپوش(2) است. «جیوب» از واژه «جیب» به معنای قلب و سینه و گریبان است.

 

(3) در تفسیر مجمع البیان چنین می‏خوانیم: زنان مدینه اطراف روسری‏های خود را به پشت سر می‏انداختند و سینه و گردن و گوش‏های آنان آشکار می‏شد. بر اساس این آیه، موظف شدند اطراف روسری خود را به گریبان‏ها بیندازند تا این مواضع نیز مستور باشد. (4)

 

برخی ادعا می‏کنند، حجاب به معنای مقابله با برهنگی را قبول داریم؛ ولی در هیچ جای قرآن از پوشش مو سخن به میان نیامده است؛ نا درستی این سخن آشکار است؛ زیرا، با چشم پوشی از گفتار ابن عباس و نیز شأن نزول آیه، این واقعیت که زنان مسلمان حتّی قبل از نزول این آیه موهای خود را می‏پوشاندند و آشکار بودن گردن و گوش و زیر گلو و گردنشان تنها مشکل به شمار می‏آمد، تردیدناپذیر است. در آیه از رو سری سخن به میان آمده است، باید پرسید: آیا روسری جز آنچه بر سر می‏افکنند و موها را می‏پوشانند، معنایی دارد. افزون بر این، حکم میزان پوشش در روایات متعدد وارد شده است.(5) اگر قرار باشد مانند برخی از صحابه یا گروهی روشنفکر مآبان جدید فقط به قرآن اکتفا کنیم، در کشف جزئیات ضروری‏ترین احکام مانند رکعات نماز نیز ناکام می‏مانیم.

 

در خصوص «زینت» پرسشی مهم مطرح است. آیا مفهوم آن واژه «زیور» فارسی (زینت‏های جدا از بدن مانند جواهرات) را نیز در بر می‏گیرد یا تنها آرایش‏های متصل به بدن، مانند سرمه و خضاب، را شامل می‏شود.؟(6) در پاسخ باید گفت: حکم کلی آن است که خودآرایی و خودنمایی در مقابل نامحرم ممنوع است.

 

آیه‌ی مهم دیگر در مورد حجاب آیه‌ی 59 سوره‌ی احزاب است که می‌فرماید:

 

 "یَا أَیُّهَا الْنَّبِیُّ قُلْ لِأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلاَلبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنَی‏ أَن یُعْرَفْنَ فَلاَ یُؤْذَیْنَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَّحِیماً"

 

 "ای پیامبر به خانم‌های خودت و دختران خودت و زن‌های مومن بگو ـ یعنی این حکم هم برای خانواده‌ی پیامبر هم برای زن‌های مومن است ـ این چادر یا روسری بلندی که خانم‌ها روی سر می‌اندازند و لباسشان را به خودشان نزدیک کنند، این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است؛ (و اگر تاکنون خطا و کوتاهی از آنها سرزده توبه کنند) خدا همواره آمرزنده‌ی رحیم است."

 

 به عبارت دیگر می‌فرماید: خانم محترم به صورت نامناسب از خانه خارج نمی‌شود مثلاً با همان لباس داخل خانه خارج نمی‌شود بلکه یک لباس اضافی دارد مثل چادر، که وجه کامل حجاب است یا مثلاً مانتوی بسیار مناسب با روسری بلند، که وقتی از خانه خارج می‌شود کاملاً معلوم است که این خانم عفیف و پاکدامن است. و در حقیقت به این صورت شخصیت خودش را به نمایش می‌گذارد.

 

 و ادامه‌ی آیه می‌فرماید:‌ "ذلِکَ أَدْنَی‏ أَن یُعْرَفْنَ" این حجاب بهتر و نزدیک‌تر است به اینکه شناخته بشوند، یعنی انسان‌های لا ابالی و هرزه و دگر آزاری که در جامعه وجود دارند و احیاناً مزاحم خانم‌ها می‌شوند، اگر خانمی را با حجاب کامل ببینند دیگر طمع نمی‌ورزند و متوجه می‌شوند که این زن پاکدامنی است. بنابراین آیه می‌فرماید فایده و حکمت رعایت حجاب این است که افراد شناخته می‌شوند، و کسی دیگر آنها را اذیت نمی‌کند.

 

 بنابر آنچه از آیه بدست می‌آید اگر خانمی حجابش را رعایت کرد، در جامعه به عنوان زنی پاکدامن شناخته می‌شود و از برخی مشکلات و خطرات محفوظ می‌شود از این رو حجاب "محدودیت" نیست بلکه "مصونیت" است و با رعایت حجاب "بهداشت روانی" جامعه تأمین می‌شود، و علاوه بر این که خود خانم‌ها از آرامش روانی برخوردار می‌شوند برای مردان جامعه هم این آرامش را به ارمغان می‌آورند، و دست و چشم طمع ورزان آلوده را هم کوتاه می‌کنند و از طرفی باعث تحکیم خانواده‌ها می‌شود و از تزلزل نظام خانواده جلوگیری می‌کند.

 

البته طرز صحبت و چگونگی راه رفتن و ... نیز بخشی از حجاب به معنای وسیع کلمه است. حفظ وقار و متانت هم همان نقشی را دارد که پوشش زن دارد و عدم رعایت آن نیز برآیندی چون برهنگی در پی دارد.ازاین‏رو قرآن مجید یکی از صفات خوب زنان مؤمن را که در رفتار دختران شعیب بیان می‏کند همان «حیا» و وقار است.

 

فلسفه حجاب:

 

 درست است که حجاب‌، در ظاهر محدودیت زن را نشان می‌دهد; اما واقع و روح مسئله‌، حکایت از محدودیت کامیابیها به محیط خانوادگی و همسران مشروع و همچنین سلامت جامعه و حفظ آن از لجنزار فساد است‌. به طور کلی‌; فلسفة حجاب از چهار جهت قابل بررسی است‌:

 

1 ـ آرامش روانی‌: زیرا آزادی معاشرتهای بی‌بند و بار، هیجانها و التهابهای جنسی را زیاد می‌کند. از سوی دیگر، غریزه جنسی نیز غریزه‌ای نیرومند است که هر چه بیشتر اطاعت شود، سرکش‌تر می‌شود. افزون بر این‌، تقاضای نامحدود، خواه ناخواه انجام نشدنی است و دست نیافتن به آنها منجر به اختلالات روحی و روانی می‌شود. لذا اسلام راه فساد جامعه را از سرچشمه می‌بندد. یعنی نگاه که اولین واسطة ارتباط زن و مرد است‌، باید کنترل شود. به مرد می‌گوید: «قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ...»(7)به زن هم می‌گوید: «قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن‌ّ و یحفظن فروجهن‌ّ ... »(8) یعنی زن و مرد نباید چشم چرانی کنند و نباید به قصد لذت به هم نگاه کنند، و یک وظیفه خاص نیز برای زن دارد; و آن این که خود را از مردان بیگانه بپوشاند.

 

 2 ـ استحکام پیوند خانواده‌: اختصاص یافتن استمتاعات و التذاذهای جنسی به محیط خانوادگی و در کادر ازدواج مشروع‌، پیوند زن و شوهر را محکم می‌سازد و به هر یک از طرفین این اعتماد را می‌دهد که او تنها کسی است که مورد عنایت و علاقه شریک زندگی خود قرار دارد. . بی‏تردید کانون خانواده با اموری چون توجّه به لباس و بدن و روی و موی و انگشت نما شدن و مشخص‏تر معرفی کردن خود، پیوند تنگاتنگ دارد و پرداختن بدین امور و فراموش کردن اهداف خانواده و نیازهای برتر، پایه‏های خانواده را متزلزل می‏سازد .

 

3 ـ استواری اجتماع‌: ارتباط حساب نشده و بی‌بند و باری‌ها، نیروی کار و فعالیت اجتماع را ضعیف می‌کند. اسلام با فعالیتهای فرهنگی‌، اقتصادی‌، اجتماعی زن و تحصیل او مخالف نیست‌. ولی با آلوده کردن محیط کار و فساد مخالف است‌. لذا در اجتماعی که حریم بین زن و مرد رعایت نشود، رکود فعالیتهای اجتماعی و انحطاط اخلاقی خواهد بود.

 

4 ـ ارزش و احترام زن‌: زن از نظر عاطفی و تأثیر پذیری‌، همیشه بر مرد تفوق دارد. لذا با رعایت حریم بین خود و مرد باعث حفط ارزش و موقعیت خویش می‌شود. اسلام تأکید دارد که هر اندازه زن متین‌تر و با وقارتر باشد، احترامش افزوده می‌شود.

 

5ـ حجاب و مسؤولیت پذیری‏ : زنانی که در پی دلربایی و جلب نظر دیگرانند و جز عرضه پیکر خود به چیزی نمی‏اندیشند، هرگز نمی‏توانند غمخوار همنوع خود باشند؛ در برابر خانواده و اجتماع احساس مسؤولیت کنند و به معنویت خود و اعضای خانواده و جامعه بیندیشند. این افراد، افزون بر آن که خود به دلیل ناتوانی یا شانه خالی کردن از انجام دادن مسؤولیت‏های فردی باز می‏مانند، با روحیه و وضعیت بدنی خاص خویش محیط را آلوده و موقعیت را برای فعالیت مسؤولیت پذیرانه نامساعد می‏سازند. بر این اساس، بازدهی فعالیت‏های خانوادگی و اجتماعی را کاهش می‏دهند و حتّی دقّت عمل را دچار اختلال می‏کنند؛ به عبارت دیگر، این افراد خود ناتوان می‏مانند و دیگران را نیز از انجام دادن تعهدات و مسئولیت‏هاشان باز می‏دارند. تحقیقات گسترده و به ویژه پژوهش‏های میدانی، حاکی از افت تولید و کاهش سطح کیفیت در مراکز آلوده به افراد بی‏حجاب، بر درستی این سخن گواهی می‏دهد.

 

 



نوشته شده توسط خادم المهدی (عج) در جمعه 16 بهمن 1393


الگوی دختران جوان در قرآن

الگوی دختران جوان در قرآن

جوانی فصل شورانگیز زندگی و مظهرنشاط و سازندگی است. روح لطیف و قلب ظریف جوان، جلوه‌ی زیبای آفرینش و صحیفه‌ی مصفّای هستی است.
با سپری شدن ایام کودکی و ورود به دنیای نوجوانی و سپس جوانی، اشتیاق و تلاش جوانان برای شناخت خود و پایه‌گذاری صفات شخصیتی و هویت منسجم چندین برابر می‌شود.
جوانی دوران تکوین شخصیت است و به فرموده حضرت علی‌(ع)، ضمیر نوجوان هم‌چون سرزمینی مستعد و آماده‌ی کشت، هر بذری را که در آن کاشته شود، می‌پذیرد و بسیاری از ویژگی‌های شخصیتی انسان از این دوران سرچشمه می‌گیرد:
… انّما قلب الحدث کالأرض الخالیة ما ألقی فیها من شیءٍ قبلته….
…به درستی که قلب نوجوان هم‌چون زمین ناکشته است. هرچه در آن افکنند، آن‌را می‌پذیرد….
در ادامه‌ی این ماجرا می‌آید که حضرت موسی‌(ع) با یکی از این دختران مؤمن ازدواج می‌کند. پس پاداش حیا، عفت، جوان‌مردی و غیرت ناموسی، دست یافتن به ازدواجی مبارک، زیبا و مناسب است.

نوجوانی و جوانی دوران الگو یابی و الگو گزینی است. در دوران شکل‌گیری شخصیت، چگونه بودن یا چگونه شدن را الگوها به نوجوانان و جوانان ارایه می‌دهند. پس توجه به این موضوع بسیار مهم و ضروری است؛ هم برای پدر و مادر و مربیان گران‌قدر و هم برای خود نوجوانان که از احساسات بیشتر بهره می‌گیرند.
جوانانی که ارزش‌های معنوی، دینی و اخلاق نیز برایشان مهم است، الگوهای خود را در میان شخصیت‌های مذهبی و اخلاقی می‌جویند. جوانانی که قدرت بدنی، جمال ظاهری، ثروت و امثال این‌ها برایشان مهم است، از افرادی‌که در این زمینه‌ها مطرح هستند، پیروی می‌کنند. بنابراین، یکی از راه‌های بسیار مهم تربیتی، توجه به این ویژگی و تلاش برای معرفی کردن الگوهای مناسب به جوانان است.  برای این منظور چه زیباست که به چشمه جوشان فیض الهی؛ یعنی قرآن کریم مراجعه کنیم و با شناسایی الگوهای رفتاری مناسب، آن‌ها را به جوانان عزیزمان که قلب با صفایشان سرشار از نور معنویت و فضیلت طلبی است، ارایه کنیم، هم‌چنان‌که پیامبر گرامی اسلام‌(ص) فرموده است:
اوصیکم بالشباب خیراً فانّهم ارقّ افئدة….
به شما سفارش می‌کنم تا در مورد جوانان به نیکویی رفتار کنید؛ زیرا قلب‌هایی رقیق و نفوذ پذیر دارند….
در راستای این هدف، به شماری از آیات سوره مبارکه “القصص” اشاره می‌کنیم که در آن ماجرایی مطرح می‌شود که میان حضرت موسی‌(ع) و دختر جوان و مؤمن مدینی رخ داده است. در این‌جا، دو الگوی زیبای اخلاقی و رفتاری برای جوانان معرفی می‌گردد.
در آیات ابتدایی سوره قصص به زمان کودکی حضرت موسی‌(ع) اشاره می‌شود آن‌جا که آن حضرت به دوران جوانی می‌رسد:
و لما بلغ أشدّه اتیناه حکماً و علماً و کذلک نجزی المحسنین.
هنگامی‌که نیرومند و کامل شد (و به دوران جوانی رسید)، به او حکمت و دانش دادیم و این گونه نیکوکاران را جزا می‌دهیم.
در این زمان، اتفاقی برای حضرت پیش می‌آید، به گونه‌ای که در جریان دفاع از یکی از افراد بنی‌اسرائیل، یکی از فرعونیان را کشت. به همین دلیل، ناچار می‌شود از مصر هجرت کند و به سرزمینی دیگر پناه برد. پس راه مدین را در پیش می‌گیرد:
و لمّا ورد ماء مدین و جد علیه امّة من النّاس یسقون و وجد من دونهم إمرتین تذودان قال ما خطبکما قالتا لا نسقی حتّی یصدر الرّعاء و أبونا شیخ کبیر.
و هنگامی که به چاه آب مدین رسید، گروهی از مردم را در آن‌جا دید که چهار پایان خود را سیراب می‌کنند. در کنار آن‌ها دو زن دید که مراقب گوسفندان خویش هستند (و به چاه نزدیک نمی‌شوند). موسی به آن‌ها گفت: کار شما چیست؟ (چرا گوسفندان خود را آب نمی‌دهید؟) گفتند: ما آن‌ها را آب نمی‌دهیم تا چوپان‌ها همگی خارج شوند و پدر ما مرد کهن سالی است.
حضرت موسی‌(ع) با سختی فراوان و پس از چند روز مسافرت بدون توشه و امکانات، در حالی که پیش‌تر در نعمت و آسایش بود، به شهر مدین می‌رسد؛ شهری که از قلمرو مصر و حکومت فرعونیان خارج است. وی پس از ورود به شهر متوجه می‌شود گروهی از مردم برای آب دادن به گوسفندان خود اطراف چاه جمع شده‌اند. در این میان، آن‌چه نظر ایشان را به خود جلب می‌کند، وجود دو خانم است که کمی دورتر از جمعیت ایستاده‌اند و علت عقب‌تر ایستادن آن‌ها این است که نمی‌خواهند با چوپانان برخوردی داشته باشند.
حضرت موسی‌(ع) با وجود خستگی شدید به سمت آنان می‌رود و می‌پرسد که کارشان چیست و از آن‌جا که مردان این قوم را این قدر بی‌انصاف می‌بیند، در دل خشمگین می‌شود. وی برای کمک به این دو خانم جلوتر می‌رود و برایشان از چاه آب می‌کشد. سپس برای استراحت به سوی سایبان می‌رود:
فسقی لهما ثمّ تولی الی الظل و قال رب انّی لما أنزلت الیّ من خیر فقیر.
موسی برای آنان آب کشید. سپس رو به سوی سایه آورد و عرض کرد: پروردگارا! هرخیر و نیکی برمن فرستی، من به آن نیازمندم.
این حرکت حضرت موسی‌(ع) نشانه شدت غیرت و تعصب ایشان نسبت به زنان با شخصیت و عفیف جامعه است.پس از انجام این عمل نیک و دعایی که می‌کنند، درهایی چند به رویش باز می‌گردد و فصل جدیدی از زندگی‌اش آغاز می‌شود.
فجاءته إحداهما تمشی علی استحیاء قالت إن أبی یدعوک لیجزیک أجر ما سقیت لنا فلمّا جآءه و قصّ علیه القصص قال لا تخف نجوت من القوم الظالمین.
یکی از آن‌دو به سراغ او آمد، در حالی که با نهایت حیا گام برمی‌داشت و گفت: پدرم از تو دعوت می‌کند تا مزد سیراب کردن گوسفندان را برای ما به تو بپردازد. هنگامی که موسی نزد او (شعیب) آمد و سرگذشت خود را شرح داد، گفت: نترس، از قوم ستم‌کار نجات یافتی.
پس از مدتی، یکی از آن دو دختر به سراغ موسی می‌آید و می‌گوید: پدرم تو را دعوت کرده است تا مزد کاری را که انجام داده‌ای بدهد. بدین ترتیب، حضرت موسی‌(ع) با مردی آشنا می‌شود که در این آشفته بازار حتی در مقابل کاری کوچک، مزد آن را می‌دهد. گفته شده است آن مرد حضرت شعیب‌(ع) بوده، ولی از آن‌جا که در آیه و دیگر قرینه‌ها، نامی از او برده نشده است، برخی مفسران از تعیین آن مرد به عنوان حضرت شعیب خود‌داری ورزیده‌اند. به هرحال، او کسی است که به حضرت موسی‌(ع) اطمینان می‌دهد نجات یافته است و خود را در آیه بعد، از صالحان معرفی می‌کند.
نکته‌ای که باید به آن توجه شود، ویژگی‌های آن دو دختر است که پدرشان تربیت کرده است.
اول ـ این دو دخترعقب‌تر از گروه مردان ایستاده‌اند و منتظر هستند مکان خلوت‌تر شود تا به سمت چاه بروند: “…و وجد من دونهم امرأتین تذودان…”.
دوّم ـ در پاسخ به حضرت موسی‌(ع)، مختصر و مفید جواب داده و بدون تفصیل دادن کلام، می‌گویند: “گوسفندان را سیراب نمی‌کنیم تا چوپانان بروند و پدر ما پیرمرد است”.
این جمله می‌رساند که آن‌ها برادر یا محرمی ندارند که به آنان کمک کند. البته پدری دارند که پیر و ناتوان است و به سبب ضرورت مجبور هستند خودشان این کار را بکنند.
سوم ـ خداوند متعال در توصیف یکی از آن دو دختر که به سمت موسی آمد، می‌فرماید: “تمشی علی استحیاء”؛ یعنی حرکت و راه رفتن او در کمال حیا و عفت بود. بنابراین، می‌توان گفت یکی از صفت‌های برگزیده و برجسته که خداوند متعال به دختران جوان عطا می‌کند، رعایت حیا و عفت هنگام حضور یافتن در اجتماع است.
این حرکت حضرت موسی‌(ع) نشانه شدت غیرت و تعصب ایشان نسبت به زنان با شخصیت و عفیف جامعه است.پس از انجام این عمل نیک و دعایی که می‌کنند، درهایی چند به رویش باز می‌گردد و فصل جدیدی از زندگی‌اش آغاز می‌شوددر برخی تفسیرها گفته شده است که در مسیر حرکت به سوی خانه شعیب، موسی جلوتر حرکت می‌کند و از این که پشت سر یک دختر جوان قرار گیرد و نگاهش به او بیافتد، پرهیز دارد.  به همین علت، آن دختر به پدرش می‌گوید که موسی “قوی و امین” است؛ قوی بودن را هنگام آب کشیدن از چاه فهمیده بود و امین بودن را در مسیر بازگشت به خانه:
قالت احداهما یا أبت استأجره انّ خیر من استأجرت القوی الأمین.
یکی از آن دو دختر گفت: پدرم! او را استخدام کن؛ بهترین کسی را که می‌توانی استخدام بکنی، کسی است که قوی و امین باشد.
افزون بر این صفت‌های برگزیده، این دختر با پدر خود رابطه‌ای خوب، صمیمی و دوستانه دارد و خیلی راحت و دوستانه به پدرش می‌گوید که موسی را استخدام کند. این خواهش هم‌چنین این نکته را می‌رساند که اگر شرایط و فرصت مناسب برای آن دختران فراهم گردد تا دیگر برای کار سخت از خانه بیرون نروند، بهتر است، که استخدام موسی می‌تواند این موقعیت را به آنان بدهد.
به هرحال، موسی‌(ع) و دختران مؤمن مدینی به عنوان دو الگوی جوان برای پسران و دختران مؤمن، در قرآن آورده شده است. در ادامه‌ی این ماجرا می‌آید که حضرت موسی‌(ع) با یکی از این دختران مؤمن ازدواج می‌کند. پس پاداش حیا، عفت، جوان‌مردی و غیرت ناموسی، دست یافتن به ازدواجی مبارک، زیبا و مناسب است.
پس ای جوانان عزیز و پرشور! با توکل برخداوند متعال و تکیه بر عنصر ایمان و تقوا، سعادت و خوشبختی را از خداوند متعال بخواهید.
ثریا سلیمانی فرد
منبع:
اعتدال

 

 



نوشته شده توسط خادم المهدی (عج) در جمعه 14 بهمن 1393


عشق و جوانى(دختران بخوانند)

 

 

عشق و جوانى

 

 

 

احـسـاسـهاى محبت آمیزى که در دوران جوانى رخ مى دهد و تحت عنوان عشق خوانده مى شود, ممکن است مورد سوء استفاده قرار گرفته و جوان را از جاده مستقیم کمال , منحرف سازد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

عشق , نوعى کشش و جاذبه اى نیرومند است که بین انسان و یک موجود خارجى , براى رسیدن به یک هدف , ایجاد مى گردد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اگـر مـنـشـأ آگـاهـانـه و مـبـدئى الهى داشته باشد, یکى از عالیترین تجلیات روحى انسان و از پرشکوه ترین جلوه هاى آفرینش به شمار مى رود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اما اگر همین جاذبه عشق تنها ریشه اى غریزى و شهوانى داشته باشد و منشأ شیطانى پیدا کند, از مظاهر نفس اماره بوده و در این حالت , عقل و ایمان را در وجود آدمى تضعیف مى کند, بطورى که فـرد عـاشق , دیوانه وار براى رسیدن به معشوق خود, به هر کار نامشروعى دست مى زند تا به کام خودبرسد, حتى اگر در نظر مردم هم رسواییهایى به بار آورد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دختران جوان باید مراقب این دامهاى خطرناک و گوناگون باشند که با نام دروغین عشق پاک بر سر راه آنان قرار مى گیرد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دامـهـایـى که پس از افتادن در آن , غالبا رهایى از آن بسیار دشوار است و کفاره لحظه اى غفلت و خـوش بـیـنى بیجا و تسلیم شدن در برابر الفاظ ریاکارانه و توخالى را گاهى در یک عمر نمى توان پرداخت .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دخترانى که از نظر محبت کمبودهایى داشته و در محرومیت به سر برده باشند, خیلى زود تسلیم این اظهار عشقها و محبتهاى ظاهرى و دروغین شده و به دام افراد منحرف و حرفه اى مى افتند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اگر پسر و دختر جوان , در ابتداى بلوغ , بناى مهم و مقدس ازدواج خود را با انحراف جنسى آلوده نکنند و با حفظ احساسات پاک تا زمان مناسب ,صبر کنند و بطور منطقى و آگاهانه , اساس ازدواج را بـر مـعـیارهاى ارزشمند و والا قرار دهند, سعادت زندگى آنان تضمین خواهد شد, زیرا علاقه وعشق آنها به یکدیگر مبنایى الهى و معنوى داشته و چنین بنایى بسیار محکم و استوار خواهد بود و پس از تشکیل خانواده از هم نخواهد پاشید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اقدام شتاب زده در این باره در ابتداى جوانى , موجبات سرگردانى و رسوایى و بدعاقبتى را براى آنان به بار خواهد آورد, بنابر این محبت و عشقى مطلوب است که در سایه ایمان به خدا و با در نظر گرفتن شرایط مناسب و آمادگى روحى , اقتصادى , شغلى حاصل شود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

چـنـیـن انـتـخـابـى براى جوان , قابل اطمینان بوده و مى تواند مقدمه یک زندگى آرامبخش و سعادتمندانه باشد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

در غیر این صورت , دوستیها و دلبستگیهاى غیر عاقلانه , که تفکرى منطقى به دنبال آن نباشد, با کـمـال تـأسـف موجب ارتباطهاى نامشروع به صورت نامه , تلفن و ملاقات در کوچه و خیابان  مـى شـود کـه عـشـقـهـاى دروغـیـن و هوسهاى زودگذرى بیش نخواهد بود و نقطه پایانى آن ارضـاى کـامـجـویـیـهاى گناه آلود و بى قید و شرط است و پس از آن با فرونشستن آتش هوس و شـهـوت از یـکدیگر جدا شده و بعد از اندکى همه چیز فراموش مى گردد و عشق سوزان مبدل به حـالـت پـشـیمانى و غم و اندوه و بى آبرویى و سردرگمى , در آغاز زندگى خواهد شد و این خود اختلالها وناسازگاریهاى مراحل بعدى زندگى را به دنبال خواهد داشت .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مـیـدان نـدادن بـه عقل و بازگذاردن عرصه شهوت , چشم و گوش انسان را کور و کر مى کند, بـطـورى کـه عـواقب وخیم و خطرناک آن را تنها پس ازارتکاب عمل مى فهمد, زیرا قبل از عمل , رسوایى کار ناپیدا و پوشیده است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مراقبتهاى لازم دختران جوان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

1 ـ دختر جوان باید خود را از محیطها و موقعیتهاى تحریک آمیز دور نگه دارد و از گوش دادن به موزیکهاى محرک و دیدن فیلمهاى فاسد اجتناب ورزد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

2 ـاز پوشیدن لباسهاى تنگ و چسبنده , حتى در مقابل برادر و خویشان محرم خود هم , خوددارى کند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

3 ـ خود را از محیطى که مورد نگاه نامحرم است , دور نگاه دارد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

لذا حضرت زهرا(س) یکى از ویژگیهاى زن پارسا را این مى داند که او مردها را نبیند و خود نیز مورد دید مردها قرار نگیرد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

4 ـ تـخـیـلات و تـفکرهاى خود را کنترل کند و بداند هر چه که به ذهن و اندیشه اش مى گذرد, خـداونـد بـر آن آگـاه است و او در این زمینه مسئولیت دارد و باید تنها به آنچه که عقل و قوانین شرعى تأیید مى کنند و مجاز مى دانند, بیندیشد تا رستگار شود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تـخـیـل و تصور درباره مسائل جنسى و شهوت انگیز منجر به تحریکهاى مداوم گردیده و نیروى حیات را از بین برده و انسان را از مسائل حقیقى وواقعى زندگى باز مى دارد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

5 ـ بیکارى منشأ تمام انحرافها و فسادهاست , دختر جوان باید با یاد گرفتن آشپزى و... زمینه موفقیت آینده خود را فراهم سازد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

6 ـ در جـلـسه هاى فرهنگى و مذهبى شرکت نماید و سؤالات و پرسشهایى که برایش پیش مى آید مطرح کرده و پاسخ آنها را بیابد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

7 ـ تـوجـه داشـتـه بـاشـد که در ایام عادت ماهانه از ورزشهاى سخت و سنگین و کارهاى دشوار خوددارى نماید و از آب سرد و شنا در آن بپرهیزد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

همچنین از عدم تعادل و بى قواره شدن بدن ناراحت نباشد, زیرا که پس از دوران بلوغ وضعش به تدریج عادى و متناسب خواهد شد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

8 ـ بـا دوستان مؤمن و خوب رفت و آمد و مجالست داشته باشد,حتى المقدور سعى کند نمازها را در اول وقت به جا آورد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اگر دوستدار سعادت آینده خود است باید مطلقا از همنشینى و رفت و آمد با دوستان بى بندوبار و منحرف (ولو از نزدیکان و خویشاوندان ) دورى گزیند.

 

 

 



نوشته شده توسط خادم المهدی (عج) در جمعه 13 بهمن 1393


جوان وجواني1

جوان وجواني

تهيه وتنظيم توسط حجّة الاسلام حاج سيدمحمدباقري پور

درمؤسسه فرهنگي هدي رايانه

http://hodarayaneh.org

سايت هدي بلاگ

http://hodablog.net

 

 

 

يازدهم شعبان روزجوان

سلام بر دوستان جوان هم فکر و هم راهم و روزتان مبارک

همانطور که مي دونيد امروز به مناسبت ميلاد شهيد جوان کربلا حضرت علي اکبر فرزند رشيد امام حسين –عليهماالسلام- روز جوان نامگذاري شده. به نظر من انتخاب اين نام براي اين روز صرفاً با توجه به سن آن حضرت صورت گرفته وگرنه با توجه به تعاريفي که در سطور بعد از جوان خواهم کرد همه ي شهداي کربلا جوانند ولي ايشان هم از نظر سني جوان اند و هم به معناي واقعي در اين سن جواني کرده و اين سرمايه ي بزرگ را مثل خيلي از ماها از دست نداده اند. ايشان که شبيه ترين فرد به پيغمبر بودند پس از شهادت همه ي ياران امام(عليه السلام) اول از همه ي بني هاشمي ها از پدر اذن ميدان گرفته و با وجود تشنگي فراوان با همه وجود جنگيدند تا در راه مولاي خويش جان داده و به دست جد بزرگوار خود پيغمبر اعظم(صلي الله عليه و آله) سيراب شدند.

الان متاسفانه در اذهان اکثر مردم جامعه ي ما اينجور جا افتاده که جوان است و جاهلي!! اما رهبر بزرگوار ما جواني را دوره ي اعتلاي هويت و شخصيت انساني و فکري مي دانند. ايشان در ديداري با عده اي از جوانان در تاريخ 9 شهريور 1383 فرموده اند:

هر کاري که براي عظمت و اعتلاي هويت و شخصيت انساني و فکري خود بايد بکنيد،کاري است که در جواني خواهيد کرد. معرفت در جواني، مجاهدت در جواني، پرهيزگاري و پارسايي در جواني، اجتناب از لغزشگاه ها در جواني، شخصيت يک انسان را اعتلا و کمال مي بخشد و او را منشأ بروز بسياري ارزش ها و تراوشات گران بها در دوران عمرش قرار مي دهد؛دوره ي جواني يک چنين خصوصيتي دارد.

خلاصه که جواني دوره ايست که شخصيت در آن انعطاف کافي براي شکل گيری دارد و اگر این دوره را خوب و در جهات بیان شده طی کنیم در پیری از برکاتش استفاده می کنیم و آن وقت است که با وجود پیری ظاهری در حقیقت جوانیم و می توانیم در سنین بالا کارهای بزرگ انجام دهیم و به اهداف بلند برسیم.

اینم حسن ختام: پیامبر اعظم-صلوات الله علیه و آله- فرمودند:       

اِنّ الله یُحِبُّ الشّابّ الّذی یُفنی شَبابَهُ فی طاعت الله. یعنی:خداوند دوست می دارد جوانی را که جوانیش را به عبادت و اطاعت از دستورات حق تعالی سپری می کند.(میزان الحکمه.ج5.ص9)

همیشه جوان باشید و جوانی کنید. التماس دعا

http://sahel1414.parsiblog.com/-275712.htm

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

روز جوانی یا روز جوان      

بسیاری از والدین و مسئولان و صاحب نظران جوانی را می پسندند كه جوانی نكند. این نگرش محافظه كارانه به جوانی از آنجا ناشی می شود كه مردان جاافتاده و زنان جهان دیده ، حال و حوصله دردسرهای جوانی كردن جوانان را ندارند. دل و دماغ سرعت و عجله جوانان را ندارند. می خواهند آنها را به ثبات و رنگ و بوی خودشان در آورند. پیراهن پاره نكرده، مثل آدم های هزار تا پیراهن پاره كرده زندگی كنند تا هم خیال خودشان از آینده جوان شان راحت شود و هم به وجود چنین جوانان سنگین و جاافتاده ای افتخار كنند.            

من جوانم. او جوان است. ما جوانیم. یا: من در میان جوانانم. او در میان جوانان است. ما در میان جوانانیم. جوانان در دبیرستان، در دانشگاه. جوانان در بازار، در مسجد. جوانان روی سكوهای استادیوم. جوانان در مطبوعات، جوانان خواننده مطبوعات. جوانان مخاطب پیام ها، جوانان صادر كننده پیام ها. جوانان در شهر، جوانان در روستا. جوانان اینجا، جوانان آنجا، جوانان همه جا.

بسیاری از والدین و مسئولان و صاحب نظران جوانی را می پسندند كه جوانی نكند. این نگرش محافظه كارانه به جوانی از آنجا ناشی می شود كه مردان جاافتاده و زنان جهان دیده ، حال و حوصله دردسرهای جوانی كردن جوانان را ندارند. دل و دماغ سرعت و عجله جوانان را ندارند. می خواهند آنها را به ثبات و رنگ و بوی خودشان در آورند. پیراهن پاره نكرده، مثل آدم های هزار تا پیراهن پاره كرده زندگی كنند تا هم خیال خودشان از آینده جوان شان راحت شود و هم به وجود چنین جوانان سنگین و جاافتاده ای افتخار كنند.

امروز روز جوان، فردا روز جوان و هر روز دیگری روز جوان. اعلام یک روز به عنوان روز جوان فقط گریزی است برای خالی نبودن عریضه طولانی عنوان روزها. وگرنه چه روزی را به یاد داری كه روز جوان نباشد. كدام سازمان و نهاد و وزارتخانه ای را سراغ داری كه با جوان سروكار نداشته باشد. از سیاست و اقتصاد گرفته تا فرهنگ و اجتماع، همه چیز در این كشور آكنده از جوانان است.

در سرزمین جوانی، جوانی كردن و جوان ماندن سخت است وگرنه هركسی پس از نوجوانی ، لاجرم جوانی است برنا. مسئله این است جوانی كردن.

جوانی كردن واژه ای است لیز. مثل صابون آب خورده. به دست نیامده از دست می رود. تیز است مثل تیغ و در كشور ما خیلی صفات دیگر دارد كه هر كدام را می توان در كنار هم قرار داد و نتیجه گرفت. جوانی كردن پدیده ای است عجیب، پیچیده و تا حدودی ناممكن.

بسیاری از والدین و مسئولان و صاحب نظران جوانی را می پسندند كه جوانی نكند. مثل مردان و زنان سالخورده و میانسال سنگین رفتار كند.عجله نكند. همه پیش فرض ها و اما و اگرها را در رفتارهایش لحاظ كند. این نگرش محافظه كارانه به جوانی از آنجا ناشی می شود كه مردان جاافتاده و زنان جهان دیده ، حال و حوصله دردسرهای جوانی كردن جوانان را ندارند. دل و دماغ سرعت و عجله جوانان را ندارند. می خواهند آنها را به ثبات و رنگ و بوی خودشان در آورند. پیراهن پاره نكرده، مثل آدم های هزار تا پیراهن پاره كرده زندگی كنند تا هم خیال خودشان از آینده جوان شان راحت شود و هم به وجود چنین جوانان سنگین و جاافتاده ای افتخار كنند. مسئله امروز جوانان جوان نیست. مسئله همان است كه گفتم، جوانی كردن است. اگر این روز جوان با عنوان روز جوانی كردن نامگذاری می شد، ماجرا كلی از این رو به آن رو می شد. زیرورو می شد و به هم می ریخت، جوانی كردن اولین و مهمترین عامل جوان بودن است. داشتن سن جوانی كه متر و معیار مهمی نیست.

بیایید به واسطه روز جوان بار دیگر به این موضوع حیاتی نگاه كنیم كه به عنوان جوان ترین جامعه جهان چقدر فرصت و امكان جوانی كردن در شهر و روستا پدید آورده ایم. چقدر روزنه و پنجره برای دیدن. چقدر راه و هدف برای رفتن و رسیدن و چقدر انگیزه و امكان برای ماندن و جوانی كردن به وجود آورده ایم. به خیابان ها و كوچه ها، به معابر و چهارراه ها، به استادیوم ها و سكوها به لابه لای این جمعیت پیاده روها نگاه كنیم و فراموش نكنیم زندگی آن جوانی كه امروز در تنگناهای آگاهانه و ناخودآگاه رنگ عصیان و یا هاشور بی خیالی می خورد، آینده سرزمینی است كه دوستش داریم.

آن كسی كه از جوان توقع میانسالی و جاافتادگی دارد. آن كسی كه جوان را از جوانی كردن برحذر می دارد، آن كه نمی داند برای جوان امروز مرز تجمل حرف ها به پایان رسیده و زمان زمان عمل جوانانه برای جوانان است. همه و همه در یك سمفونی كشدار می نوازند كه نامش بی توجهی است.

به مناسبت روز جوان، روز ملی جوان، حداقل این درخواست را می توان كرد كه بیایید برای یك بار هم كه شده تماشا كنیم شهرمان و بگوئیم: كجاست جای جوانی؟

علیرضا محمودی 

تبیان    

http://www.aftab.ir/articles/social/youth/c4c1157441637_youth_p1.php

…………..

http://maktabeali.barnegar.com/view-16.html

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

جوانیت را در چه کاری صرف کردی؟

خویشتن دارى درجوانان

ارزش هـر انـسـانـى قـبل از هر چیز، به میزان دلبستگى او به آرزوها و اهداف زندگى اش مربوط مى شود. مـعـیـار تـعـادل او، بستگى دارد به این كه حقیقتا او تا چه اندازه بر اعصاب خود، مسلط بوده و از اعتماد به نفس برخوردار است هـنـگـامى جوان مى تواند خود را صاحب اراده اى قوى فرض كند ، كه بتواند در مقابل خواسته ها و امـیـال نـفسانى اش بایستد و با صبر و بردبارى وبه كارگیرى عقل و اندیشه ، مشكلات زندگى را یكى پس از دیگرى از سر راه خود بردارد و بر هوا و هوس خود غلبه كند .

اوبـایـد بـدانـد كه همواره در معرض بزهكارى و لغزش به سوى شهوات قرار دارد و تنها با تقویت ایـمان و رعایت تقوا مى تواند بر اهریمن درون (تمایلات شهوانى و وسوسه هاى شیطانى ) و دشمن برون (عوامل منحرف و دوستان ناباب ) پیروز شود.

اگر جوانى غفلتا مرتكب عمل انحرافى و معصیت گردید، باید بلافاصله در پیشگاه خدا توبه كند و تـصـمـیم جدى بر ترك گناه بگیرد تا رفتار ناشایست به شكل یك خصلت زشت و ناروا دروجود او جایگزین نگردد و به صورت عادت ثانوى در نفسش رسوخ نكند.

او بـایـد بـدانـد كه توانایی هاى لازم را براى اصلاح رفتار خویش دارد و در ضمن ، قدرت پذیرش او از افراد مسن بیشتر بوده و از تعصب هاى بی جا به دوراست . قرآن كریم پس از بیان خطاهایى كه ممكن است انسان ، مرتكب آنها بشود، توبه را به عنوان راه حل اصلى اصلاح رفتارش پیشنهاد مى كند (1) .

جـوان نـبـایـد خطاى خود را هر چند هم اندك است ، كوچك بشمارد، تا این كه در او ملكه (2) گناه پیدا نشود.

اگر جوان ، مطیع خواسته ها و شهوت هاى خود گردید، خود را به هلاكت مى اندازد (3) . اصـولا نـفس انسان ، میل به بدى دارد (4) و جوان ، تنها با ایمان وتوجه به خدا مى تواند آن را به طرف خوبیها بكشاند.

امام علی (ع) مى فرماید : كسى كه جلو خواسته هاى خود را گرفت ، به ارزش والاى انسانى دست یافت .

جـوان بـا رعـایت خویشتن دارى (تقوا) باید خود را براى زندگى آینده آماده سازد و بداند كه این دوران كـوتاه به زودى سپرى خواهد شد و او نیز به گروه بزرگسالان خواهد پیوست و در آینده اى نه چندان دور، عهده دار مسوولیت اجتماعى شده وتشكیل خانواده خواهد داد.

بـاید بداند و هوشیار باشد، زیرا :

كسانى در پذیرش و انجام مسوولیت اجتماعى و خانوادگى مـوفـق خـواهـنـد بـود، كه دوران بلوغ و جوانى را به پاكى و سلامتى گذرانیده و از آلودگی هاى جـنـسـى درامـان بـوده بـاشند ؛ كسانى كه بتوانند در فرداى زندگى خود، حقوق متقابل فرد و اجتماع ، خانواده و همسر را رعایت كرده و به سعادت و نیكبختى دست یابند.

و در آخر ، به 2سوال مهمی اشاره می كنیم كه بد نیست همین امروز، جوابش رادر پیشگاه ذهن و وجدان خود بیابیم :

در روز قـیامت هیچ بنده اى قدم از قدم بر نمى دارد تا به این دو سوال پاسخ دهد:

1 ـ عمرت را در چه كارى فانى نمودى ؟

2 ـ جوانى ات را درچه راهى صرف كردى (5)؟

امام علی (ع) مى فرماید: كسى كه جلو خواسته هاى خود را گرفت ، به ارزش والاى انسانى دست یافت .

پی نوشت ها :

1- قـال (ص ): هـو ان یـتـوب الـرجـل مـن ذنب وینوى ان لا یعود الیه ابدا (میزان الحكمه ، ج1 ، ص 552).

2- مـلـكـه حـالـت وصفتى پایدار در فرد است كه به صورت عادت در مى آید و تغییر آن ، بسیار مشكل بوده و در بعضى اوقات ، محال است .

3- مـن اطاع نفسه شهواتها فقد اعانها على هلكتها، هركس نفسش از شهواتش پیروى بنماید به تحقیق به هلاكت خود كمك كرده است .

4- ان النفس لاماره بالسوء الا ما رحم ربى ، به راستى كه نفس ، انسان را به سوى بدى امر مى كند، مگر این كه مورد رحمت خداوند قرار بگیرد(یوسف (12) آیه 53).

5- قـال رسول اللّه (ص ): ان العبد لایزول قدماه یوم القیامه حتى یسال عن عمره فیما افناه وعن شبابه فیما ابلاه .

منبع : برگرفته از كتاب " آنچه یك جوان باید بداند " نویسنده : رضا فرهادیان

http://www.forum.niksalehi.com/showthread.php?t=49947&goto=nextoldest

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

جوانى از منظر معصومان (عليهم السلام )

در نظر پيامبر (صلى الله عليه وآله)، اين دوران آن چنان مهم و ارزشمند است كه به ابوذر غفارى دستور مى دهد تا اين فرصت طلايى را به عنوان غنيمت تلقى كرده و از آن كاملا بهره بردارى كند و مى فرمايد: يا اءباذر اغتنم شبابك قبل هرمك (1) اى ابوذر از جوانى خود پيش از فرا رسيدن دوران پيرى كاملا استفاده كن . پيرى دوران استفاده از ذخيره هاست نه ذخيره سازى بدين جهت پيامبر (صلى الله عليه وآله) از ابوذر مى خواهد تا قدر جوانى خويش را شناخته و آينده را پيشاپيش بيمه كند.

بهره جوانى

عمرو بن حمق خزاعى ، يكى از صحابه پيامبر و از ياران شجاع و مخلص ‍ اميرمومنان (عليه السلام ) بود كه سرانجام توسط دژخيمان معاويه دستگير شد و پس از شهادت ، سر مقدسش را به عنوان هديه نزد معاويه بردند.

او هنگام جوانى براى پيامبر (صلى الله عليه وآله) آب برد، پيامبر (صلى الله عليه وآله) پس از آشاميدن در حق او دعا كرد و چنين فرمود: اللهم امتعه بشبابه (2)؛ خدايا او را از جوانى بهره مند ساز.

دقت در اين ماجرا و دعاى پيامبر (صلى الله عليه وآله) بسيارى از مسائل را براى ما آشكار مى سازد؛ زيرا آثار جوانى در نظر مبارك پيامبر (صلى الله عليه وآله)، آن قدر مهم بوده كه درباره عمرو چنين دعايى مى كند.

تاثير اين دعاى مستجاب درباره عمرو فقط براى اين نبوده كه وى از نظر ظاهرى و شكل و قيافه جوان بماند؛ چرا كه اين اثر در برابر ديگر آثار مثبت جوانى بسيار ناچيز است ، گفتنى است كه عمرو در اثر دعاى خير پيامبر (صلى الله عليه وآله) تا هشتاد سالگى از روحيه اى جوان برخوردار بود.

پيامبر دعا كرد تا فكر و انديشه عمرو مانند يك جوان ، و سلامت جسمى او، سلامت يك جوان ، و حال عبادت او، همانند حال عبادت يك جوان بانشاط و سالم همچنان باقى بماند در نتيجه ، او با اين كه هشتاد سال از عمر با بركت خود را پشت سر گذرانيده بود اما همچنان قوى و نيرومند، در كنار اميرمومنان (عليه السلام ) در صحنه هاى نبرد مى غريد و مى خروشيد؛ گويى فراموش كرده بود كه هشتاد سال از عمر شريفش مى گذرد.

پرسش از جوانى در قيامت

روشن است كه نعمت هاى خداوندى هر چه ارزشمندتر باشد، در روز واپسين حساب دشوارترى را در پى خواهد داشت جوانى يكى از همان نعمت هاى ارزشمندى است كه انسان بايد در دادگاه عدل الهى پاسخ گوى برخورد با اين نعمت باشد.

پيامبر (صلى الله عليه وآله) نيز در اين راستا مى فرمايد: هر بندگان در روز قيامت هيچ گامى بر نمى دارند مگر اينكه بايد به چهار چيز پاسخ دهند: نخست از عمر، كه در چه كارى آن را به پايان رسانيده ؛ دوم از جوانى كه در كجا به كار برده شده ؛ سوم از علم و دانششان كه چگونه از آن بهره جسته اند؛ و چهارم از دارايى و ثروتشان كه از كجا آورده و در كجا به مصرف رسانيده اند.(3)

در جوانى چه رازى نهفته است كه از يك سو پيامبر (صلى الله عليه وآله) سفارش فرموده و از سوى ديگر، در قيامت از آن سوال مى شود؟

پاسخ اين پرسش بسيار روشن است : جوانى دوران نشاط و سلامتى است فكر جوان همانند خود جوان بسيار مستعد است قلب جوان بسيار رقيق و مهربان است و تيرگى قلب بسيارى از بزرگسالان را ندارد.

بى جهت نيست كه خداوند به جوانان نظر ديگرى دارد و از باب لطف و مرحمت برخى گناهان جوانان را ناديده مى گيرد؛ اما زمانى كه از سن جوانى بگذرد و به چهل سالگى برسند، دستور مى آيد تا هر گناه بزرگ و كوچك را بر همگان بنويسند و هرگز در اين جهت كوتاهى نكنند.(4)

حساسيت اميرمومنان به دوران جوانى

اميرمومنان (عليه السلام ) نيز به اين دوران بسيار حساس و اميدوار بودند؛ چرا كه تمام افتخاراتى كه به دست آورده بودند در همين دوران بوده است .

او مى خواست تا هر نسلى كه به مرحله شكوفايى مى رسد قدر جوانى را بشناسد و كاملا از خود مراقبت كند در نامه اى كه به فرزندش امام حسن مجتبى (عليه السلام ) مى نويسد، ضمن اشاره به آمادگى هاى دوران جوانى و بهره جستن از آن فرصت ها به يك بحث تربيتى بسيار دامنه دار و گسترده مى پردازد و در بخشى از آن نامه ، چنين ياد آور مى شود:

((...پسرم هنگامى كه ديدم ساليانى از من گذشت و توانايى رو به كاستى رفت به نوشتن وصيت براى تو شتاب كردم و ارزش هاى اخلاقى را بر تو شمردم پيش از آن كه اجل فرا رسد؛ در حالى كه رازهاى درونم را به تو منتقل نكرده باشم و در نظرم كاهشى پديد آيد چنان كه در جسمم آمد و پيش از آن كه خواهش ها و دگرگونى هاى دنيا به تو هجوم آورند و پذيرش و اطاعت مشكل گردد زيرا قلب نوجوان چونان زمين كاشته نشده ، آماده پذيرش هر بذرى است كه در آن پاشيده شود پس در تربيت تو شتاب كردم پيش از آن كه دل تو سخت شود و عقل تو به چيز ديگرى مشغول گردد تا به استقبال كارهايى بروى كه صاحبان تجربه زحمت آزمودن آن را كشيده اند و تو را از تلاش و يافتن بى نياز ساخته اند پس در آغاز تربيت تصميم گرفتم تا كتاب خداى توانا و بزرگ را همراه با تفسير آيات به تو بياموزم و شريعت اسلام و احكام آن را از حلال و حرام به تو تعليم دهم و به چيز ديگرى نپردازم ))(5)

اميرمومنان (عليه السلام ) در اين بخش از نامه خود به فرزندش امام حسن (عليه السلام ) بر مواردى تاكيد مى ورزد كه هر يك از اين موارد، قابل بحث و بررسى است .

حضرت بر قلب و عقل جوان تكيه كرده كه بزرگترين سرمايه ى يك جوان است . ايشان قلب نوجوان را مانند زمين كاشته نشده ولى آماده بذر پاشى مى داند كه اگر آن چه را كه باعث سعادت و كاميابى يك جوان است ، بذر افشانى نكنيم ، خواه ناخواه ديگران بذرافشانى خواهند كرد.

سرمايه دوم در كلام اميرمومنان (عليه السلام ) نسبت به يك جوان ، عقل است كه در اين مورد بايد كنترل شود، تا ديگران فكر جوان را آلوده و منحرف نكنند و وجود اين دو سرمايه بزرگ در يك جوان راه را براى استفاده صحيح از جوانى باز خواهد كرد.

2. جوان و دوستى خدا

دوستى خدا با جوانان

پروردگار عالميان تمام بندگان خود را دوست مى دارد و نشانه هاى فراوانى از اين دوستى پايدار در قرآن مجيد به چشم مى خورد قرآن با بيان اين كه خداوند محسنين (6) و توابين (7) و متطهرين (8) و متقين (9) و صابرين (10) و متوكلين (11) و مقسطين (12) و مطهرين (13 ) را دوست مى دارد، اين حقيقت را به خوبى روشن كرده اما در عين حال نسبت به جوانان ، به خاطر جايگاه خاصى كه در نظام عالم هستى دارند دوستى و علاقه ديگرى دارد.

خداوند متعال جوانان را به خاطر جوانى دوست داشته و احترام مى كند محمد بن سليمان از پدرش نقل كرده كه در خدمت امام صادق (عليه السلام ) بودم كه ابوبصير وارد شد، در حالى كه نفس هاى عميقى مى كشيد. همين كه در جاى خود قرار گرفت ، امام به او فرمود: علت اين نفس بلند و عمقى كه مى كشى چيست ؟

گفت : اى فرزند رسول خدا، سن من بالا رفته و استخوان هايم كوبيده گشته و مرگم فرا رسيده و اين در حالى است كه نمى دانم سرنوشت آخرتم چگونه خواهد شد.

امام فرمود: اى ابا محمد تو نيز كه چنين مى گويى ؟

گفت : فدايت شوم ، چرا چنين نگويم .

امام فرمود: اى ابامحمد، آيا نمى دانى كه خداوند متعال جوانان شما را اكرام مى كند و از بزرگسالان شرم و حيا مى كند؟

گفت : فدايت شوم ، چگونه خدا جوانان را اكرام كرده و از بزرگسان و پيرمردان شرم مى كند؟

حضرت فرمود: خداوند جوانان را به احترام جوانى عذاب نخواهد كرد و از پيرمردان شرم نموده ، آن ها را حسابرسى نمى كند.(14)

از اين رو است كه خداوند تمام پيامبران را در جوانى به پيامبرى برانگيخت (15) و به خاطر همين دوستى است كه تمام بهشتيان جوان (16) خواهند بود و قرآن در روز محشر به صورت جوانى نشان داده مى شود(17) و به همين جهت است كه اصحاب كهف با اين كه بزرگسال بودند، اما قرآن آنان را جوان خطاب كرد(18) و امام زمان (عج ) نيز در چهره يك جوان ظاهر مى گردد(19) و يارانش همه جوان هستند(20) و سرانجام ملك الموت در چهره جوانى سفيد روى خواهد آمد.(21)

آرى ، اين كمال بى انصافى است كه جوان بداند خداوند متعال چه قدر او را دوست دارد به او مهر و محبت مى ورزد، اما او با گناه در محضر خالق خود، راه دوستى متقابل را بر خود ببندد.

فروتنى در برابر



نوشته شده توسط خادم المهدی (عج) در یک شنبه 26 دی 1393


جوان وجواني2

 

نوجوانی ،دوره طغیان وبی اعتمادی

عوامل موثر در رفع مسائل و مشکلات نوجوانی

1- پشت سرگذاشتن دوران کودکی، تبدیل شدن به یک فرد بالغ و از دست دادن حمایت‌های بی‌قید و شرط والدین برای کسب احساس استقلال از یک طرف و لذت مورد حمایت و پشتیبانی آنها بودن و همان‌طور کودک ماندن و بدون هیچ زحمت و دردسری همیشه مورد محبت قرار گرفتن از طرف دیگر، در نوجوان کشمکش درونی ایجاد می‌کند و جنگ روانی عمیقی در ذهن نوجوان به وجود می‌آید.

2- برای کسب استقلال، نوجوان علیه همه ی مراجع قدرت من جمله والدین طغیان می‌کند و به خاطر این که به خود و دیگران ثابت کند که بزرگ شده و واقعا مستقل است، گاهی اوقات رفتارهایی علیه آنها از خود نشان می‌دهد، درگیری‌هایی ایجاد می‌نماید و دست به اعمالی می‌زند که روابط او را با آنها و سایر مراجع قدرت به شدت تیره می‌کند. مثلا بگو مگو کرده، بحث و مجادله طولانی با والدین انجام می‌دهد، برخلاف خواست والدین دیر به خانه می‌آید، از انجام تکالیف درسی خودداری می‌کند، سیگار می‌کشد و حتی ممکن است دست به اعمال بزهکارانه بزند.

3- عدم اطمینان نسبت به بزرگسالانی که تاکنون به عنوان الگوی همانند‌سازی بودند و از رفتار و کردارشان تقلید می‌شد، با شروع دوره ی نوجوانی در نوجوان ایجاد می‌گردد و در این مرحله نوجوان به گفته‌های بزرگسالان و به خصوص والدین اعتماد ندارد و این خود ممکن است موجب به وجود آمدن یک احساس «دوسوگرایی عاطفی» در وی گردد؛ چون هم باید آنها را دوست داشت، به آنها نزدیک شد، از آنها الگو برداری نمود و همانند آنها شد و هم باید از آنان به عنوان تصاویر قدرت (دشمن) دور شد و به آنها اعتماد ننمود.

4- یکی از مسائل مهمی که نوجوان با آن روبرو می‌شود مساله ی تشکیل هویت فردی اوست، و این بدان معنی است که سوال‌های متعددی درباره ی مفهوم زندگی و نقش او در این زندگی، مفهوم مرگ و زندگی پس از مرگ، و به طور کلی سوال‌های نظیر «من کیستم» و «به کجا می‌روم» ذهن او را به خود مشغول می‌نماید که باید به آنها پاسخ دهد.

جستجوی هویت شخصی متضمن این است که نوجوان تشخیص دهد ، برای او چه چیزهایی مهم و چه کارهایی ارزشمند است و نیز متضمن تنظیم معیارهایی است که وی براساس آنها بتواند رفتار خود و دیگران را هدایت و ارزیابی کند. در این مرحله افراد باید نقش جنسی خود را نیز تعیین نمایند؛ به خصوص دختران باید درباره ی چگونگی مفهومی که از «زن بودن» پیدا می‌کنند تصمیم بگیرند. ازدواج نمودن، مسوولیت‌های زندگی را پذیرفتن، بچه‌دار شدن، مادر شدن با همه آن مشقت‌ها و گرفتاری‌ها!!

لذا نوجوان همه ی خاطره‌هایی را که از کارهای مادر، مشکلات، رنج‌ها و شادی‌های او دارد به یاد می‌آورد که گاه سبب ناراحتی، اضطراب، پریشان خاطری و افسردگی و گاه باعث خوشحالی او می‌گردد.

احساس هویت شخصی در نوجوانان کم کم براساس همانندسازی‌های مختلف گذشته آنها تکوین می‌یابد. ارزش‌ها و معیارهای اخلاقی دوران کودکی تا حدود زیادی همانند والدین می‌باشد، با ورود به دوران نوجوانی، ارزش‌های گروه همسالان و همچنین ارزیابی‌های معلمان و سایر بزرگسالان نیز مطرح است که برای نوجوان اهمیت دارد. نوجوانان از راه جمع‌بندی این ارزش‌ها و ارزیابی‌ها سعی می‌کنند تصویر یک‌پارچه‌ای از خود به دست آورند. هر اندازه ارزش‌هایی که از طرف دوستان و همسالان ابراز می‌شود، با ارزش‌های والدین و معلمان همخوانی بیشتری داشته باشند، به همان نسبت کار هویت‌یابی نوجوان آسانتر پیش می‌رود.

هر گاه نظریه‌ها و ارزش‌های والدین به میزان قابل توجهی با عقاید و ارزش‌های دوستان، همسالان و سایر افراد مهم در زندگی نوجوان، متفاوت باشد و نوجوان هر از چند گاهی دیدگاه‌های دسته‌‌ای را بپذیرد و عمل نماید و خود نیز نداند که کدامیک از این دیدگاه‌ها با ارزش‌ها و معیارهای او تطبیق می‌کند، کار هویت‌یابی برایش دشوار و طولانی می‌گردد و چون نمی‌تواند هویتی واحد برای خود کسب نماید، احتمالا دچار بحران هویت می‌شود، و نقش‌های متفاوتی را در جامعه ایفا می‌کند که خود عامل تعارض، اضطراب و سردرگمی‌اش می‌گردد.

دختر دانشجویی اظهار می‌دارد:

«در خانواده‌ام رفتارهایم لوس و بچگانه است، بین اقوام و فامیل‌هایم بی‌بند و بارم، زیرا که بر اکثر افراد خانواده مادرم فرهنگ غربی حاکم است و آنها از من انتظار دارند که مثل آنها باشم، در دانشکده بسیار مقرراتی و درسخوان هستم و به عنوان یک دانشجوی خوب معروفم، بین دوستانم شدیدا مذهبی هستم و در فعالیت‌های مذهبی شرکت می‌کنم، به راستی من کیستم؟»

برخی از جوانان در تلاش برای کسب هویت شخصی پس از یک دوره آزمایش و کندوکاو درونی، متعهدانه به هدفی در زندگی دل می‌بندند و در راه نیل به آن گام برمی‌دارند و برخی دیگر در بحران هویت دست و پا زده و در نهایت هویتی انحرافی بر می‌گزینند، هویتی که مغایر با ارزش‌های جامعه‌ای است که در آن زندگی می‌کنند و این خود زمینه‌ساز بسیاری از مسائل و مشکلات آتی آنها خواهد شد.

5- رشد ونمو غدد داخلی و ترشحات هورمون‌های جنسی به نوجوان امکان برقراری روابط جنسی می‌دهد و انگیزه و کشش جنسی نسبت به غیر همجنس در او ایجاد می‌گردد و از طرفی نخستین برخورد نوجوان با جنس مخالف اغلب با ترس و پریشانی خاطر همراه است.

تمایل جنسی در دوره بلوغ با خصوصیات اساسی یک غریزه ظاهر می‌شود، به عبارت دیگر به صورت نیروی محرکی است که ناخودآگاه متوجه جهت معینی می‌باشد.

جوان تازه بالغ نیاز جدید و مبهم و تمایلات قوی و نامعلومی را احساس می‌کند که او را از جلدش خارج می‌سازد و به سوی جنس مخالف می‌کشاند. رفتار او کج و معوج می‌شود و موجب شگفتی اطرافیان و تعجب بیشتر خودش می‌گردد. جهش‌های شدید محبت، عقب‌نشینی‌های توضیح‌ناپذیر و حرکات بدون دلیلی که او را آشفته می‌سازد، از خصوصیات این سن هستند، پس کار غریزه ی جنسی کاملا زیرزمینی است و جهت‌یابی آن با کورمالی انجام می‌گیرد و در افراد محجوب و کمرو نوعی اضطراب و گیجی ایجاد می‌کند، چنانکه گویی نیرویی در آنها تاثیر می‌نماید و آنها را به سوی مقصدی که به زحمت می‌بینند سوق می‌‌دهد.

6- نقایص تربیتی و آموزشی در درون خانواده، درگیری‌ها و نزاع‌های پدر و مادر با یکدیگر و یا با فرزندان، محرومیت‌های شدید مالی، کنترل بیش از حد والدین و مراقبت‌های افراطی و یا برعکس آزاد گذاشتن بیش از حد و رها کردن نوجوان به حال خود نیز مسائل و مشکلاتی را برای وی ایجاد خواهد کرد.

7- اوضاع و احوال اقتصادی- اجتماعی و بی‌ثباتی جامعه، جنگ، بیکاری، کمبود امکانات تفریح و سرگرمی نیز از عوامل مشکل‌زا خواهند بود.

http://www.forum.niksalehi.com/showthread.php?t=49948&goto=nextoldest

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

حرف حساب نوجوان چیه ؟

1- بلوغ یک دوره ی بحرانی است که طی آن تغییرات زیادی را تجربه می‌کنم. بسیاری از رفتارهای من برای سال‌های نوجوانی طبیعی است. اگر شما بتوانید این واقعیت‌ها را درک کنید و برخوردی متناسب با سنی که دارم با من داشته باشید، با موفقیت خواهم توانست این مرحله ی بحرانی را سپری کنم.

2- من در حال تغییر هستم و نباید مرا یک کودک به شمار آورد. من در حال بالغ شدن هستم و شما باید برخوردی را که در دوران کودکی با من داشتید، تغییر دهید. سعی کنید همان گونه که با دوستان خود و سایر افراد بالغ رفتار می‌کنید، با من برخورد نمایید.

3- مخالفت، سماجت، یکدندگی، سرکشی و علاقه به استقلال، قسمت‌هایی از وضعیت طبیعی یک نوجوان هستند .اگر در زمینه ای با شما مخالفت کردم ، ناراحت نشوید. بیش از اینکه درباره محتوای نظرم نگران شوید، در مورد نحوه ی ابراز داشتن آن نگران باشید.

4- اگر بخواهم به حرف‌ها و نصایح تکراری شما گوش دهم، می‌توانم آنها را ضبط کنم تا شما نیازی به تکرار آن نصایح نداشته باشید. بنابراین، از پند دادن و طرح پرسش‌های تکراری خودداری کنید، در غیر این صورت سخنان شما را از این گوش شنیده و از گوش دیگر بیرون خواهم کرد.

5- من اغلب فکر می‌کنم که شما قدیمی هستید و در دوره‌های گذشته زندگی می‌کنید. من دیگر از شنیدن عباراتی مثل «زمانی که به سن تو بودم» خسته شده‌ام. شما چطور می‌توانید مرا درک کنید؟

6- اگر با شما زیاد صبحت نکردم یا مانند دوران کودکی‌ام به شما وابسته نبودم، نگران و ناراحت نشوید زیرا این رفتارها در سنین بلوغ طبیعی است.

7- چنین به نظر می‌رسد که از قدرت هوشی شما کاسته شده و دیرتر به مسائل پی می‌برید. شما چطور و از کجا می‌دانید که وظیفه ی من چیست؟ چطور می‌توانم به نصیحت‌ها، راهنمایی‌ها و پیشنهادهای شما عمل کنم؟ مرا تحمل کنید. در عرض چند سال، چیزهای بسیاری را در برخورد با من خواهید آموخت.

8- هر چه قدرت هوشی شما تحلیل می‌رود، حافظه و دانش من نیرومندتر شده و افزایش می‌یابد. من تقریباً یک نابغه هستم و از همه چیز اطلاع دارم. فقط دوستان و نوجوانان دیگر ممکن است از من با هوش‌تر باشند.

9- ترجیح می‌دهم کارهایم را به کمک دوستانم انجام دهم تا به کمک شما یا سایر اعضای خانواده. اگر دعوت شما را برای رفتن به میهمانی رد کردم یا علاقه‌ای نداشتم با شما باشم، ناراحت نشوید.

10- همچون دوستان خودتان با من رفتار کنید تا دوست شما شوم. به یاد داشته باشید که من از یک انگاره و الگو، بیش از یک انتقاد آموزش می‌بینم.

11- ممکن است ما مثل گذشته نتوانیم با هم صحبت کنیم زیرا کارهای من زیاد شده است. یا با دوستانم هستم یا با تلفن صحبت می‌کنم و یا در اتاقم به سر می‌برم. به همین دلیل است که بیشتر صحبت‌های ما در مورد اشتباهات من و این‌که چه کار باید بکنم و چه کار نباید بکنم، مطرح می‌شود. بیشتر بحث‌های شما یک سخنرانی است که طی آن سعی دارید چیزی به من بیاموزید یا به نکته‌ای اشاره کنید (ارزش تحصیلات، معنی و مفهوم مسئولیت و...) بگذارید فقط برای صحبت کردن با هم حرف بزنیم، درباره موفقیت‌ها، دلبستگی‌ها، و فعالیت‌هایم.

12- گاهی اوقات کوچک‌ترین کار شما مرا ناراحت می‌کند، حتی پرسش ساده‌ای مثل «خوش‌گذشت؟» ممکن است باعث شود که جواب سربالا به شما بدهم. زیاد ناراحت نشوید چون بی‌تردید ناراحتی من از جای دیگری است و می‌خواهم آن را بر سر شما خالی کنم. بی‌حوصله بودن برای سن من طبیعی است.

13- گاهی اوقات این طور به نظر می‌رسد که من تقدّم و تأخر کارها را فراموش می‌کنم؛ فعالیت‌هایی مثل صحبت کردن با تلفن، بیرون رفتن برای تفریح، خوش‌گذرانی، ورزش و... برای من بسیار مهم‌تر از انجام کارهایی مثل تکلیف‌های درسی و وظایف منزل هستند. من تنبل نیستم ولی چون کارهای دیگری دارم نمی‌توانم به کارهای بی‌اهمیت بپردازم.

14- شما حافظه خود را از دست داده‌اید و به یاد ندارید که احساسات یک نوجوان چگونه است. یک نصیحت را بارها تکرار می‌کنید، گویی پیش‌تر آنها را به من نگفته‌اید. شما فراموش می‌کنید که بیست بار به من گفته‌اید «اتاقت را تمیز کن» یا «آیا درست را خوانده‌ای؟» آشپزی کردن از یادتان رفته است و غذاهای خوشمزه درست نمی‌کنید.

15- اگر کاری را از من خواستید و من در حال انجام آن غرغر کردم، ناراحت نشوید زیرا راضی به انجام آن کار نیستم و از این طریق آتش خشم خود را خاموش می‌کنم.

16- هیچ‌گاه به زور مرا به انجام کاری ناگزیز نسازید زیرا من خواهم آموخت که زور حرف اول را می‌زند. این کار باعث افزایش مقاومت، لجاجت و یکدنگی در من خواهد شد. می‌خواهم مثل یک فرد بالغ با من رفتار کنید.

17- اگر چه انتظار دارم مثل افراد بالغ با من برخورد کنید، ولی گاهی خودم مثل بچه‌ها رفتار می‌کنم. به جای تاکید بر رفتار بچه‌گانه ی من، کاری کنید که احساس مسئولیت و آزادی و استقلال در من تقویت شود.

18- از جنگ و دعوا با من دوری کنید زیرا هر جنگی برنده و بازنده‌ای دارد. تا زمانی که بچه بودم همیشه شما برنده می‌شدید ولی حالا دیگر چنین نیست. سعی کنید انتظارات خود و نوع مجازات‌ها را برای من مشخص سازید و در اجرای آن آرامش خود را حفظ کنید. تلاش کنید تا با هم سازش کنیم زیرا در این حالت هر دو برنده خواهیم بود.

19- هیچ‌گاه نسبت به حرف‌های من واکنش شتابزده و سخت نشان ندهید زیرا بیشتر اوقات فقط برای آغاز گفت‌وگو با شما چیزهایی به زبان می‌آورم.

20- من به تشویق و درک متقابل و توجه مثبت از سوی شما به شدت نیاز دارم و چون خودم به تنهایی قادر به تأمین این کارها نیستم، به شما تکیه می‌کنم.

http://www.forum.niksalehi.com/showthread.php?t=49949&goto=nextoldest

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

والدین و بحران نوجوانی فرزندان ( قسمت اول )

والدینم حرف مرا نمی فهمند!

زمانی كه به شكوه های نوجوانان گوش می كنیم ، مسائلی را می شنویم كه مصداق این شعر مولوی است:

هر كسی از ظن خود شد یار من         وز درون من نجست اسرار من

نوجوانان از این كه والدین از دریچه چشم خود به مسائل آنها نگاه می كنند و خودشان را به جای آنها نمی گذارند ، شكوه دارند . آنها فكر می كنند  پدران و مادرانی كه قادر به فهم و درك نوجوانان خود باشند خیلی كم هستند . البته مسئله عدم تفاهم یك معضل همه گیر بوده و همه اقشار جامعه و حتی جوامع جهانی به نوعی با آن درگیرند.

نگاهی به دوره نوجوانی

نوجوانی حد فاصل میان كودكی و بزرگسالی است. حدود و طول مدت آن چندان مشخص نیست و در افراد و جوامع گوناگون متغیر می باشد به طور كلی می توان گفت دوره نوجوانی از 12 تا تقریباً 18 الی 21 سالگی به درازا می كشد.

روان شناسان از دوران نوجوانی به عنوان دوران برزخی یاد می كنند. نوجوانان نه كودك هستند نه بزرگسال ، نه در میان كودكان راحت و پذیرفته شده هستند و نه در ارتباط با بزرگسالان . هورمون های بدن آنها شروع به فعالیت كرده اند ، اما از لحاظ قانونی و اقتصادی وابسته به دیگران هستند و نمی توانند برای خودشان تصمیمی بگیرند ، آنها می خواهند كسی باشند ، ولی به دلایلی نمی توانند.

عدم تفاهم نوجوانان با والدین به دلیل شرایط خاص آنها ( تغییرات فیزیولوژیك ، تغییرات غریزی ، تغییرات عاطفی ، اجتماعی ، شناختی و ...... ) بیشتر به مثابه یك دوره انقلابی و بحرانی بروز می كند . بسیاری از مشكلات خانواده و نوجوان و روابط آنها از عدم درك نادرست نشات می گیرد. مهمترین مشكل ارتباطی والدین و نوجوانان سوء تفاهم است. تفاوت در نحوه نگرش افراد باعث بروز اختلاف ها و پیامدهای ناشی از آن می شود . البته نباید تصور كرد كه پایه اختلافات ، همواره ناشی از سوء نیت طرفین یا یكی از آنهاست ، بلكه در اكثر موارد ناشی از این واقعیت است كه هر یك از آنها مسئله را به نحو متفاوتی می بینند.

شناسایی مشكل

اختلاف میان والدین و نوجوانان همیشه وجود داشته ولی مهم این است كه هر دو طرف حاضر شوند درباره مشكلاتشان به نحو صحیح و سازنده ای گفتگو كنند. در جایی كه نوجوانان محبت والدین را لوس بازی ، و مهربانی و احوالپرسی آنان را مداخله بی جا می شمارند ، مسئله به این صورت مطرح می شود كه چرا آنها اینگونه قضاوت می كنند؟ اگر فرزندان محبت و اظهارنظرهای ما را نوعی دیگر تلقی كنند و ما مراحل نوجوانی آنها را با سوءتعبیر برداشت كنیم ، آن وقت چگونه می توان رابطه درستی با آنها برقرار كرد؟

تحقیقات چه می گویند؟

كشفیات "آرون بك" و همكاران او تحولی شگرف در روان شناسی و كاربرد آن در عرصه درمان و حل مشكلات ناشی از عدم تفاهم پدید آورده است. پروفسور آرون بك از روشهای متعارف روان پزشكی و دارو درمانی آغاز كرد و به "شناخت درمانی" رسید.  بدین ترتیب او پایه گذار و مبتكر مكتبی است كه چشم اندازی روشن و امید بخش ترسیم كرده است .

با شناخت درمانی می توانیم از خطاهای شناخت رهایی یافته و مطالب را آن گونه كه هستند ببینیم و با شناخت و اندیشه درست به رفتار و برخورد صحیح برسیم. شناخت درمانی به ما درست اندیشیدن و درست شناختن را یاد می دهد و در واقع یك منطق است.

مسئله دیگر در شناخت درمانی توجه به اندیشه های مثبت و روان است . اندیشه های اتوماتیك ، اندیشه هایی هستند كه بر خلاف عقل ، منطق و اراده به ذهن ما خطور می كنند و سرعت آنها به قدری است كه همیشه عقل و منطق از آنها عقب می مانند. اندیشه های اتوماتیك را ویروس های تفاهم نیز نامیده اند .

همه مصیبت ها و مشكلات زندگی تحت تأثیر اندیشه نادرست و ناسالم است. ما امور را آن گونه كه هستند نمی بینیم بلكه این ذهنیت ماست كه به آن امور ، عینیت كاه یا كوه را می دهد. اندیشه اگر بازنگری و دوباره سنجی نشود ، به جای حل مشكل و رشد ، باعث ایستایی و ركود می شود. فردی كه در گیر زندگی ناخوشایند است تحت ستم و اسارت افكار نسنجیده ، غیر منطقی و منفی است. "شناخت درمانگرها" می گویند ما آن گونه كه فكر می كنیم ، احساس و رفتار می كنیم. برای عملی كردن روش های شناخت درمانی ، شخص باید بتواند ارتباط خود را با مشكلاتش درك كند . یعنی علل و عوامل مشكلات را در خارج از خود جستجو كند و عوامل بیرونی و دیگران را باعث پریشانی و نابسامانی خود بداند.

راه حل هایی برای والدین

خوب گوش كردن به حرف های یكدیگر و ارزیابی كردن مسائل ، از زوایای گوناگون به جای گله و شكایت و درخواست و پیشنهاد كردن ، به طور كلی جهت حل مشكلات كمك شایان توجهی می كند.

تحقیقات در دانشگاه هاروارد نشان می دهد به جای حمله به شخصیت نوجوان باید مسئله را مورد توجه قرار داد . اگر عصبانی شـُدید آن چه را كه می بینید وصف كنید ، احساساتتان را بروز دهید و به كاری كه باید انجام شود اشاره كنید و سعی كنید تا جایی كه ممكن است از حمله شخصی خودداری ، و با آنها صریح صحبت كنید .

سعی كنید نه فقط از دید خودتان بلكه از دید نوجوان هم مسئله را ببینید و با كاربرد شیوه های مختلف گفتاری و رفتاری كلید قفل طرف مقابل را به دست آورید. كارهایی را كه قبلاً از انجامش خودداری می كردید انجام دهید . در مورد  مسائلی كه قبلاً صحبت نمی كردید ، صحبت كنید . به طور كلی تك بعدی و مطلق زده نباشید. روبرو شدن با جبر انعطاف داشته باشید . رفتاری را كه در شرایط قبلی از آن نتیجه نگرفته اید تكرار نكنید.

كاربرد واكنش سنجیده و گفتن " شاید حق با تو بود " و آرام كردن نوجوان و تسلط داشتن بر خود در زمانی كه او عصبانی است ، از ضروریات برخورد مثبت می باشد.

همانند سازی ، دیدن دنیا از دریچه چشم نوجوان و همگام شدن با او ، به عبارت دیگر درك احساسات و همدردی و تأیید احساسات به جای موعظه ، به مراتب بهتر است . سعی كنید حساسیت ها و نیازها و بافت روانی طرف مقابل را بشناسید؛ زیرا عدم توجه و سخت گیری باعث ركود می شود.

سعی كنید از چهارچوب سرزنش بیرون آمده و به جای آن خود را در چارچوب حل مسئله قرار دهید. انداختن تقصیرها به گردن همدیگر مشكل را حل نخواهد كرد. هر نوجوان باید در برخورد با بحرانهای زندگی راهی پیدا كند.

نوجوان رفتارهای ضد و نقیضی دارد كه اگر در هر سن و سال دیگری غیر طبیعی قلمداد شود ، در دوران بلوغ طبیعی است و باید سیر طبیعی خود را پشت سر بگذارد. نوجوان تمایل دارد مورد اطمینان والدین باشد و از این كه با او مثل یك شیء برخورد شود بیزار است و تنها خواسته اش پذیرش بی قید و شرط است .

سؤالاتی نظیر "تو را چه می شود؟ چرا آرام نمی گیری ، چه چیزی در جلدت رفته" ، بی فایده است. اینها سؤالات بی جوابی هستند كه حتی اگر هم او جوابشان را می دانست باز نمی توانست جواب بگوید. "نیاز به تنهایی" نوجوان باید مورد تأیید قرار گیرد و به آن احترام گذاشته شود ، و از دخالت های بی جا در كار آنها خودداری شود ، والدین باید قبول كنند كه آنها بزرگ شده اند و در این دوران نیاز به استقلال دارند.

ادامه دارد...

در قسمت بعد ادامه ی مطلب را با پرداختن به مسئله توجه به تفاوت های فردی و نتیجه گیری پی می گیریم

http://www.daneshsara.net/family/47-younker/558-1388-05-12-16-28-43.html

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

والدین و بحران نوجوانی فرزندان ( قسمت دوم )

چگونه به فرزندمان كمك كنیم تا بحران نوجوانی را پشت سر گذارد؟

در قسمت قبل به شناسایی مشكل نوجوانان و والدین آنها و ارائه راهكارهایی در این زمینه پرداختیم . اینك در ادامه می خوانیم... توجه به تفاوت های فردی

تئوری دیگری كه در مشاوره در مورد مشكلات ارتباطی انسانها از جمله نوجوانان تاثیرات بسزایی گذاشته است تئوری تحلیل رفتار متقابل "اریك برن" است . وی معتقد است كه در شخصیت انسان سه جنبه وجود دارد . والد – كودك – بالغ . این سه شخصیت در انسان بین تولد تا پنج سالگی شكل می گیرد .

-والد ضبط رویدادهای خارجی است ( عوامل بیرونی ) كه بدون سؤال حتی با زور بین تولد تا پنج سالگی در مغز شخص تولید می شود . ( مفهوم آموخته شده زندگی ) در جنبه والد شخصیت انسان ، تمام پندارها ، اخطارها ، قوانین و مقرراتی كه بچه از پدر و مادر خود شنیده و در رفتار آنها دیده ، محفوظ است. امر و نهی ، محبت ها ، نوازش ها ، خنده ها ، اخطارها ، هشدارها یا صحبت هایی از قبیل "هرگز دروغ نگو" ، "مردم همیشه انسان را از روی دوستانش قضاوت می كنند" ، "اسراف گناه است" و غیره .

-كودك ضبط رویدادهای درونی است و یا به عبارت دیگر پاسخ یا عكس العمل او نسبت به آن چیزهایی است كه می بیند و می شنود . مثلاً احساسی كه از روی ترس مادر و پدر در طفل ایجاد می شود ( مفهوم احساس شده زندگی ).

-و اما حدود ده ماهگی "بالغ" در انسان شروع به رشد می كند .بالغضبط اطلاعاتی است كه از راه تحقیق و سنجش و تجربه به دست آمده است ( مفهوم اندیشیده شده زندگی ) . از طریق بالغ است كه انسان كوچك می تواند فرق زندگی را آن گونه كه به او یاد داده شده ( والد ) ، احساس كرده ( كودك ) و بالاخره آن گونه كه خودش استنباط كرده است ( بالغ ) متوجه شود. قدرت بالغ نیز اول در خویشتن داری نشان داده می شود .

احساسات برانگیخته شده انسان علامت آن است كه كودك درون انسان بیدار شده و بنابراین اولین قدم برای تقویت بالغ ، آن است كه به علائم والد و كودك حساسیت بیشتری داشته باشیم . این اولین گام برای خوب عمل كردن بالغ است.

در بسیاری از موارد همگام با نوجوانان ، در بزرگسالان شخصیت كودك در فعالیت می باشد. بنابراین چه بسا روابط پدر و مادران با فرزندان و دیگران ، كودكانه باشد ؛ یعنی با آنها احساسی رفتار كنیم و كودك وجودمان را با كودك وجود فرزندانمان درآویزیم ، عملی كه به هیچ وجه نتیجه ای نخواهد داشت.

در دوران بلوغ ، شخصیت نوجوان بی نهایت قابل تحریك است.

باید نوجوان را طی سالیان دراز با تمرین ها و آموزش و تصمیم گیری های كوچك و اتخاذ مسئولیت اخلاقی برای تصمیماتش آماده ساخت . نوجوان باید هدف و مقصد داشته باشد . اگر طی سالیان دراز پدر و مادر سعی كرده باشند و نوجوان را با واقعیت ها ، ارزش ها ، اهمیت مردم و ارزش خودش آشنا كرده باشند ، در آن وقت می توان به بالغ نوجوان اعتماد كرد. او در چهارده سالگی در كامپیوتر ذهنش به اندازه كافی اطلاعات دارد تا بتواند با آن ، عواقب بسیاری از اعمال خود را بسنجد . اعتماد به نوجوان راه سازنده ای است كه پدر و مادر می توانند برای مقابله با انواع و اقسام مسائل برهم زننده كه یك جوان در حال بلوغ می تواند به خانه بیاورد از آن استفاده كنند . به عبارتی استفاده از تمام شیوه ها در جای درستش و به شكل درست آن توصیه می شود . ( حس زمانی و مكانی )

انسان هر قدر بیشتر درباره كودك و والد خود بداند بهتر می تواند آنها را از بالغ جدا كند و به همان اندازه بالغ او مستقل تر ، خودكفاتر و نیرومندتر خواهد شد. وقتی كسی قادر است بگوید این كودك من است ، یا این والد من است در حقیقت دارد با بالغ خود حرف می زند . در اثر همین سؤال كردنها انسان خودش را به سوی بالغ سوق می دهد . در یك موقعیت فشار و ناراحتی ، همین كه انسان بپرسد " این كیست كه در من عمل می كند" ، خود تسكینی است.

كودك درون خود را بشناسید و آسیب پذیری های آن ، ترسهایش و راه های اصلی ابراز این احساسها را ملاحظه كنید. والد درون خود را بشناسید و متوجه احكام



نوشته شده توسط خادم المهدی (عج) در شنبه 25 دی 1393


نیازهای جوانان و نوجوانان

 

نیازهای جوانان و نوجوانان

روان شناسان از نیازهای انسان فهرست‌های متنوّع و متعددی ارائه داده‌اند. مربیان و معلمان گرامی در مسیر شناخت و هدایت نسل نوجوان و جوان نیازهای آنان و کیفیت برآورده شدن آن نیازها را نباید فراموش کنند بلکه باید خواسته‌های آنها را بشناسند و در جهت سازندگی آنان بکوشند.

از طرفی باید راهی را برگزینیم که آنها برای برآورده شدن نیازهایشان اقدام نمایند و هم برای توقعاتشان حدّ و مرزی قائل گردند.

نیازهای نوجوانان، گوناگون و متعدد است و ما در اینجا به برخی از تقسیم‌بندی‌های نیازها که توسط

روان شناسان ارائه شده است اشاره می‌کنیم.

((موری)) کلیه نیازها را به دو دسته تقسیم می‌کند:

1- نیازهائی که منشاء درونی دارند مانند نیاز به آب و هوا، نیازهای جنسی، نیاز به دفع و تخلیه و اجتناب از آسیب و درد.

2- نیازهایی که منشاء ذهنی و فکری دارند مانند نیاز به موفقیّت، هویت، استقلال، وابستگی، کمال‌طلبی و ...

((فروید)) معتقد بود که بشر دارای دو نوع غریزه اساسی است:

1- غریزه زندگی: شامل نیازهای جنسی و حفظ نفس.

2- غریزه مرگ: شامل گرایش‌های خود آزاری و خودکشی، احساسات پرخاشگرانه و خصمانه نسبت به دیگران.

((آلفرد آدلر)) گرایش به داشتن پایگاه اجتماعی را برجسته‌ترین نیاز انسان می‌‌داند به نظر او مردم می‌خواهند مهمّ و اندیشمند باشند و بیشتر فعالیّت‌های آنها اختصاص به رفع این نیاز دارد.

((هربرت کارل)) معتقد است که حفظ و نگهداری و نیز ارتقاء و اعتدال انسان از طریق ارضاء چهار نیاز اصلی تأمین می‌گردد.

1- نیاز به امنیت فیزیکی.

2- نیاز به امنیت عاطفی.

3- نیاز به پیشرفت و موفقیت.

4- نیاز به پایگاه اجتماعی.

((مزلو)) در یک طبقه‌بندی منطقی‌تر و پیشرفته‌تر، کمال طلبی را عالی‌ترین مرحله از نیازهای انسانی می‌‌داند. او طبقه‌بندی نیازها را در پنج سطح از پایین‌ترین تا بالاترین سطح به این شرح ارائه می‌دهد.

1- نیازهای فیزیولوژیک مانند گرسنگی، تشنگی، جنس و ...

2- نیاز به امنیت مانند نیاز به ثبات، نظم و ایمنی.

3- نیاز به دوست داشتن و تعلّق داشتن مانند نیاز به محبت، ابراز وجود و همیشگی با دیگران.

4- نیاز به عزّت نفس مانند نیاز به احترام و موفقیّت و اعتبار و حیثیّت و ...

5- نیاز به کمال‌طلبی که بالاترین مرحله از نیازهای انسانی است.

نوع فهرست‌بندی این نیازها از اهمیّت خاصی برخوردار است زیرا به نظر می‌رسد که با رشد و تکامل هنجار فرد و هماهنگ است. از طرفی نیل تدریجی به عالی‌ترین مرحله از نیازها بستگی به خود فرد و نیز ویژگی‌های جامعه‌ای که در آن زیست می‌کند دارد.

مربیان و معلمان هنگام تجزیه و تحلیل رفتار دانش‌آموزان باید فهرستی از این نیازها را در ذهن داشته باشند تا بتوانند تحلیلی درست از رفتارها، انگیزه‌ها و علّت‌ها ارائه نمایند.

نیازهای جوانان و نوجوانان گسترده و متنوع است و دارای زیرمجموعه‌های فراوانی است که در این بحث نمی‌گنجد.

1- نیازهای زیستی

2- نیازهای روانی

3- نیازهای اقتصادی

4- نیازهای فرهنگی

5- نیازهای عقیدتی

6- نیازهای اجتماعی، سیاسی

7- نیاز به شناخت ارزش‌ها و موقعیّت‌ها

علاوه بر نیازهای کلِّی، فیزیکی، اجتماعی، روانی و ... هر فرد عاداتی را هم فرا می‌گیرد.

این عادات دارای نیروی خاصی است و هماهنگ با یک نیاز اساسی نیز عمل می‌کند مثلاً شخصی که یاد بگیرد فوتبال بازی کند و با مطالعه کند دارای نیازهائی است که با شخص دیگری که این عادات خاص را فرا نگرفته متفاوت است. چنین است که هنگام تحلیل و درک شناخت اینکه چرا دانش‌آموزان برانگیخته می‌شوند تا کاری انجام دهند مربّی باید نیازهای اساسی و عادات و رغبت‌های فرد را مورد توجّه قرار دهد.

چگونگی عملکرد نیازها

اگر نیازی طرح گردد و ارضاء نشود فرد احساس ناآرامی و بی‌قراری می‌کند و این تنش باعث عدم تعادل در فرد می‌گردد تا اینکه برای بر طرف کردن این حالت به فعالیّت با هدف مشخصی بپردازد و با این فعالیّت تعادل را در خود بوجود آوردمثلاً:

فرد گرسنه در جستجوی غذا برمی‌آید.

فرد خسته آرزوی استراحت می‌کند.

فردی که به او بی‌توجه شده است در تلاش جلب توجّه و رسیدن به پایگاه اجتماعی برمی‌آید.

زمانی که نیازی برآورده شد یک حالت موقت از آرامش و تعادل در فرد بوجود می‌آید و فعالیّت در جهت مورد نظر متوقف می‌شود.

منبع:روشهای هدایت رفتاری درنوجوانان وجوانان - محمد قمی فر

http://farmhand.parsiblog.com/1412590.htm

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

نوجوانان بخوانند ( قسمت اول )

در زندگی روزمره شما با مسائل زیادی سرو كار دارید: مدرسه، فعالیت های خارج از مدرسه، دوستان، خانواده و هزاران مورد دیگر.

اما چطور باید از عهده ی  این همه فعالیت، مسئولیت و اجبار برآمد؟ تنها راه ، متعادل بودن است. یعنی شما باید به هر دو جنبه روحی و جسمی خود به یك اندازه توجه كنید: خوب غذا بخورید، نرمش كنید، اضطراب را از خود دور كنید، با اطرافیان خود ارتباط برقرار كنید، اعتماد به نفس داشته باشید و اهداف خود را مشخص كنید.

نیروی تعادل

اكثر ما سعی می كنیم متعادل زندگی كنیم، ولی با وجود این خیلی از اوقات احساس خستگی می كنیم. برای برطرف كردن این حس اولین قدم این است كه برای خود مشخص كنید مهمترین عوامل در زندگیتان چه چیزهایی هستند. به این ترتیب شما خواهید توانست بهتر تصمیم بگیرید و از وقتتان بهتر استفاده كنید . یكی از روشهایی كه ممكن است به شما كمك كند در زیر آمده است:

فهرستی از ده چیزی كه برایتان اهمیت خاصی دارند تهیه كنید. به خاطر داشته باشید چیزهایی ، هم كه در زندگی آرزوی داشتن آنها را دارید در این لیست ذكر كنید و به ترتیب اهمیت بنویسید.

به عنوان مثال

·از قید دوستان مزاحم خلاص شدن

·خوردن غذاهای سالم

·دستیابی به یك مقام علمی در مدرسه

·پرداختن به ورزش مورد علاقه

·رفتن به مسجد و دیگر اماكن مذهبی

·گذراندن اوقات با خانواده

·داشتن اوقات فراغت برای انجام فعالیت های مورد علاقه

·رفتن به كلاس های آموزشی

·و...

لیست خود را مرور كنید و ببینید كه آیا این موارد واقعاً برای شما از اهمیت خاصی برخوردارند؟ فكر كنید كه تأثیر این كارها در زندگی روزمره شما چه خواهد بود.شاید نیاز باشد تغییراتی در این لیست ایجاد كنید.

الان وقت عمل است

شما اهدافتان را در زندگی مشخص كردید، یا لااقل به آنها فكر كردید. حالا چه؟

برای برقراری تعادل در زندگی روزمره خود ، راه كارهایی اتخاذ كنید:

·انعطاف پذیر باشید: وقتی به برنامه های روزانه خود فكر می كنید كمی واقع بین تر باشید، در برنامه روزانه خود جایی را هم برای اتفاقات غیر منتظره بگذارید. شاید تكالیف مدرسه تان بیشتر از آنچه شما فكر می كنید طول بكشد. تنظیم همه این كارها ممكن است، فقط باید كمی انعطاف پذیر بود.

·خوش بین باشید: هر اتفاقی یك جنبه مثبت و یك جنبه منفی دارد. اما اگر شما مثبت بنگرید، می توانید استرس و اضطراب را از خود دور كنید. فرض كنید در خیابان در حال قدم زدن هستید كه متوجه می شوید یكی از دوستانتان در اتومبیل در حال رانندگی است و از كنار شما می گذرد. یك انسان منفی پیش خود می گوید" به من بی توجهی كرد، حتماً اتفاقی افتاده و از دست من عصبانی شده." ولی یك انسان مثبت می گوید:" حتماً متوجه من نشده ؛ وقتی به منزل رسیدم حتماً با او تماس می گیرم." می بینید كه انتخاب این طرز فكر به نفع خود شماست.

·از قبل خود را آماده كنید: همه كارهای خود را برای آخرین لحظه نگذارید. از قبل تصمیم بگیرید كه می خواهید چه لباسی بپوشید. در طول سال درسهایتان را بخوانید و... . اگر فكر می كنید كارهایتان خیلی به هم پیچیده شده است همین حالا همه چیز را متوقف كنید و تصمیم خود را بگیرید. ببینید كه كدامیك از اهمیت بیشتری برخوردار است؛  اول به آن رسیدگی كنید.

·آرامش داشته باشید: تا به حال شنیده اید كه برنامه ریزی منظم باعث آرامش خاطر می شود؟ مطمئناً در روزهایی كه مشغله بیشتری دارید، بیشتر به استراحت نیازمندید. استراحت كنید، و بدانید كه در هنگام استراحت، بدن و مغز شما در بهترین وضعیت خود هستند. استراحت به موقع ، در كاهش اضطراب و افزایش تندرستی شما نیز بسیار مؤثر است.

·اما چطور آرامش بگیریم؟ آرام بنشینیم و چند نفس عمیق بكشیم؟ وقت خود را با دوستان بگذرانیم؟ما به شما 10 روش كسب آرامش پیشنهاد می كنیم، می توانید با توجه به روحیات خود یكی از این روشها را امتحان كنید.

oیك ربع در یك اتاق آرام كه فقط نور یك شمع آن را روشن كرده بنشینید.

oچشمانتان را ببیندید و به چیزهای خوب فكر كنید.

oدر اتاق خود را ببندید و به موسیقی مورد علاقه  تان گوش كنید.

oدوست صمیمی تان را به منزلتان دعوت كنید.

oبه كمك یك فیلم آموزشی، "یوگا" كنید.

oكتابی در مورد مكانی كه هرگز به آنجا نرفته اید مطالعه كنید.

oدر دفترچه خاطرات خود، از احساسات و افكار خود بنویسید.

oدكوراسیون اتاق خود را عوض كنید(البته با اجازه پدر و مادرتان).

oیك نفس عمیق بكشید و 5 ثانیه نفس خود را حبس كنید، بعد به آرامی آن را بیرون دهید. ده مرتبه این كار را تكرار كنید.

oبه حمام بروید.

برای خود یك "محل اختصاصی" درست كنید

همه نوجوانان علاقه دارند كه قسمتی از وقتشان  را در اتاق خود بگذارند، ما چند راه برای ساختن یك ” محل اختصاصی“ به شما پیشنهاد می كنیم:

·اطراف خود را پر از چیزهایی كنید كه شما را شاد می كنند، مثل عكس دوستان، یادگاری ها و...

·محیط خارج را به داخل خانه بیاورید. اتاق خود را با گل و گیاهان تازه تزئین كنید.

·به لباس ها و وسایل خود نظم و ترتیب دهید تا بتوانید به راحتی پیدایشان كنید.

·بخشی از اتاقتان را به وسایل مدرسه اختصاص دهید و همه تكالیفتان را در آن گوشه انجام  دهید.

·اگر اتاق را با خواهر و برادرهایتان شریك هستید روی زمین مرزی تعیین كنید.

 برقراری رابطه

رابطه ای كه با خانواده، دوستان و اطرافیان خود دارید می تواند در احساسات و حتی وضعیت جسمانی شما بسیار مؤثر باشد. روابط خوب و محكم می تواند از نظر روانی تأثیر بسیار مناسبی در شما ایجاد كند.

رابطه دوستی

با هم خندیدن و گریستن، از یكدیگر چیزی یاد گرفتن، ورود به یك جمع جدید و كسب تجارب جمعی و هزاران مورد دیگر، چیزهایی هستند كه شما در روابط دوستانه به دست خواهید آورید. بسیاری از شما، به دوستانتان به اندازه پدر و مادرتان اهمیت می دهید. عمر بعضی از دوستی ها به اندازه عمر اعضای آن است. ولی بعضی دیگر به دوره های مختلف زندگی وابسته است؛ مثلاً وقتی از كودكی خارج شده و به یك نوجوان تبدیل می شوید دوست هایتان هم عوض می شوند . یا وقتی از دبستان به راهنمایی می روید ممكن است حتی نسبت به كسی احساس صمیمیت كنید كه قبلاً نمی كردید، زیرا انسان ها همواره به دنبال كسانی هستند كه ارزشها و علایقشان با هم سازگار است. با بزرگتر شدن، رابطه تان با جنس مخالف تغییر می كند. مثلاً اگر دختر بچه كوچكی باشید با پسرهای هم سن و سالتان خیلی بهتر رابطه دوستی برقرار می كنید؛ اما  در سن بلوغ، با تغییراتی كه در وضعیت جسمانی تان به وجود می آید، از برقراری رابطه دوستی با جنس مخالف خجالت می كشید.

ادامه دارد...

در قسمت بعد به شما خواهیم گفت كه چگونه می توان با برقراری ارتباط های مناسب به آرامش دست یافت.

ماهنامه شهرزاد

http://www.tebyan.net/Social/House_Family/Teenager_Youth/AdvicesForTeenagers_Youths/2004/9/2/8161.html

 



نوشته شده توسط خادم المهدی (عج) در شنبه 20 آبان 1393


آموزش مهارت های زندگی ( ویژه جوانان و نوجوانان)

 

آموزش مهارت های زندگی ( ویژه جوانان و نوجوانان)

همه ما در زندگی با موقعیت هایی روبرو می شویم كه اگر به درستی عمل نكنیم سلامت روانی خودمان و دیگران به خطر می افتد. این موقعیت ها مختلف هستند . مثلاً چگونه با دوستان و اطرافیان خود ارتباط برقرار كنیم ؟ چگونه مسئولیت های جدید را بپذیریم ؟ چگونه تصمیم بگیریم؟ چگونه مشكلاتمان را حل كنیم ؟ چگونه با ترس ، اضطراب ، ناكامی ، افسردگی و فشارهای روانی مقابله كنیم؟

مهارت های زندگی :

(مهارت های زندگی) توانایی هایی هستند كه به ما كمك می كنند با موقعیت های زندگی - بخصوص موقعیت های پر خطر - به طور صحیح برخورد كنیم . وقتی این مهارت ها را كسب كردیم می توانیم در ایجاد ارتباط با دیگران سازگارانه عمل كنیم و بدون توسل به اعمالی كه به خودمان یا دیگران صدمه می زند مشكلات را حل كنیم .

این مهارت ها چه مهارت هایی هستند؟

مهارت های زندگی شامل ده توانایی كلی به شرح زیر است . برای زندگی بهتر لازم است این مهارت ها را تمرین كنیم تا كمتر دچار آسیب های روانی و اجتماعی  شویم :

1 – توانایی حل مسئله

ما در زندگی به طور مداوم در حال حل مسئله هستیم . برخی از این مسائل ساده هستند ولی برخی دیگر به فعالیت های فكری پیچیده ای نیاز دارند. توانایی حل مسئله به ما كمك می كند مسائل زندگیمان را به نحو مطلوب حل كنیم . اگر مسائل مهم زندگی ما حل نشده باقی بماند با فشار روانی روبرو می شویم و سلامت روانی و جسمانی ما تهدید می شود.

2 – توانایی تصمیم گیری

اگر چه همه ما تصمیم می گیریم ولی همیشه تصمیم های هوشمندانه نمی گیریم . برخی از تصمیم گیری های غلط منجر به به پیامدهای ناخوشایند می شوند. مهارت تصمیم گیری به ما كمك می كند كه به طور صحیح در مورد اعمالمان تصمیم بگیریم و جوانب مختلف انتخاب ها و پیامدهای مثبت و منفی هر یك از آنها را در نظر بگیریم . تصمیم گیری مناسب و واقع بینانه موجب بالا رفتن سطح سلامت روانی ما می شود.

3 – توانایی تفكر خلاق

این نوع تفكر به ما كمك می كند مسائل را از زوایای مختلف دریابیم و راه حل های مختلف مسئله و پیامدهای آن را ارزیابی كنیم و بالاخره راه حل های تازه ای برای مشكلاتمان پیدا كنیم . با استفاده از این مهارت ؛ تصمیم گیری های ما مناسب تر انجام می شوند و مسائل به طور عملی تر حل می شوند.

 4 – توانایی تفكر انتقادی

با استفاده از این مهارت به بررسی و تجزیه و تحلیل افكار خود و دیگران می پردازیم و به فهم و درك روشن تر دست می یابیم . این توانایی كمك می كند تا اطلاعات و تجاربی را كه به ما می رسد تجزیه و تحلیل كرده و در مقابل ارزش ها و فشارهایی كه به ما تحمیل می شود مقاومت كنیم و بدانیم كه رفتار دیگران همیشه درست نیست .       

5 – توانایی ارتباطی

ما بخش اعظم هر روز را به ارتباط برقرار كردن با دیگران می گذرانیم تا هر چه بیشتر بتوانیم نیازهای خود را بیان نماییم و نیازهای دیگران را درك كنیم . توانایی ارتباطی به ما كمك می كند تا با دیگران ارتباط كلامی و غیر كلامی مؤثرتری داشته باشیم و با غلبه بر خجالت ، نظرات خود را برای دیگران ابراز كنیم . اگر این مهارت را كسب كرده باشیم در موقع لزوم می توانیم  با تقاضاهای نامناسب دیگران مخالفت كنیم .

6 – توانایی روابط بین فردی

توانایی روابط بین فردی به ما كمك می كند با دیگران همكاری و مشاركت بهتری داشته باشیم . به آنها اعتماد كنیم. مرزهای روابط با دیگران را تشخیص دهیم .  دوستی های مطلوب را حفظ كنیم و در شروع و خاتمه ارتباطات به طور مؤثرتری رفتار كنیم .

7 – توانایی خودآگاهی

یعنی توانایی شناخت خود و آگاهی از نقاط  ضعف و قوت خواسته ها، ترس ها ، رغبت ها و تمایلات خود؛ این توانایی به ما كمك می كند تصویر واقع بینانه ای از خود داشته باشیم و حقوق و مسئولیت هایمان را بهتر بشناسیم .

8 – توانایی همدلی

توانایی همدلی یعنی این كه فرد بتواند زندگی دیگران را حتی زمانی كه در آن شرایط قرار ندارد ، درك كند . همدلی به ما كمك می كند تا انسان های دیگر را وقتی با ما متفاوت هستند بپذیریم و به آنها احترام بگذاریم . كسانی كه همدلی بیشتری دارند، به دیگران علاقه مندند؛ افراد مختلف را تحمل می كنند؛ پرخاشگری كمتری دارند و دوست داشتنی ترند. این مهارت روابط اجتماعی را بهبود می بخشد.

9 – توانایی مقابله با هیجان

این مهارت شامل توانایی شناسایی هیجانات خود و دیگران ، و نیز شناخت تأثیر هیجانات بر رفتار است . این مهارت به ما كمك می كند كه در مواقع ناكامی ، خشم ، افسردگی و  اضطراب ، واكنش های مناسبی نشان دهیم .

10 – توانایی مقابله با فشارهای روانی ( استرس)

این توانایی شامل شناخت استرس های مختلف زندگی و تأثیر آن بر رفتار است و ما را قادر می سازد كه منابع فشار روانی را در زندگی خود بشناسیم و راه های صحیح كاهش فشار را دنبال كنیم .

http://www.tebyan.net/social/house_family/teenager_youth/upbringingyoungsters/2004/9/16/8365.html

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

ویژگیهای نوجوان

نوجوانی اغلب به عنوان دوره ی بین بچگی وبزرگسالی تعریف میشود. گرچه بعضی از مو لفین نوجوانی رامساوی بلوغ جنسی ودوره ی تغییرات فیزیکی که اوج آن درتکامل ورسیدگی در تولید مثل است می دانند.

● تعریف نوجوانی از نظر دائره المعارف بریتانیکا

نوجوانی اغلب به عنوان دوره ی بین بچگی وبزرگسالی تعریف میشود. گرچه بعضی از مو لفین نوجوانی رامساوی بلوغ جنسی ودوره ی تغییرات فیزیکی که اوج آن درتکامل ورسیدگی در تولید مثل است می دانند. ولی اغلب نوجوانی بامفاهیم روانی اجتماعی تعریف میشود مثلا" شروع ان با بلوغ جنسی وخاتمه مبهم ونا مشخص آن بزرگسالی است این واژه برچسب مناسبی جهت دوره ای از زندگی فرد( تقریبا" بین سنین ۱۲ _ ۲۰ سالگی) می باشد وچنین استعمالی هیچ گونه قید وتعریفی درباره ی خصو صیات رشد نوجوانها یاعلل اختصاصی نوجوانی ندارند.

هر دوره ای از زندگی را میتوان بر مبنای پاره ای از مسایل رشدی نظیر:مسایل بیولوژیکی*_روانی واجتماعی دسته بندی کرد از جمله ی آنها که به طور مشخص ولی نه الزاماً درطی دهه ی دوم زندگی اتفاق می افتد ارتباطات با جنس مخالف آگاهیهای شغلی رشد ارزشها و خودمحوریهای مسئولانه وباز شدن گره های عاطفی باوالدین است

● ویژگیهای نوجوانی

به عنوان یک واقعیت دوره ی نوجوانی را باید یک مرحله ی بسیار مهم از زندگی تلقی کرد دوره ای که با ویژگیهایش از سایر دوران زندگی متمایزمیشود این خصوصیات از:

نوجوانی یک دوره ی مهم به شمار می رود

گرچه همه ی دوران عمر مهم است ولی برخی از انها مهمتر از سایرین میباشد زیرا این دوره دارای تاثیرات ناگهانی بر رفتار ودیدگاه فرد می باشد با در نظر گرفتن اینکه سایر دوره های زندگی به دلیل تاثیرات دراز مدت آن پر معنی و قابل توجه هستند لیکن دوره ی نوجوانی یکی از دوره هایی است که از هر دوره جنبه تاثیرات ناگهانی و دراز مدت برخورداروقابل توجه است برخی ادوارزندگی به دلیل تاثیرات فیزیکی و بدنی با اهمیت وبرخی دیگر از لحاظ تاثیرات روانی قابل اعتنا هستند لیکن نوجوانی از هر دو جهت مهم می باشد

در بحث و برسی تاثیرات بدنی نوجوان(( تانر)) گفته است: ((برای اکثریت اشخاص جوان سالهای۱۲ تا۱۶ پر حادثه ترین سالهای زندگی آنها می با شد تا آنجا که رشد وتحول آنها با نگرانی آمیخته است مسلماً در طول زندگی جنینی واولین یا دومین سال پس از تولد رشد باز هم سریعترواقع می شود و یک محیط همحسی(سمباتیک) جدیتر به وجود می آید اما نوجوان خودش جذاب ودلربا نیست یا آنگونه نیستکه بیننده ای را که شاهد تحولات ویاعدم تحولات نوجوان میباشد متوحش کند))

توام بودن این تحولات فیزیکی مهم وسریع بخصوص در طول اولین مرحله نوجوانی تحولات پر شتاب ذهنی از خصایص این دوره میباشد.این تحولات نیاز به سازگاری روانی را افزایش می دهد وبرای ایجاد دیدگاههای ارزشها وعلائق نوین ضروری به نظرمیرسد.

نوجوانی یک دوره ی انتقال(برزخی)است

انتقال به معنی یک وقفه یا تغییر از آنچه که قبلاً انجام شده نمی باشد بلکه بیشتریک عبور ازمرحله ای ازرشدبه مرحله دیگرمی باشد این به آن معناست که انچه قبلاًواقع شده نشانه خود را روی آنچه که درزمان حال و آینده اتفاق می افتد باقی میگذارد۰کودکان در زمانی که از خردسالی به بزرگسالی میرسندباید جنبه های کودکانه را کنار بگذراندوهمچنین الگوهای جدید رفتاری ونگرشی را بیا موزند تا جانشین آن چیزهایی شود که ترک کرده اند.

به هر حال این مهم است که درک کنیم آنچه قبلاً واقع شده است نشانه های خودراباقی گذاشته است وبر الگوهای نوینی از رفتارها ونگرشهای فرد اثر می گذارد.

همچنان که((استرایس))شرح داده استساختمانهای بدنی نوجوان پایه هایی درکودکی دارد وبسیاری ازخصوصیاتی که معمولاًبه عنوان معرف ظهورنوجوانی در نظر گرفته می شدند قبلاً درطول اواخر کودکی حضورداشته اند. تغییرات بدنی که درسالهای اولیه نوجوانی اتفاق می افتد بر رفتار موزون شخص اثر میگذارد وبه ارزیابی مجددارزشها وجابجایی آنها منتهی میشود))

در طی هر مرحله انتقالی وضع وجایگاه فردمبهم است ونوعی گم گشتگی درباره نقشهایی وجود دارد که فرد انتظار دارد آنها را ایفا کند نوجوان در این زمان نه کودک ونه بزرگسال است اگر نوجوانان مانند کودکان رفتارکنند به آنها گفته میشود که به مانندسن خودشان عمل کنند.

اگر آنها سعی کنند نظیر بزرگسالان عمل کنند اغلب متهم می شوند که برای شلوارهای کوتاه خود خیلی بزرگ شده اند وبرای این تلاشی که انجام می دهند تا مثل بزرگترها عمل کنند مورد سرزنش واقع می شوند.از طرف دیگر موقعیت مبهم نوجوانان امروز این منفعت را برای آنها در برداردکه فرصتی را به منظور آزمودن شیوه های مختلف زندگی به آنها میدهد تاآنها تصمیم بگیرند که چه الگوهای رفتاری،ارزشی ونگرشی بهترمی توانند نیازهای انان را تامین نمایند.

سازمان آموزش و پرورش

00000000000000000000

بررسی اختلال هویتی در جوانان

از جمله چالش برانگیزترین مباحثی كه امروزه درباره جوانان وجود دارد مسأله ای به نام بحران هویت است كه خود را در شكلهای گوناگون بروز می دهد.

از جمله چالش برانگیزترین مباحثی كه امروزه درباره جوانان وجود دارد مسأله ای به نام بحران هویت است كه خود را در شكلهای گوناگون بروز می دهد.

هر یك از ما در عبور از كوچه و خیابان جوانانی را می بینیم كه به شكلهای بسیار عجیب و غریب خود را آراسته اند. بسیاری از پسرها كه موهایشان تا حدود كمرشان است و درست مثل دخترها آن را آرایش كرده اند. بسیاری از آنها به استفاده از دستبند و گردنبند و حتی گوشواره گرایش دارند. حتی بسیاری از آرایشگرهای مرد كه در واقع همان سلمانیهای سابق باشند دقیقاً عملیات یك آرایشگر زن را می توانند انجام دهند.

آقایی می گوید: آرایشگری كه من برای پیرایش موهایم به آنجا می روم و در خیابان میرداماد است موهای آقایان را مش می كند، فر می زند، ابرو تاتو می كند، بند می اندازد و ...

در نقطه مقابل دخترهای زیادی را می بینیم كه موهایشان را پسرانه كوتاه می كنند، شلوار و بلوز می پوشند در خیابان حركات پسرانه انجام می دهند و بسیاری از كارهای دیگر كه نشان بدهند آنها هم مثل پسران هستند.

جامعه شناسان می گویند این جوانان دچار بحران هویت شده اند.

گویا اگر تا دیروز صلابت مردانه و ظرافت زنانه برای زنان و مردان امتیاز محسوب می شد، امروزه این ارزشها رنگ باخته اند و بعضی از دختر خانمها دوست دارند رزمی كار كنند و عده ای از آقا پسرها هم ناخن مانیكور می كنند.

در این مقاله كه به مسأله بحران هویت می پردازد، بنا داریم به علتهای این اتفاق بپردازیم و بررسی كنیم كه چرا بعضی از جوانان امروز تعریف درستی از هویت خود ندارند؟ چرا بسیاری از رفتارها كه در گذشته ارزش محسوب می شد امروزه رنگ باخته است و شماری از دختران جوان امروزی آشپزی نكردن و بلد نبودن پخت و پز را امتیاز می دانند و به جای آن توی خیابان با پسرها دست به یقه می شوند؟

● جوان و جستجوی هویت

اریكسون می گوید: "جستجوی یك جوان در پی هویت از برخی لحاظ همان جستجوی معنای زندگی است"

از واژه های پرمعنای ادبیات نوجوانی و جوانی هویت است، معنای این عبارت همزمانی آغاز تأمل و تفكر در هویت خویش و شروع نوجوانی است. پدیده ای كه بعدها و در سالهای جوانی به صورت تكوین هویت یا بحران هویت ظاهر می شود. لذا مهمترین سالهای زندگی یعنی دوران نوجوانی و جوانی عرصه تجلی شكل گیری و یا از هم پاشیدگی هویت است.

در میان تعاریف متنوعی كه در باب هویت فرد ذكر شده اظهارنظر جان گاردنر از صراحت و جامعیت بیشتری برخوردار است. او می نویسد: یك فرد جوان باید بیاموزد كه بیش از هر چیز خودش باشد، در جایی كه بیشترین ارزش را برای دیگران دارد، دیگرانی كه مطمئناً برای او نیز عزیزتر از هر چیز دیگر هستند، مراد از اصطلاح "هویت" چنین رابطه متقابلی است كه متضمن یكی بودن با خویشتن و در عین حال به نوعی سهیم شدن با زندگی درونی دیگران است.

● مفهوم بحران هویت

مطابق این تعریف، حفظ تعادل میان "وحدت با خود" و "حضور در تجربه باطنی دیگران" از نشانه های احراز هویت محسوب می شود. بر این اساس هرگاه تعادل مذكور بر هم خورده و حالت عدم توازن میان آنها به وجود آید نوعی اختلال یا بحران در هویت پدیدار می شود آن وضعیت را اریك فروم با زیبایی خاصی چنین توصیف می كند: لزوم همرنگ شدن با دیگران با از دست رفتن هویت بیشتر می شود.

از عبارت فروم چنین برداشت می شود كه خود تأمین انتظارات دیگران و مانند آنها شدن را بر خود واقعی بودن ترجیح دهد و ناگزیر است بهای سنگین آن را بپردازد و آن دست كشیدن از خود انگیختگی و فردیت است.

"اریكسون" نیز بحران هویت را در ناتوانی نوجوان برای قبول نقشی كه جامعه از او انتظار دارد، معنا می كند، شاید مشكلات متعددی باشد كه فرد در سالهای بعدی زندگی به جهت بحران هویت با آن مواجه خواهد شد.

● زمینه های پیدای بحران هویت

از چالشهای مهم مبحث حاضر چگونگی نفوذ پدیده بحران هویت در فرهنگ تفكر و باورهای قشرهایی از جامعه ماست. برخی از زمینه های تاریخی ظهور بحران به شیوه برخورد ما با تمدن غرب در حدود ۲۰۰ سال پیش برمی گردد.

آن زمان غرب در موقعیت بسیار خوبی از جهت پیشرفتهای علمی قرار داشت ولی روش پیشینیان ما عمدتاً بر دو رویكرد در قبال تحولات اروپا متكی بود:

الف) طرد، نفی و انكار

ب) مرعوب شدن،

خودباختگی و تسلیم و رویكرد سومی كه مبتنی بر اخذ و اقتباس آگاهانه از پیشرفتهای علمی و صنعتی غرب همراه با حفظ ارزشها، اصالتها و فرهنگ و تمدن خود می باشد، چندان مورد توجه قرار نگرفت، بنابراین فاصله موجود میان ما و غرب از لحاظ علمی و فنی حفظ ارزشها، اصالتها و فرهنگ و تمدن خودی چندان مورد توجه قرار نگرفت و فاصله موجود میان ما و غرب به لحاظ علمی و فنی بیشتر شد و زمینه ساز این تفكر گردید كه برای جبران گذشته ها و پركردن فاصله طولانی به وجود آمده چاره ای جز غرب گرایی، غرب باوری نیست. لازمه این گرایش به فرهنگ غربی جدا شدن و دست كشیدن از هویت و فرهنگ خودی بود. بنابراین این باور در اذهان عده ای به وجود آمد كه قطع پیوند با ریشه های فرهنگ و تمدن اسلامی و ایرانی و نفی خویشتن تنها راه چاره است.

علاوه بر زمینه های تاریخی، برخی عوامل موجود در عصر جدید نیز به بحران هویت دامن زده است. مسایلی نظیر گسست فرهنگی، فردگرائی افراطی، سكولاریسم، تضاد نسلها، تغییرات پرشتاب زندگی، خلأ آرمانی، فقدان عامل دین و مذهب، پدیده كلان شهرهای بزرگ و نظام ناكار آمد آموزش و پرورش هر یك در جای خود، اثرات تعیین كننده ای بر بحران هویت داشته و روند آن را شتاب بخشیده است كه فرصت پرداختن به همه آنها نیست و لیكن از باب اشاره، به گفتاری از مارسیا ۱۹۸۵ اكتفا می كنیم.

به گفته وی، "در جوامعی كه مذهب وجود ندارد، برخی جوانان بحران هویت شدیدتری را تجربه می كنند، چرا كه مذهب به مهمترین سؤالات نوجوانان یعنی از كجا آمده ام؟ چه كسی هستم؟ به كجا خواهم رفت؟ چه باید بكنم؟ پاسخ می دهد.

جامعه ایران به دلیل مذهبی بودن و برخورداری از تمدن و تاریخ دیرپا دارای دو گستره مفهومی برجسته از هویت دینی و ملی است.

همچنین اصل ۲۹ "منشور تربیت نسل جوان" نیز بر آگاهی از اساس و اركان هویت اصیل ملی و مذهبی ایران اسلامی و تحكیم وحدت ملی و مذهبی و تقویت احساس میهن دوستی تأكید دارد.

۸۴ درصد جوانان اعتقاد دارند كه انجام مراسم دینی در كشور موجب آرامش و سلامت روحی مردم می شود، ۹۱ درصد جوانان خدا را ناظر بر اعمال انسانها، ۸۹ درصد پیروی از اولیای دین را وظیفه شرعی انسان و ۸۸ درصد دیگر آدمهای دیندار را كمتر دچار انحراف اخلاقی می دانند.

در حال حاضر ۸۸ درصد جوانان درباره هویت بدنی خود معتقد به برخورداری از سلامت جسمانی بالا، ۸۴ درصد از ظاهر و قیافه راضی و ۸۲ درصد دیگر نیز معتقدند بلوغ همزمان با سایر همسالان خود را داشته اند.

۴۷ درصد دختران و ۲۴ درصد پسران آرزو دارند كه از جنس مخالف باشند، از سویی دیگر تنها ۳۵ درصد جوانان ۱۸ تا ۲۹ سال (۳۴ درصد پسران و ۳۶ درصد دختران) به مرحله طبیعی دستیابی به هویت همسر گزینی رسیده و ۶۵ درصد دیگر هنوز در حد تعلیق، توقف و اغتشاش هویت هستند.

● مد فروشان سود می كنند

شكل گیری هویتی منسجم، پایدار و دستیابی به تعریفی از خود با مشخصه های انتخاب ارزشها، باورها و هدفهای زندگی مهمترین جنبه رشد روانی و اجتماعی در دوره جوانی است.

از سویی دیگر شكل گیری هویت در دوران جوانی ارتباط تنگاتنگی با عواطف، "خودپندار" و عزت نفس فرد داشته كه در این میان احساس تعلق و تعهد به خانواده، قوم، فرهنگ ملت و مذهب از جمله مؤلفه های مرتبط با هویت برشمرده می شود.

آنچه كه امروزه جامعه شناسان از آن به عنوان بحران هویت یاد می كنند در قالب گرایش به مدهای عجیب و غریب در كشور ما نمود پیدا كرده است.

یكی از این پسران كه برای خرید دستبند پهنی وارد مغازه می شود می گوید: این دستبند را به این دلیل می خرم كه قشنگ است. وقتی آن را دستم می كنم دستانم قشنگتر به نظر می رسد. اغلب یكی از خواننده های غربی با چنین دستبندهایی مقابل دوربین ظاهر می شود. من هم چون به این خواننده علاقه دارم سعی می كنم مثل او دستبند داشته باشم.

فروشنده می‌گوید: مشتری زیاد برای این نوع زیورآلات باعث شده است هر بار كه برای خرید جنس به كشور چین می روم انواع و اقسام انگشترهای عجیب و غریب درشت، دستبند و گردنبند پسرانه بیاورم. این اجناس فروش خوبی دارند، ضمن این كه حمل آن برای ورود به كشور بسیار آسان است.

وی می افزاید: البته این گونه نیست كه اغلب این اجناس از خارج از كشور وارد شود، بلكه بسیاری از آنها تولید داخل است، اما تولیدكننده داخلی از خارج از كشور الگو می گیرد.

در همین زمان دخترخانم جوانی كه برای خریدن یك گوشواره بزرگ به فروشگاه آمده است، می گوید: وقتی این گوشواره را گوشم می كنم از كنار روسری روی صورتم می افتد و قشنگ است.

چه اشكالی دارد كه من چیزی را كه دوست دارم بپوشم و ظاهرم را آن طور كه دوست دارم، آرایش كنم.

وی می افزاید: خیلی دوست دارم رنگ موهایم یك رنگ عجیب باشد. چه اشكالی دارد باید این رنگ را هم تجربه كرد. در خارج از كشور فوتبالیستها موهای خود را سبز و یا نارنجی می كنند، من هم می خواهم با رنگهای فانتزی موهایم را نارنجی كنم وقتی می پرسم گل رنگ نارنجی هم وجود دارد؟ می گوید: در بین رنگهای فانتزی هر رنگی بخواهی هست. پسرجوانی كه ظاهری كاملاً زنانه دارد، با پوزخندی از برابرم می گذرد و حاضر نیست به حرفهای من گوش كند.

● مورد توجه بودن

گرایش به مدهای عجیب و غریب و یا به عبارتی بحران هویت نزد جوانان مربوط به گروههای خاصی وجود دارد و امری عمومی نیست، اما علت و انگیزه اصلی چنین رفتارهایی را باید در چگونگی ارضای یكی از نیازهای افراد جستجو كرد.

انسان دارای نیازهای مادی و معنوی مختلفی است كه نظریه پردازان تقسیم بندیهای متفاوتی از آن به دست داده اند.

نیازهایی كه شهید مطهری از نیازهای مادی و معنوی نام می برد و چنین توضیح می دهد كه وجه ممیزه انسان و حیوان بر توجه انسان به نیازهای معنوی است و مقوله ای است كه كمتر در سطح رسانه ها و با همان صراحت، صداقت و تصریحی كه خاص آن استاد شهید بود، مشاهده می شود.

مازلو یكی از نیازهای انسان را بعد از تأمین نیازهای اساسی مورد توجه قرار گرفتن فرد توسط دیگران می داند. تأمین این نیاز در افرادی كه از زمینه های قوی فرهنگ اسلامی بهره ای ندارند به چیزهایی مثل پرداختن به نیازهای مادی تبدیل می شود، مثل آرایش كردن و خود را به صورتهای مورد توجه همگان در آوردن .

برخی از جوانان در رابطه با تأثیرپذیری از رسانه های خارجی و گروههای اجتماعی خاص راه و روش آنها را حتی در آرایش كردن تقلید



نوشته شده توسط خادم المهدی (عج) در شنبه 20 آبان 1393


مطالعه انحرافات و كجروي هاي اجتماعي

 

مطالعه انحرافات و كجروي هاي اجتماعي (1)

مطالعه انحرافات و كجروي هاي اجتماعي و به اصطلاح، آسيب شناسي اجتماعي (Social Pathology) عبارت است از مطالعه و شناخت ريشه بي نظمي هاي اجتماعي. در واقع، آسيب شناسي اجتماعي مطالعه و ريشه يابي بي نظمي ها، ناهنجاري ها و آسيب هايي نظير بيكاري، اعتياد، فقر، خودكشي، طلاق و...، همراه با علل و شيوه هاي پيش گيري و درمان آن ها و نيز مطالعه شرايط بيمارگونه و نابساماني اجتماعي است. به عبارت ديگر، مطالعه خاستگاه اختلال ها، بي نظمي ها و نابساماني هاي اجتماعي، آسيب شناسي اجتماعي است; زيرا اگر در جامعه اي هنجارها مراعات نشود، كجروي پديد مي آيد و رفتارها آسيب مي بيند. يعني، آسيب زماني پديد مي آيد كه از هنجارهاي مقبول اجتماعي تخلفي صورت پذيرد. به بیان دیگر عدم پاي بندي به هنجارهاي اجتماعي موجب پيدايش آسيب اجتماعي است.

از سوي ديگر، اگر رفتاري با انتظارات مشترك اعضاي جامعه و يا يك گروه يا سازمان اجتماعي سازگار نباشد و بيشتر افراد آن را ناپسند و يا نادرست قلمداد كنند، كجروي اجتماعي تلقّي مي شود. سازمان يا هر جامعه اي از اعضاي خود انتظار دارد كه از ارزش ها و هنجارهاي خود تبعيت كنند. اما طبيعي است كه همواره افرادي در جامعه يافت مي شوند كه از پاره اي از اين هنجارها و ارزش ها تبعيت نمي كنند. افرادي كه همساز و هماهنگ با ارزش ها و هنجارهاي جامعه و يا سازمان باشند، «همنوا» و يا «سازگار» و اشخاصي كه برخلاف هنجارهاي اجتماعي رفتار كنند و بدان ها پاي بند نباشند، افرادي «ناهمنوا» و «ناسازگار» مي باشند. در واقع، كساني كه رفتار انحرافي و نابهنجار آنان دائمي باشد و زودگذر و گذرا نباشد، كجرو يا منحرف ناميده مي شوند. اين گونه رفتارها را انحراف اجتماعي يا (Social Devianced) و يا كجروي اجتماعي گويند. حال سؤال اين است كه چگونه تشخيص دهيم رفتاري از حالت عادي و ـ به اصطلاح ـ نرمال خارج شده و به حالتي غيرنرمال و نابهنجار تبديل شده است؟

در این جا ملاك ها و معيارهايي وجود دارد. با اين معيارها و ملاك ها مي توان تشخيص داد كه رفتاري در يك سازمان، نهاد و يا جامعه اي عادي و مقبول و نرمال است، يا غير عادي، غيرنرمال و نابهنجار. عمدتاً چهار معيار براي اين امر وجود دارد:

1 - ملاك آماري :

از جمله ملاك هاي تشخيص رفتار نابهنجار، روش توزيع فراواني خصوصيات متوسط است كه انحراف از آن، غير عادي بودن را نشان مي دهد. كساني كه بيرون از حد وسط قرار دارند، افراد نابهنجار تلقّي مي شوند و رفتار آنان رفتاري غيرنرمال و انحرافي تلقي مي شود. براي مثال، از نظر آماري وقتي گفته مي شود كه حجاب برای بانوان در جامعه امری مرسوم و پذیرفته شده است ، يعني بيشتر افراد جامعه آن را پذیرفته اند، بنابراين، صفتي كه بيشتر افراد جامعه بپذيرند، خارج از هنجار تلقّي نشده و غير طبيعي و نابهنجار محسوب نمی گردد.

2. ملاك اجتماعي:

انسان موجودي اجتماعي است كه بايد در قالب الگوهاي فرهنگي و اجتماعي زندگي كند. اينكه تا چه حد رفتار فرد با هنجارها، سنّت ها و انتظارات جامعه و يا نهاد و سازمان خاصي مغايرت دارد و جامعه چگونه درباره آن قضاوت مي كند، معيار ديگري براي تشخيص رفتار نابهنجار و بهنجار است. يعني رفتاري كه مورد قبول افراد نباشد و مثلا با پوشيدن لباس خاصي از سوي افراد جامعه با عكس العمل آنان مواجه شويم، اين گونه رفتارها نابهنجار تلقّي مي شود. البته، اين معيار هم در همه جوامع امري نسبي است.

3. ملاك فردي:

از جمله ملاك هاي تشخيص رفتار نابهنجار، ميزان و شدت ناراحتي است كه فرد احساس مي كند. يعني اگر اين رفتار خاص، با ارزش ها و هنجارهاي اجتماعي سازمان خاصي مثلا فرهنگيان و يا كل افراد جامعه ناسازگار باشد، يعني به سازگاري فرد لطمه بزند و با عكس العمل افراد آن جامعه يا آن نهاد مواجه گردد، چنين رفتاري نابهنجار تلقّي مي شود.

4. ملاك ديني:

علاوه بر اين، در يك جامعه ديني و اسلامي، معيار و ملاك ديگري براي تشخيص رفتارهاي بهنجار از نابهنجار وجود دارد; چرا كه معيارهاي مزبور، معيارهايي است كه توسط افراد يك جامعه با قطع نظر از نوع اعتقادات، مورد پذيرش واقع مي شود; يعني افراد جامعه در خصوص ارزش يا هنجاري بودن موضوع خاص توافق نموده، در عمل به آن پاي بندند و متخلفان را بسته به نوع و اهميت هنجار، تنبيه مي كنند. امّا در يك جامعه ديني و اسلامي معيارهاي فوق براي ارزش هاي اجتماعي است و در آنجا كارايي دارد. معيار تشخيص ارزش ها و هنجارهاي ديني به وسيله آموزه هاي ديني تعيين مي شود. ممكن است رفتاري خاص در همان اجتماع هنجار تلقّي نشود و مرتكبان را كسي توبيخ و يا سرزنش نكند ولي در شرايطي خاص ارتكاب چنين عملي در يك جامعه ديني هنجارشكني تلقّي شود. براي مثال، خوردن و آشاميدن در روزهاي عادي و حتي در يك جامعه ديني هنجار شكني تلقّي نمي شود. ولي اگر همين عمل در جامعه مذكور و در ماه مبارك رمضان و در ملأ عام صورت گيرد، تخطي از هنجارهاي ديني تلقّي شده، مجازات سختي هم از نظر ديني و شرعي و هم از نظر اجتماعي در انتظار مرتكب چنين عمل ناپسندي مي باشد.

بنابراين، معيار ديگر تشخيص رفتارهاي نابهنجار و بهنجار در جامعه ديني، تطبيق و سازگاري و يا عدم تطبيق و ناسازگاري با آموزه ها و هنجارهاي ديني است. اگر عمل و رفتاري با هنجارها و آموزه هاي ديني سازگار باشد، عملي بهنجار و اگر ناسازگار باشد، عملي نابهنجار تلقّي مي شود.

بنا بر این ملاک های اجتماعی ، ملاکهای فردی و ملاکهای دینی معیاری برای تشخیص رفتارهای هنجار یا نا بهنجار اند.

حال سؤال اين است كه آسيب ها و انحرافات اجتماعي چگونه پديد مي آيند و عوامل پيدايش آسيب ها و انحرافات اجتماعي كدامند؟ بررسي و ريشه يابي انحرافات اجتماعي از اهميّت زيادي برخوردار است. انحرافات و مسائل اجتماعي امنيت اجتماعي را سلب و مانعي براي رشد و توسعه جامعه محسوب مي شود. به طور كلي، هر رفتاري كه از آدمي سر مي زند، متأثر از مجموعه اي از عوامل است كه به طور معمول در طول زندگي سر راه وي قرار دارد و وي را به انجام عملي خاص وادار مي كند.

هر چند بررسي عميق انحرافات اجتماعي مجال ديگري مي طلبد، اما به اجمال، به چند عامل مهم پيدايش انحرافات اجتماعي اشاره مي گردد.

عوامل به وجودآورنده انحراف و كجروي در جوامع مختلف يكسان نيست و مناطق از نظر نوع جرم، شدت و ضعف، تعداد، و نيز از نظر عوامل متفاوتند. اين تفاوت ها را مي توان در شهرها، روستاها و حتي در مناطق مختلف و محله هاي يك شهر مشاهده كرد. در هر جامعه و محيطي سلسله عواملي همچون شرايط جغرافيايي، اقليمي، وضعيت اجتماعي، اقتصادي، موقعيت خانوادگي، تربيتي، شغلي و طرز فكر و نگرش خاصي حاكم است كه هر يك از اين ها در حسن رفتار و يا بدرفتاري افراد مؤثر است.

شهرنشيني لجام گسيخته، گسترش حاشيه نشيني و فقر، اتلاف منابع و انرژي را به دنبال دارد. حاشيه نشيني در شهرها، با جرم رابطه مستقيم دارد. تنوع و تجمل، اختلاف فاحش طبقات اجتماعي ساكن شهرهاي بزرگ، تورّم و گراني هزينه هاي زندگي، موجب مي شود تا افراد غير كارآمد كه درآمدشان زندگي ايشان را كفاف نمي دهد، براي تأمين نيازهاي خود، دست به هر كاري هر چند غير قانوني بزنند. از ديگر عوامل محيطي جرم، مي توان فقر، بيكاري، تورّم و شرايط بد اقتصادي نام برد كه بر همه آحاد جامعه، اقشار، گروه ها و نهادها تأثير گذاشته و آنان را تحت تأثير قرار مي دهد.4

در پيدايش انحرافات اجتماعي و رفتارهاي نابهنجار و آسيب زا عوامل متعددي به عنوان عوامل پيدايش و زمينه ساز مي تواند مؤثر باشد:

عوامل فردي: جنس، سن، وضعيت ظاهري و قيافه، ضعف و قدرت، بيماري، عامل ژنتيك و....

عوامل رواني: حساسيت، نفرت، ترس و وحشت، اضطراب، كم هوشي، خيال پردازي، قدرت طلبي، كم رويي، پرخاشگري، حسادت، بيماري هاي رواني و...

عوامل محيطي: اوضاع و شرايط اقليمي، شهر و روستا، كوچه و خيابان، گرما و سرما و....

عوامل اجتماعي: خانواده، طلاق، فقر، فرهنگ، اقتصاد، بي كاري، شغل، رسانه ها، مهاجرت، جمعيت و... .

از آنجا كه ممكن است در پيدايش هر رفتاري، عوامل فوق و يا حتي عوامل ديگري نيز مؤثر باشد، از اين رو، نمي توان به يك باره فرد بزهكار را به عنوان علت العلل در جامعه مقصر شناخت و ساير عوامل را ناديده گرفت.

اگر فرد، هر چند براي سرگرمي و تنوع و تفرّج دست به بزهكاري بزند، اين كار وي كه زمينه اي خواهد بود تا به سمت و سوي بزهكاري سوق يابد. دليل عمده اين كار، چگونگي شروع به انجام عمل بزهكارانه و كشيده شدن فرد به اين راه است. افراد بزهكار افرادي هستند كه همه زمينه ها و شرايط لازم براي انحراف در آنان وجود دارد. مهم ترين عامل در انحراف افراد و ارتكاب عمل نابهنجار، فردي است كه موجب سوق يافتن وي به سمت بزهكاري مي شود; چرا كه فردي كه مي خواهد اولين بار دست به بزهكاري بزند، نيازمند فردي است كه او را راهنمايي كرده و به اين سمت هدايت نمايد.

دومين عامل، امكانات و شرايطي است كه فرد در اختيار دارد و زمينه ارتكاب وي را براي اعمال خلاف اجتماع فراهم مي آورد.

فقر در خانواده، عدم تأمين نيازهاي اساسي خانواده، دوستان ناباب، محيط آلوده و...نيز از عوامل روي آوري فرد به بزهكاري است.

در عين حال، به طور مشخص مي توان عوامل عمده زير را به عنوان بسترها و زمينه هاي پيدايش انحرافات اجتماعي و يا هر رفتار نابهنجار نام برد; عواملي كه نقش بسيار تعيين كننده اي در پيدايي هر رفتاري، اعم از بهنجار و يا نابهنجار، ايفا مي كنند. در عين حال، مهم ترين عامل يعني خود فرد نيز نقشي تعيين كننده اي در اين زمينه بازي مي كنند. اجمالا، علل و عوامل پيدايش آسيب هاي اجتماعي، به ويژه در ميان نوجوانان و جوانان را مي توان به سه دسته عمده تقسيم نمود:

1. عوامل معطوف به شخصيت;

2. عوامل فردي;

3. عوامل اجتماعي.

الف. عوامل شخصيتي

اين دسته از عوامل معطوف به عدم تعادل رواني، شخصيتي و اختلال در سلوك و رفتار است كه به برخي از آن ها اشاره مي شود:

ويژگي هاي شخصيتي افراد بزهكار و كجرو:معمولا ويژگي هاي شخصيتي افراد بزهكار، بي قاعدگي رابطه و ارتباط ميان فرد و جامعه و ارتكاب رفتارهاي نابهنجار و خلاف مقررات اجتماعي است، ولي معمولا از نظر مرتكب و عامل آن در اصل و يا در مواقعي خاص، اين گونه رفتارها ناپسند شمرده نمي شود. افراد روان رنجور و روان پريش نسبت به ارزش ها، هنجارها و مقررات اجتماعي بي تفاوت بوده و كمتر آن ها را رعايت مي كنند. اعمال و شيوه هاي رفتاري اين گونه افراد نظام اجتماعي را متزلزل و گاهي نيز مختل مي كند و موجب مي شود كه رعايت ارزش هاي اخلاقي و هنجارها در جامعه و نزد ساير افراد زيرسؤال رفته و آن را به پايينترين سطح عمل تنزل دهد.

برخي از مشخصه هاي بارز و برجسته شخصيتي اين گونه افراد، خودمحوري، پرخاشگري، هنجارشكني، فريبندگي ظاهري و عدم احساس مسئوليت مي باشد. اين گونه افراد به پيامد عمل خود نمي انديشند، در كارهاي خود بي پروا و بي ملاحظه هستند و در پند گرفتن از تجربيات، بسيار ضعيف بوده و در قضاوت هاي خود يك سويه مي باشند. اين نوع شخصيت ها عمدتاً از محيط اجتماع، خانه و مدرسه فرار كرده، پاي بند قواعد، مقررات و هنجارهاي اجتماعي نيستند و به دنبال هر چيزي مي روند كه جلب توجه كند. حتي در پوشش و سبك و شكل ظاهري خويش، به ويژه در شيوه لباس پوشيدن، آرايش مو و صورت به گونه اي كه خلاف قاعده و خلاف سبك مرسوم ساير افراد اجتماع باشد، عمل مي كنند تا جلب توجه نمايند.

گروهي از افراد بزهكار و كجرو نيز ويژگي هاي شخصيتي ديگري دارند; خودمحور و پيوسته به تمجيد و توجه ديگران نيازمندند و در روابط خود با مردم به نيازها و احساسات آنان توجه نمي كنند. اين افراد اغلب با رؤياهايي در مورد موفقيت نامحدود و درخشان، قدرت، زيبايي و روابط عاشقانه آرماني سرگرم اند. اغلب اين افراد والديني داشته اند كه از نظر عاطفي نسبت به آنان بي توجه اند يا سرد و طردكننده بوده و يا بيش از حدّ به آنان محبت كرده و ارج مي نهند.آنان به علت سركوب خواسته ها و فقدان ارضاي تمايلات دروني، از كانون خانواده بيزار شده و به رفتارهاي نابهنجار نظير فرار از خانه، ترك تحصيل، سرقت و اعتياد گرايش پيدا مي كنند.

گروهي نيز افرادي برون گرا و به دنبال لذت جويي آني هستند، دَم را غنيمت مي شمارند، دوست دارد در انواع ميهماني ها و جشن ها شركت كنند، تشنه هيجان و ماجراجويي اند، به همين دليل براي لذت جويي دست به اعمال خلاف و بزهكارانه مي زنند.سرانجام گروهي از افراد بزهكار نيز مشخصه بارزشان، پرجوش و خروشي و بيان اغراق آميز، هيجاني، روابط طوفاني بين فردي، نگرش خودمدارانه و تأثيرپذيري از ديگران است. اين گونه شخصيت ها براي آنكه «خود»ي نشان دهند، هر تجربه اي را حتي اگر براي آنان گران تمام شود، انجام مي دهند. هيجان طلبي، ماجراجويي، تنوع طلبي، كنجكاوي، استقلال طلبي افراطي، خودباختگي احساسي و غلبه كنش هاي احساسي بر كنش هاي عقلاني از جمله مشكلات رفتاري است كه فرد را به سوي موقعيت هاي خطرزا و ارتكاب اعمال بزهكارانه رهنمون مي كند.

از ديگر مشكلات روحي ـ رواني كه منجر به رفتارهاي ضداجتماعي مي شود، مي توان به ضعف عزّت نفس، احساس كهتري، فقدان اعتماد به نفس، احساس عدم جذابيت، افسردگي شديد، شيدايي و اختلال خلقي اشاره نمود. چنين افرادي معمولا مستعد انجام رفتارهاي نسنجيده و انحرافي هستند.

ب. عوامل فردي

در حوزه عوامل فردي، مي توان به موارد ذيل اشاره نمود:

1. آرزوهاي بلند;

2. خوش گذراني و لذت طلبي;

3. قدرت، استقلال و عافيت طلبي;

4. زياده خواهي;

5. بي بندوباري و لاابالي گري;

6. بي هويتي و بي هدفي در زندگي.

افراد گاهي اوقات براي رسيدن به آمال و آرزوهاي بلند و دست نيافتني و مدينه فاضله اي كه رسانه هاي ملي و يا ماهواره ها تبليغ مي كنند، مرتكب جرايم مي شوند. گاهي اوقات هم ارتكاب جرايم را فقط يك كار تفنّني و به عنوان گذران اوقات فراغت مي دانند با اينكه ممكن است در خانه و محيط اطراف خود مشكل حادي هم نداشته باشند كه آنان را مجبور به ارتكاب رفتار نابهنجار نمايد، ولي فقط به خاطر اينكه در چند روز زندگي خوش باشند، دست به ارتكاب اعمال خلاف عرف و اجتماع مي زنند.

گاهي نيز افراد از نعمت خانواده و والدين عاطفي برخوردارند، اما به خاطر شكست در تحصيلات و ناتواني در ادامه تحصيل، تحقير معلمان و فشارهاي بي مورد والدين مجبور مي شوند خود را به گونه اي ديگر نشان دهند و ـ به اصطلاح ـ «خودي» نشان دهند. و اين حكايت از ميل به استقلال طلبي، قدرت طلبي و يا عافيت طلبي در نوجوانان و جوانان دارد كه به دليل عدم ارضاي صحيح آن دست به ارتكاب اعمال ناشايست مي زنند.عده اي از نوجوانان نيز به دليل روحيه تنوع طلبي و زياده خواهي و عدم تربيت صحيح و عدم هدايت درست اين غريزه طبيعي، دست به اعمال خلاف مي زنند.گاهي هم عده اي ممكن است داراي زندگي مرفهي باشند و هيچ گونه كمبود مالي و عاطفي نداشته باشند، ولي به دليل اينكه روحيه فاسدي دارند و ـ به اصطلاح ـ بي بند و بار و بي هويت اند و يا هدفي در زندگي ندارند، ميل به بزهكاري پيدا مي كنند.

ج. عوامل اجتماعي

در بررسي آسيب ها و انحرافات اجتماعي، به عنوان يك پديده اجتماعي، به علل اجتماعي انحرافات مي پردازيم. به هر حال، عوامل متعددي در اين زمينه نقش دارند كه در اينجا به برخي از آن ها اشاره مي گردد:

1. عدم پاي بندي خانواده ها به آموزه هاي ديني:

مطالعات و تحقيقات نشان مي دهد تا زماني كه اعضاي جامعه پاي بند به اعتقادات مذهبي خود باشند، خود و فرزندانشان به فساد و بزهكاري روي نمي آورند. در پژوهشي كه توسط مركز ملي تحقيقات اجتماعي كشور مصر در سال 1959 صورت گرفته است، 72 درصد نوجوانان بزهكار، كه به دليل سرقت و دزدي توقيف و يا زنداني شده بودند، نماز نمي گزاردند و 53 درصد آنان در ماه رمضان روزه نمي گرفتند. به هر حال، اين انديشه كه كاهش ايمان مذهبي يكي از علل عمده افزايش نرخ جرم در جوامع پيشرفته و غربي است، نظري عمومي است. تحقيقات صورت گرفته در كشور نيز مؤيد همين نظريه است.بنابراين، افزايش انحرافات اجتماعي مي تواند ناشي از عدم پاي بندي خانواده ها به آموزه هاي ديني باشد.

2. آشفتگي كانون خانواده:

از ديگر مؤلفه هاي مهم در سوق يافتن نوجوانان و جوانان به سمت و سوي بزهكاري و انحرافات اجتماعي، گسسته شدن پيوندهاي عاطفي و روحي ميان اعضاي خانواده است. هر چند در بسياري از خانواده ها، پدر و مادر داراي حضور فيزيكي هستند، اما متأسفانه حضور وجودي و معنوي آنان براي فرزندان محسوس نيست. در چنين وضعيتي، فرزندان به حال خود رها شده، ارتباط آنان با افراد مختلف بدون هيچ نظارت، ضابطه و قانون خاصي در خانوده صورت مي گيرد. روشن است كه چنين وضعيتي زمينه را براي خلأ عاطفي فرزندان فراهم مي كند.

در برخي از خانواده ها پدر، مادر و يا هر دو، بنا به دلايلي همچون طلاق و جدايي، مرگ والدين و... نه حضور فيزيكي دارند و نه حضور معنوي. در اين گونه خانواده ها كه با معضل طلاق و جدايي مواجه هستند، فرزندان پناهگاه اصلي خود را از دست داده، هيچ هدايت كننده اي در جريان زندگي نداشته، در پاره اي از موارد به دليل نيافتن پناهگاه جديد، در درياي موّاج اجتماع، گرفتار ناملايمات مي شوند.

علاوه بر طلاق، مرگ پدر و يا مادر نيز بسان آواري سهمگين بر كانون و پيكره خانواده سايه افكنده، و در برخي موارد به دليل بي توجهي يا كم توجهي به فرزندان و جايگزين شدن عنصر نامناسب به جاي فرد از دست رفته، ضعيف شدن فرايند نظارتي خانواده، افزايش بيمارگونه بحران هاي روحي و رواني فرزندان و... موجب روي آوري فرد به ناهنجاري ها و انحرافات اجتماعي مي شود.

بر اساس نتايج يك پژوهش، 47 نفر از جامعه آماري به نحوي از انحا از جمله عوامل كليدي و مهم بزهكاري خويش را والدين، خانواده، بي توجهي، بي موالاتي و عدم نظارت آنان دانسته اند; به عبارت ديگر، از نظر آنان والدين ايشان در بزهكاري شان نقش داشته اند. بر اساس نظريه «كنترل» دوركيم كه معتقد است ناهمنوايي و هنجارشكني و كجروي افراد ريشه در عدم كنترل صحيح و كاراي آنان دارد، به طوري كه هرچه ميزان كنترل اجتماعي بيشتر باشد و نظارت هاي گوناگون از راه هاي رسمي و غيررسمي، بيروني و دروني، مستقيم و غيرمستقيم توسط والدين و جامعه وجود داشته باشند و حساسيت مردم و مسئولان افزايش يابد، ميزان همنوايي مردم بيشتر خواهد بود، نيز بيانگر همين مسئله است كه آشفتگي كانون خانواده يكي از عوامل مهم سوق يافتن فرزندان به سوي انحرافات اجتماعي است.همچنين با توجه به پژوهش هاي صورت گرفته در اين زمينه، سارقان عمده عوامل سارق شدن خويش را «بد رفتاري، بداخلاقي، بي تفاوتي، بدزباني و عدم برآورده شدن انتظارات از سوي همسر، خانواده و والدين» دانسته اند. در يك پژوهش، حدود 68 درصد سارقان معتقدند كه والدينشان در گرايش آنان به سرقت نقش داشته اند.با توجه به همين پژوهش، عدم رضايت از رفتار والدين، تربيت ناصحيح، عدم كنترل و نظارت بر فرزندان، مشكلات عاطفي ناشي از فوت يكي از والدين، بي تفاوتي والدين، بي سوادي آنان و... جملگي حكايت از عدم امكان و يا عدم كنترل و نظارت فرزندان توسط والدين داشته و از آن رو كه ارتباط صميمانه والدين با فرزندان در اين پژوهش به ميزان قابل توجهي كم بوده و والدين نسبت به فرزندان خويش بي توجه بوده اند، اين گونه رفتارها موجب سرخوردگي فرزندان شده، زمينه ساز بروز مشكلات رفتاري براي آنان شده است. روي آوري به سرقت يكي از راه هاي برون رفت از نظر جوانان در اين پژوهش تلقّي شده است.

3.طرد اجتماعي:

چگونگي برخورد دوستان، افراد فاميل و همسايگان با فرد بزهكار، در نوع نگاه متقابل وي با ديگران تأثير بسزايي دارد. در مجموع، اگر اين برخوردها قهرآميز و به صورت طرد فرد از محيط اجتماعي باشد، جدايي وي از جامعه سرعت بيشتري مي يابد. اين نوع برخورد، همواره به عنوان هزينه ارتكاب هر جرمي مدّنظر است. علاوه بر اين، افرادي كه داراي منزلت و پايگاه اجتماعي پاييني هستند و يا از نقص عضو، بيماري جسمي، روحي، و مشاغل پايين خود يا والدين شان رنج مي برند، نيز از سوي افراد جامعه مورد بي مهري قرار گرفته و ناخواسته طرد مي شوند. اين گونه افراد براي جبران اين نوع كمبودها، و شايد هم براي رهايي از اين گونه بي مهري ها و معضلات، دست به ارتكاب جرايم و انواع انحرافات اجتماعي مي زنند.

4.نوع شغل:

از ديگر متغيرهايي كه در مطالعات و تحقيقات صورت گرفته در زمينه ارتكاب بزهكاري و انحرافات اجتماعي نقش بسزايي دارد، و مورد تأكيد قرار گرفته است، ارتباط نوع شغل افراد با انحراف و بزهكاري است. همواره رابطه اي بين وضع فعاليت و شغل فرد با نوع رفتارهاي وي وجود دارد. گرچه بين بي كاري و سابقه جرم و زنداني و دفعات ارتكاب جرم، رابطه معناداري مشاهده مي شود، ولي اين امر بدين معنا نيست كه لزوماً بيكاري علت تكرار جرم باشد; زيرا ممكن است اين رابطه به صورت معكوس باشد; يعني كساني كه بيشتر مرتكب جرم مي شوند، بيشتر شغل خود را از دست داده و بيكار مي شوند. در يك مطالعه، 79 نفر، كه بر اثر زندان شغل خود را از دست داده بودند، داراي دلايل متفاوتي بودند. از جمله، بي اعتماد شدن مديريت، (38 نفر)، مقررات مربوط به كاركنان دولت (19 نفر)، غيبت طولاني از محيط كار (12 نفر) و از دست دادن سرمايه (10 نفر). از جمله نكات مهم در نوع شغل، حساس بودن و اهميت شغل است. هر چه شغل فرد مهم تر و از حساسيت بيشتري برخوردار باشد، هزينه ارتكاب جرم نيز افزايش مي يابد. اين مهم در خصوص مشاغل دولتي حايز اهميت است. در حالي كه، بيشتر مشاغل مستقل چنين حساسيتي ندارند و مجازات زندان موجب از دست دادن شغل مذكور نمي شود. بر اساس نتايج يك تحقيق، با افزايش مدت زندان و حبس، دفعات از دست دادن شغل افراد نيز افزايش مي يابد.

علاوه بر اين، مشاغل داراي اعتبار و منزلت اجتماعي پايين و كم درآمد نيز موجب مي شود كه فرد صاحب چنين شغلي براي جبران هزينه هاي زندگي و افزايش اعتبار و يا منزلت خويش به شغل هاي دوم و سوم روي آورده، و ناخواسته از خانه، كاشانه، زن و فرزندان و تربيت آنان غافل شده، موجبات گسست، تلاشي خانواده و انحرافات آنان را فراهم آورد. در يك پژوهش از ميان سارقان، بالاترين تراكم مشاغل افراد سارق، مربوط به مشاغل كارگري، رانندگي و دامداري بوده است. عموماً مشاغل افراد سارق، از نوع مشاغل سطح متوسط به پايين جامعه است. اين نوع مشاغل عموماً پرزحمت و كم درآمد مي باشد.

ادامه دارد .....

http://www.rasekhoon.net/Article/Show-40920.aspx

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

مطالعه انحرافات و كجروي هاي اجتماعي (2)

5. بي كاري و عدم اشتغال:

از ديدگاه جامعه شناسان و روان شناسان بي كاري يكي از ريشه هاي مهم بزهكاري و كجروي افراد يك جامعه است. بي كاري موجب مي شود كه افراد بيكار جذب قهوه خانه ها و مراكز تجمع افراد بزهكار شده، به تدريج، به دامان انواع كجروي هاي اجتماعي كشيده شوند.علاوه براين، چون بي كاري زمينه ساز بسياري از انحرافات اجتماعي است، افراد با زمينه قبلي و براي كسب درآمد بيشتر دست به سرقت مي زنند; چرا كه فرد به دليل نداشتن شغل و درآمد ثابت براي تأمين مخارج زندگي مجبور است به هر طريق ممكن زندگي خود را تأمين نمايد. از نظر چنين فردي، بزهكاري به ظاهر معقول ترين و بهترين اين راه هاست. حاصل تحقيقات صورت گرفته نيز حكايت از تأثير قاطع بي كاري و فقر بر افزايش بزهكاري دارد.

6. فقر و مشكلات معيشتي:

در ميان علل و عوامل پيدايش بزهكاري و ارتكاب انحرافات اجتماعي، عامل فقر و مشكلات معيشتي و اقتصادي از جايگاه ويژه اي برخوردار است. عدم بضاعت مالي مكفي خانواده ها و ناتواني در پاسخگويي به نيازهاي طبيعي و ضروري مانند فراهم ساختن امكان ادامه تحصيل حتي در مقطع متوسطه، تأمين پوشاك مناسب، متنوع و متناسب با سليقه و روحيه آنان و... زمينه ساز بروز دل زدگي، سرخوردگي، ناراحتي هاي روحي، دل مشغولي، افسردگي و انزواطلبي را در فرزندان فراهم مي سازد.اين امر موجب مي شود تا اين افراد براي التيام ناراحتي هاي ناشي از مشكلات خود از طريق مستقيم و يا غيرمستقيم، به اقداماتي دست بزنند و خود درصدد حل مشكل خويش برآيند. در نتيجه، بسياري از اين افراد براي رهايي از بند گرفتاري ها، دست به ارتكاب اعمال ناشايست مي زنند.

از سوي ديگر، امروزه فشارها و مشكلات اقتصادي، احتمال دو شغله بودن يا اشتغال نان آوران خانواده در مشاغل كاذب يا غير مجاز را افزايش داده است. همين مسئله منجر به كم توجهي آنان نسبت به نيازهاي جوانان، رفع مشكلات روحي و رواني و تربيت صحيح و شايسته آن ها گرديده است. در اين زمينه، انعكاس شرايط افسانه اي برخي زندگي ها و نمايش فاصله هاي طبقاتي توسط رسانه ها نقش مؤثري در ازدياد اين مشكل دارند.در يك پژوهش صورت گرفته در استان قم در ارتباط با علل و عوامل سرقت در ميان جوانان قمي، سارقان مورد مطالعه چنين پاسخ داده اند:

«اگر شغل مناسبي داشتم»; «اگر از نظر مالي بي نياز بودم» و «اگر مسكن مناسبي داشتم» دست به سرقت نمي زدم.از سوي ديگر، بر اساس يافته هاي همين پژوهش، حدود 47 درصد افراد يا بي كارند و يا فاقد درآمد و حدود 69 درصد افراد سارق و خانواده هاي ايشان در اين پژوهش، زير خط فقر قرار دارند. در حالي كه، به گزارش بانك جهاني ميانگين شهروندان ايراني كه زير خط فقر زندگي مي كنند از 47 درصد در سال 1357 (1978) به 16 درصد در سال 1378 (1999) كاهش يافته است.

علاوه بر اين، پژوهش هاي نظري نيز مؤيد اين ديدگاه است كه فقر زمينه ساز بسياري از معضلات اجتماعي است. براي نمونه، از نظر مرتون هنگامي كه افراد نتوانند وسايل لازم را براي رسيدن به هدف هاي موردنظر در اختيار داشته باشند (و يا جامعه در اختيار ايشان قرار ندهد)، و هدف اصلي فراموش شود، افراد اهداف و آرمان هاي موردنظر جامعه را نمي توانند با پيروي از راه هاي مجاز و نهادي شده تعقيب كنند، از اين رو، دزدي، فريب كاري، فساد، رشوه، و ارتكاب انواع جرايم در جامعه افزايش مي يابد.



نوشته شده توسط خادم المهدی (عج) در شنبه 20 آبان 1393


مشکلات نوجوانی و راهکارهای عملی والدین

 

مشکلات نوجوانی و راهکارهای عملی والدین(1)

در این مقاله به ذکروتوضیح اجمالی 10مورد از مشکلات دوران نوجوانی می پردازیم.

در مقاله ی بعد به بررسی 17راهکارعملی والدین برای مقابله با این مشکلات خواهیم پرداخت.

مشکلات دوره نوجوانی

1- کشمکش بین استقلال و وابستگی:

با توجه به اینکه این دوره، حد فاصل دوران کودکی و بزرگسالی است، از دست دادن حمایت‌های بی‌قید و شرط والدین برای کسب احساس استقلال از یک طرف و لذت مورد حمایت و پشتیبانی آنها بودن و همانطور کودک ماندن و بدون زحمت و دردسر، همیشه مورد محبت قرار گرفتن از طرف دیگر، در نوجوان کشمکش درونی ایجاد می‌کند و جنگ روانی عمیقی در ذهن او به وجود می‌آورد.

بعضاً خانواده و مدرسه و جامعه نیز از او توقعات متناقض دارند، گاهی او را به چشم یک کودک نگاه کرده و برخوردی تحقیرآمیز دارند و گاهی هم توقعات از او بیش از حد توان اوست و به چشم بزرگسالان به او می‌نگرند که این خود به کشمکش‌های درونی نوجوان دامن زده و او را با مشکل روبرو می‌سازد.

2- طغیان علیه مراجع قدرت:

نوجوان برای کسب استقلال علیه همه ی مراجع قدرت من جمله والدین و کادر مدرسه طغیان می‌کند.

گاهی اوقات رفتارهایی علیه آنها از خود نشان می‌دهد، درگیری‌هایی ایجاد می‌نماید و به اعمالی دست می‌زند که روابط او را با آنها و سایر مراجع قدرت به شدت تیره می‌کند، مثلاً بگومگو می‌کند، بحث و مجادله ی طولانی انجام می‌دهد، بر خلاف خواسته ی والدین دیر به خانه می‌آید، از انجام تکالیف درسی خودداری می‌کند، سیگار می‌کشد و حتی ممکن است دست به اعمال بزهکارانه هم بزند.

این مورد در خانواده‌های با محدودیت زیاد و یا مدارسی که مقررات سخت و خشک را بدون نظرخواهی و مشورت با نوجوان اجرا می‌کنند از شدت بالاتری برخوردار است.

3- هویّت فردی :

یکی دیگر از مشکلات مهمی که نوجوان با آن روبرو می‌شود مساله ی تشکیل «هویت فردی» اوست. بدان معنی که سوال‌های متعددی درباره ی مفهوم زندگی، نقش او در این زندگی، مفهوم مرگ و زندگی پس از مرگ و بطور کلی سوال‌هایی نظیر، من کیستم؟ و به کجا می‌روم؟ ذهن او را به خود مشغول می‌نماید که باید به آنها پاسخ دهد.

احساس هویت شخصی در نوجوانان کم‌کم براساس همانند سازی‌های مختلف گذشته ی آنها تکوین می‌یابد. با ورود به دوره ی نوجوانی ارزش‌های گروه همسالان و همچنین ارزیابی‌های معلمان و سایر بزرگسالان نیز مطرح است و هر اندازه ارزش‌هایی که از طرف دوستان و همسالان ابراز می‌شود با ارزش‌های والدین و معلمان هم‌خوانی بیشتری داشته باشد به همان نسبت کار هویت‌یابی نوجوان آسان‌تر پیش می‌رود.

4- چگونگی ارضاء نیازهای جدید (جنسی):

رشد و نمو غدد داخلی و ترشحات هورمون‌های جنسی به نوجوان امکان برقراری روابط جنسی را می‌دهد و انگیزه و کشش جنسی نسبت به غیر هم‌جنس در او ایجاد می‌گردد و از طرفی نخستین برخورد نوجوان با جنس مخالف اغلب با ترس و پریشانی خاطر همراه است. جوان تازه بالغ جدید تمایلات قوی و نامعلومی را احساس می‌کند که او را از جلدش خارج کرده و بسوی جنس مخالف می‌کشاند. جهش‌های شدید محبت، عقب‌نشینی‌های توضیح ناپذیر و حرکات بدون دلیلی که او را آشفته می‌سازد.

نوجوان می‌‌خواهد این همه انرژی را که به وجود آمده و موجب هیجان او شده است را در جایی آزمایش نماید، اما در عین حال نگران عواقب آن است. او بیداری و رشد تمایلات جنسی را دارد ولی هدف ندارد و چون غریزه ی جنسی کاملاً زیرزمینی است، جهت‌یابی آن با کور مالی انجام می‌شود و در افراد محجوب و کمرو نوعی اضطراب و گیجی ایجاد می‌کند. در جوامعی که آموزش ارضاء صحیح غریزه ی جنسی و راه‌های کنترل آن برای نوجوان آموزش داده نمی‌شود، این مشکل مضاعف است و در این‌جاست که متاسفانه لغزش و سقوط در پرتگاه در کمین است.

5-  عدم کنترل بر رفتار و هیجانات ناشی از تغییرات جسمی و روانی دوران بلوغ:

به دلیل رشد سریع جسمی و تغییرات مشهود در اندام‌های بدن نوجوان در دوران بلوغ بعضی از رفتارهای هیجانی و عدم کنترل او طبیعی است. مثلاً جلو آمدن سرنوجوان به دلیل احساس بلندتر شدن گردنش، بزرگ شدن بینی و یا عدم کنترل در دست‌هایش برای جابجایی خصوصاً اشیاء ظریف از طرفی و عدم آگاهی و آموزش صحیح  او در مقابله با این مسایل از طرف دیگر او را از نظر روحی تحت تاثیر قرار داده به‌طوری که در خود احساس بی‌کفایتی و حقارت می‌نماید که همین امر موجبات اضطراب را در وی فراهم می‌آورد.

6- ترس از آینده:

با پیدایش نیازهای جدید در نوجوان و کشش به سوی ارضای نیازهای آنی و مقطعی، آینده را در ذهن نوجوان مبهم و دور از دسترس تصویر می‌نماید به طوری که حتی چگونگی تامین اقتصادی و تشکیل خانواده برای خود در آینده و ازدواج و تحصیلات عالی را قله‌هایی دور از دسترس می‌پندارد که دستیابی به آنها برای او بسیار دشوار و در بسیاری از موارد از محالات است که البته نقائص تربیتی و آموزشی در درون خانواده، مدرسه و جامعه و محرومیت‌های شدید مالی خانواده به شدت و عمق این مشکل نیز می‌افزاید.

7- دغدغه اقتصادی:

یکی از مهمترین مشکلات نوجوانی این است که فرد قبل از اینکه به بلوغ اقتصادی برسد به بلوغ جنسی رسیده است و از طرفی چون به دنبال استقلال و کسب هویت جدید برای خود نیز می‌باشد همیشه به فکر دستیابی زودتربه منافع اقتصادی است و در این ارتباط می‌بینیم نوجوانانی را که مدرسه و تحصیل را رها کرده و به دنبال شغل و کسب درآمد می‌باشند و این خصوصاً در جوامعی که ارزش‌های انسانی و معنوی جای خود را به ارزش‌های مادی داده و شخصیت افراد برحسب درآمد و پول آنها مورد ارزیابی قرار می‌گیرد بسیار مشهودتر است و در این ارتباط اوضاع و احوال‌اقتصادی- اجتماعی و بی‌ثباتی جامعه، جنگ، بیکاری، کمبود امکانات و فقر مالی خانواده از عوامل تشدید کننده ی مشکل محسوب می‌شوند.

8- تعارض بین خواسته‌های والدین و گروه همسالان:

در این دوران، نوجوان تحت تأثیر گروه همسالان می‌باشد و والدین را مرتبط به نسل گذشته می‌داند که نیازها و خواسته‌های عصر حاضر او را درک نمی‌کنند. لذا نوجوان خود را در این میان کاملاً گیج احساس می‌کند چون حاضر نیست که محبت والدین را هم از دست بدهد. در چنین مواقعی نوجوانان بعضاً همانند هنرپیشه‌ها نقش بازی می‌کنند تا از مقبولیت والدین و گروه همسالان، هر دو برخوردار شوند.

9- ترس و اضطراب:

ناتوانی در سازگاری با موقعیت‌های جدید موجب تشدید ترس و اضطراب در نوجوان می‌شود مانند: ترس از عدم موفقیت در امتحان یا مورد سرزنش قرار گرفتن در خانه و مدرسه، ترس از پذیرش مسئولیت و ارتباط با جنس مخالف یا مورد پذیرش دوستان واقع نشدن.

10- به هم ریختگی ارتباط با دیگران:

فشارهای روانی، عاطفی و اجتماعی در این دوران موجب می‌شود که نوجوان با خودش، با خانواده‌اش، با دوستانش و بطور کلی با همه رابطه‌اش بهم می‌خورد و احساس کوچک شمردن خود و حقارت می کند و حالت عصبی در او افزایش می‌یابد.

منبع:انجمن علمی و آموزشی مدرسین آموزش خانواده شهر تهران

http://farmhand.parsiblog.com/1412559.htm

...............

http://www.tebyan.net/Social/House_Family/Teenager_Youth/YouthCharacteristics/2007/5/20/41490.html

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

مشکلات نوجوانی و راهکارهای عملی والدین(1)

17راهکار برای مشکلات نوجوانان

مقاله قبل(10 مشکل  دوره ی نوجوانی)

در مقاله ی قبل به ذکر10مشکل در دوران نوجوانی پرداختیم.حال به17مورد که والدین برای مقابله با مشکلات نوجوانان باید مورد توجه قرار دهند می پردازیم.

1- شناخت شخصیت نوجوان:

ما والدین با شناخت ویژگی‌های دوره نوجوانی بسیاری از رفتارهای ناخوشایند آنان را غیرطبیعی نپنداریم که موجب بروز عکس‌العمل در ما شود و به تیرگی روابط با نوجوان نیانجامد.

2- استفاده از روش تغافل (نادیده گرفتن):

از موثرترین روش‌های تربیتی در این دوره «روش تغافل» است. یعنی مسائل و مشکلات نوجوان را بزرگ نشان ندهیم که در او ایجاد وحشت نماید و یا او را به لحاظ رفتارهایش دائم باز خواست ننمائیم بلکه نوجوان بایستی همواره در حالت خوف و رجاء باشد.

3- ایفای نقش راهنمایی بجای دستوری:

در برخورد با مسائل نوجوان بهتر است از خودش کمک بگیریم یعنی این واقعیت را بداند که نخستین مسئول حلّ مشکل او، خودش است و برای حل آن باید اقدام نماید و ما والدین فقط وظیفه ی راهنمایی او را داریم که از عواقب تصمیم خودش مطلع شود.

4- آموزش:

مهمترین دلیل ترس و اضطراب از هر موضوعی جهل و ناآگاهی نسبت به آن موضوع می‌باشد که ضروری است برای کاهش ترس و اضطراب‌های نوجوانی آموزش‌های لازم در مورد بلوغ، دوست‌یابی، حل مساله، گذراندن اوقات فراغت، برنامه‌ریزی درسی و مواردی از این قبیل به نوجوان آموزش داده شود.

5- برقراری رابطه دوستانه و عاقلانه:

ما والدین با مراقبت دوستانه و عاقلانه خود احساس ایمنی و اطمینان را در وجود نوجوان ایجاد می‌کنیم.

6- اعتماد سازی:

باید بیاموزیم که چگونه حس اعتماد نوجوان را نسبت به خودمان جلب و جذب کنیم، چنانچه اعتماد میان نوجوان و والدین کمرنگ شود او برای حل مسائل خود به دیگران مراجعه می‌کند.

7- ارتباط کلامی مقدمه ارتباط عاطفی:

ما والدین با تنظیم ساعات کار خود و بسترسازی مناسب در منزل بایستی فرصت کافی برای «ارتباط‌های کلامی» با اعضای خانواده به ویژه نوجوان را فراهم آوریم چرا که ارتباط کلامی خود مقدمه «ارتباط عاطفی» است که نوجوان سخت به آن نیازمند است.

8- تاکید بر محبت و پرهیز از خشونت:

ارتباط با نوجوان اگر بر اساس عشق و علاقه و صمیمیت استوار باشد اعتماد به نفس را در او تامین و تضمین می‌نماید و اگر بافشار و خشونت همراه باشد ممکن است موجب اختلال عصبی و دشواری‌های روانی در او شود.

9- الگوهای رفتاری والدین:

نوجوان علاقمند است که والدین دارای شخصیتی مستحکم و با ثبات و پایدار باشند چون به اتکاء شخصیت و همانند سازی آنان نیازمند است و توجه والدین به الگوهای رفتاری خود مورد تاکید است.

10- پرهیز از مناقشات خانوادگی:

خانه بایستی محل آرامش و امن و مستحکمی برای اعضاء خانواده به ویژه نوجوان باشد و مناقشات و جرو بحث‌ها و دعواهای علنی والدین به آن لطمه نزند و بهانه گریز نوجوان از خانواده را فراهم نیاورد.

11- گوش دادن:

با نوجوان صحبت کنیم و به سخنان او با علاقه گوش فرا دهیم و بدانیم که خوب گوش کردن به حرف‌های نوجوان رمز ارتباط موثر با اوست.

12- تکیه بر نقاط قوت:

با مشاهده ی برخی ضعف‌ها، نوجوان را تحقیر و سرزنش و یا با دیگران مقایسه‌اش نکنیم بلکه بیشتر سعی نمائیم برای از بین بردن ضعف‌هایش  قوتش را تجلی بخشیم.

13- انتظار به اندازه:

با کسب شناخت همه جانبه از نوجوان به اندازه ی توان و ظرفیت وجودیش از وی انتظار داشته باشیم.

14- اجازه خطا کردن به‌ نوجوان بدهیم:

نوجوان بایستی بیاموزد که از مشکلات گریزان نباشد بلکه برای حل مشکلاتش به دنبال کشف راه حل باشد و این زمانی است که اجازه خطا کردن را به او بدهیم تا از خطا کردن احساس گناه نکند و بتواند فرصت یافتن راه حل را بیابد.

15-  مشورت با نوجوان:

نوجوان در اندیشه ی مستقل شدن است بنابراین نبایستی عقاید خود را بر او تحمیل کنیم بلکه بایستی او را  تحمل کرد و با مشورت گرفتن از او در امور خانه در کسب استقلال یاریش کنیم.

16- فعال بودن نقش پدر در تربیت نوجوان:

همان‌گونه که «مادر» نخستین گذرگاه کودک و نوجوان به زندگی اجتماعی است آنچه که بسیار مورد نیاز یک نوجوان است وجود «پدری» است که خانواه بتواند بر او تکیه کند. «پدری» که گرم، مهربان و پرشور باشد.

17- پذیرش بدون قید و شرط نوجوان:

نوجوان را همانطور که نشان می‌‌دهد بپذیریم نه ‌آن‌طور که در رویا و تخیل خود تصور می‌کنیم و بدانیم اگر نوجوان در خانواده مورد احترام قرار گیرد، یاد می‌گیرد خودش را آن‌طور که هست بپذیرد.

منبع:انجمن علمی و آموزشی مدرسین آموزش خانواده شهر تهران

http://www.daneshsara.net/family/47-younker/584------2.html

............

http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=41530

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

آیا شما هم با نوجوانتان مشكل دارید؟

پای حرف پدران و مادران كه می نشینی اكثر آنها از مشكلات دختران و پسران جوان خود می گویند و به دنبال راه حلی هستند. با توجه به میزان بالای مشكلات نوجوانان و جوانان برای خانواده ها، بر آن شدیم شما پدران و مادران را با خصوصیات نوجوانان آشناتر سازیم تا براساس آن بتوانید میان خود و آنها رابطه ای سالم پایه ریزی كنید.

1- پسران و دختران نوجوان كه سن آنها تقریباً بین دوازده تا هجده سال است به طور طبیعی حالات و رفتار و خواسته ها و ارزش های كاملاً متفاوتی با بچه های كم سن و سالتر از خود دارند.این تفاوت ها را نباید نادیده گرفت و با نوجوانان مانند بچه های كوچكتر رفتاركرد، یا همان توقعات را از آنها  داشت. نوجوانان معمولاً كمتر از كودكان از پدر و مادراطاعت می كنند.

آنان، تمایل به استقلال و نشان دادن خود دارند. آزادی بیشتری می خواهند؛ تحت تأثیر دوستان همسن خود هستند؛ فرمان پدر و مادر را با كمی تأمل و وقت گذرانی اجرا می كنند؛ می خواهند دیگران برای آنها ارزش و احترام قائل شوند و به حرفها و نظراتشان توجه كنند. آنها هنوز به محبت و مهربانی پدر و مادر نیاز دارند و درعین حال نمی خواهند این نیاز به رخشان كشیده شود. دوست دارند طرف اعتماد دیگران باشند و بزرگ  و دانا محسوب شوند و با وجود این خصوصیات، در اعمال و رفتارشان اشتباه كاری و عدم تعادل و تردید و تزلزل مشاهده می شود. از سرزنش و تحقیر به خصوص در حضور دیگران و دوستان و بزرگترها بسیار ناراحت می شوند.

2- نوجوانان به لباس و كتاب ها ، وسائل ، ابزار كار ، لوازم مخصوص خود حساس هستند و دوست ندارند بی اطلاع و برخلاف میلشان كسی به آنها دست بزند یا جا به جایشان كند.

ممكن است گاهی در خورد و خوراك و خواب و حركات بدنی زیاده روی كنند و از حد اعتدال بیرون بروند. آنها در مورد تغییرات بدنی خود حساس هستند و در صورت بی اطلاعی از این تغییرات دچار نگرانی و اضطراب می شوند. آنان با مسائل و مشكلات دیگری نیز درگیرند كه جنبه اختصاصی دارد و پدران و مادران با دقت و مراقبت درحالات و رفتار فرزندانشان می توانند از آنها آگاهی یابند.

3- توجه به این خصوصیات و حالات كه معمولاً در همه نوجوانان كم و بیش به صورت های مختلف وجود دارد، بسیار ضروری و مهم است. هدایت و رعایت این حالات و مدارا كردن با نوجوانان تا زمانی كه آهسته آهسته به تعادل و آرامش لازم برسند، از وظایف مهم  پدران و مادران است. اگر این خصوصیات نادیده گرفته شود و اولیا بخواهند با نوجوانان مانند بچه های كوچكی كه كاملاً مطیع و فرمانبردار پدر و مادر هستند و حتی در مقابل تنبیه بدنی هم اعتراضی نمی كنند، رفتار كنند، برای آنها پذیرفتنی نیست و واكنش های شدیدی از خود نشان خواهند داد. ممكن است اعتراض خود را ظاهر نكنند ولی در درون آنان غوغایی بر پا خواهد شد كه تحمل آن را ندارند و به ناراحتی روانی و پرخاشگری دچار می شوند و یا هوای فرار از خانه به سرشان می زند. تشویق و تأیید كارهای خوب و شایسته ، بیش از تذكر و انتقاد از كارهای ناشایست نوجوانان مؤثراست و به تحكیم رفتارهای خوب آنها می انجامد.

4- پدران و مادران باید با نوجوانان مثل آدمهای بزرگ برخورد كنند و بكوشند به آنها كمك كنند. در مواردی هم كه اختلاف نظر وجود دارد، نباید با خشونت و سرسختی با آنان مقابله كرد بلكه باید با احترام به شخصیت آنان و ذكر دلایل و شواهد، تا حدودی كه خطر جدی تهدیدشان نمی كند، با عقاید و رفتارشان همراهی كرد و برای رفع خطر از آنان آماده كمك و هدایت بود.

5- باید از برخورد تند با نوجوانان خودداری كرد. علاقه آنان به كارها و سرگرمی های سالم را نباید نادیده گرفت.بهتراست بگذاریم زندگی را تجربه كنند و با آن درگیر شوند تا از این راه خود را بهتر بشناسند. نمی توان توقع داشت كه به همه ی حرف های بزرگترها توجه كنند و آنها را به كاربندند. آنان انسانهایی هستند با فهم و شعور و تمایلات و رغبت ها و توانایی های خاص خودشان.

نباید نوجوانان را به دنباله روی از خودمان یا دیگران عادت بدهیم و فرصت تفكر و حل مسائل را از آنها بگیریم. باید بگذاریم خودشان به انتخاب دست بزنند، كارشان را دنبال كنند و نتیجه بگیرند و در پایان، خوب و بد را تشخیص بدهند و قدرت تمیز آنها پرورش پیدا كند- البته با راهنمایی ها و مراقبت هایی كه در این گونه تجربیات، پدر و مادر یا دیگر مربیان در اختیار آنها قرار می دهند.

6- فرزندان شما در محیط خانواده به احساس امنیت و آرامش نیاز دارند.گرمی و محبت و صمیمیت و هماهنگی پدر و مادر در محیط خانواده موجب آرامش و تقویت غرور و اعتماد به نفس آنان خواهد شد. اما گفتگوهای پرخاشگرانه و اختلافات پدر و مادر به از بین رفتن آسایش و آرامش ذهنی نوجوانان می انجامد و آنان در محیطی خالی از محبت و امنیت احساس می كنند تكیه گاه های خود را از دست داده اند و در نتیجه از اعتماد به نفس و غرور و تحركشان كاسته می شود و در فعالیت های روزانه احساس ضعف می كنند و نمی توانند به راحتی و با آرامش با مسائل برخورد كنند. قدرت حافظه و خلاقیت و ابتكار و یادآوری آنها محدود می شود و با همسن و سالهای خود با ضعف و ناتوانی و بی اعتمادی به خود رو به رو می شوند.

پدران و مادران گرامی بهتر است سختگیری های غیرمنطقی و غیر ضروری را كنار بگذارند و با نوجوانان با ملایمت و مهربانی برخورد كنند؛ دوستی و علاقه خود را صادقانه به آنها نشان دهند؛ اشتباهاتشان را خیلی بزرگ و بخشش ناپذیر تصور نكنند؛ برایشان آن قدر ارزش قائل باشند كه مسائل و مشكلات زندگی خود را با آنها در میان بگذارند و نظر ایشان را در حل مسائل جویا شوند واز این طریق احساس مسئولیت نسبت به خانواده و مشكلات آن را در وجودشان تقویت كنند و مطمئن باشند كه قدرت تشخیص و همكاری در آنها زیاد است و برخی رفتارهای منفی دوران نوجوانی به تدریج برطرف خواهد شد.

http://www.tebyan.net/Social/House_Family/Teenager_Youth/ParentsRelationshipWithTeenagers/2004/7/17/7482.html

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

ماهیّت مشکلات نوجوانان

هر جامعه‌ای برای دستیابی به هدف‌های خویش مرزهائی برای عقاید و رفتارهای پسندیده و ناپسند انتخاب یا تعیین می‌کند و به وسیله قوانین جاری، آئین‌های دینی و اخلاقی و قواعد ‌گروهی و سازمانی بر آنها نظارت می‌کند این مرزها که از ارزش‌ها برمی‌خیزد هنجارها را نشان می‌دهند و در نهایت به تفکّر و رفتار آدمی نظم می‌دهند و آن را هدایت می‌کنند.

افراد نیز براساس هدف‌ها و نیازها (فردی و اجتماعی) آگاهانه یا نا آگاهانه و در ارتباط با شرایط محیطی، عقاید رفتارها، نقش‌ها، وظائفی بر عهده می‌گیرند و با دنیای اطراف خود پیوندی نسبی دارند که خود یک حالت تعادلی را نشان می‌‌دهد.

اگر عاملی این نقش‌ها و رفتارها را طوری تغییر دهد که تعادل فردی و اجتماعی او رامتغیرسازد می‌گوئیم مشکلی بوجود آمده است.

مشکل:پدیده‌ای را گویند که بر کارکرد فردی- اجتماعی شخصی و بر کارکرد گروه و یا جامعه معیّن اثر می‌گذارد و یا از آن متأثر می‌شود.با توجه به تعاریف فوق نوجوانان معمولاً دارای مشکلات ویژه‌ای هستند که این نوع مشکلات با مشکلات دوران کودکی و بزرگسالی تفاوت زیادی دارند بهمین جهت از دوران نوجوانی غالباً به عنوان دوره مشکل و نامتعادل و غیرقابل پیش‌بینی تعریف شده است. این تعریف می‌تواند دارای دو معنی باشد.

1- مطالعات علمی نشان می‌‌دهد که دوره نوجوانی دارای مشکلات بسیاری است که باید هم برای نوجوانان و هم برای گروه اجتماعی او حل و فصل شود تا نوجوان شاد و مطمئن به توانایی خود شود.

2- نوجوان برای معلمان، والدین و جامعه (بطور کلّی) مشکل آفرین است زیرا مشکلات نوجوان گسترده‌تر از مشکلات کودکان است و افراد بیشتری را متأثر می‌سازد.

از طرفی نوجوان برای خود نیز مشکل‌زا است زیرا در نقش جدید خود در زندگی کاملاً سازگاری نیافته و د



نوشته شده توسط خادم المهدی (عج) در شنبه 20 آبان 1393


آیا استقلال دادن به نوجوان كار درستی است

 

آیا استقلال دادن به نوجوان كار درستی است ؟

بحث در باره استقلال همراه با شناخت وابستگی است، زیرا استقلال نقطه مقابل وابستگی است. هر انسانی از بدو تولد و حضور در عرصه حیات اجتماعی در بالاترین مرتبه وابستگی است وهر اندازه كه توانمندی او افزایش یابد، از وابستگی اش كاسته می شود. یعنی توانمندی فرد نسبت مستقیم با استقلال او و نسبت معكوس با وابستگی وی دارد، به طوری كه مشاهدات و روال رشد انسان نیز این نكته را تایید می كند. به عنوان مثال نوزاد در غذا خوردن صد درصد به مادر وابسته است، یعنی اگرمادر به او شیر ندهد به هیچ وجه قادر به غذا خوردن نیست. در حركت و جا به جایی هم در نهایت وابستگی است، یعنی اگر مادر او را جا به جا نكند نمی تواند خود جا به جا شود. در نشستن و دیگر مسائل زیستی و حیاتی نیز چنین است. این وابستگی ها به مرور به سمت استقلال پیش می رود، اما هیچ گاه استقلال كامل و مطلق برای او فراهم نخواهد شد.

كودك از وقتی كه بتواند به شكل چهار دست و پا راه برود، تنها در محوطه اتاق ، آزاد به حركت است، آن هم مشروط برآن كه به سوی اشیای خطر ساز مثل شكستنی ها، اشیای داغ  یا پریز برق و ... نرود و از زمانی كه قادر شد راست قامت و بر روی دو پا حركت كند، پدر و مادر حیطه استقلال او را افزایش داده، با خرید كفش به او اجازه می دهند به فضای باز وارد شود. ولی بازهم حق ندارد به لبه پرتگاه ها یا مسیر وسائط  نقلیه خطرناك برود. با افزایش رشد، كودك می تواند تا مدرسه طی مسیر كند، ولی ملزم است جز به سوی مدرسه به جای دیگر نرود و رفت و بازگشت او مقید به ساعت معین باشد. به این  نحو است كه  بر استقلال او در حركت و جا به جایی افزوده می شود، ولی این استقلال مطلق نیست. كما این كه اگر چه در بزرگسالی رفت و آمد او كمتر مورد نظارت دیگران است، ولی حق شركت در هر مجلس و محفلی را ندارد و اگر آن جا مجلسی برای انجام سرقت، استعمال مواد مخدر یا برنامه ریزی برای خیانت و فساد تشكیل شود، او حق آمد و شد به آن جا را ندارد و اگر چنین كرد تحت پیگرد قانونی قرار خواهد گرفت.

بنابر آن چه بیان شد به این نتیجه می رسیم كه:

الف) استقلال انسان امری تدریجی و متناسب با افزایش توانمندی های اوست و استقلال مطلق وجود ندارد.

ب ) هر موهبتی در مقابل وظیفه و مسئولیتی است. به عنوان نمونه همان گونه كه بیان شد وقتی كودك توانست راه برود باید كفش  بپوشد واز كفش خود مواظبت كند و ضمن حركت ، كارهایی كه به عهده اوست متناسب با سن و استعداد و توانش انجام دهد، یعنی به مدرسه برود و درس بخواند، به دانشگاه برود و تحقیق كند، در مجالس و محافل مذهبی و اجتماعی شركت كند، و نهایتاً در پی معاش باشد و در تعامل های اجتماعی ، حقوق دیگران را رعایت نماید.

بدین ترتیب، هر اندازه استقلال افزایش یابد، انتظار رفتار معقول و معنی دار از فرد مستقل بیشتر خواهد شد و این انتظارت خود قیودی در برابر استقلال به شمار می آیند. به طور كلی آن چه بیان شد نماد كلی استقلال انسان در تمام دوران های زندگی است.

استقلال در دوران نوجوانی

استقلال در دوران نوجوانی، حالت خاص و تحولی استقلال در دوران حیات است. بدین معنی كه تا قبل از بلوغ ، فرد نسبت به اعمال خود اگر چه مسئول است، اما به لحاظ حقوقی و شرعی پاسخ گو نیست و پاسخ گویی به عهده ولی و قیم قهری  و شرعی اوست و به محض وقوع بلوغ ، شخصاً باید در پیشگاه قانون  جواب گو باشد و تبعات و پیامدهای اعمال خود را متحمل شود و به تناسب موارد، پاداش بیند و كیفر پذیرد و به انجام تكالیف متعهد و به رعایت حدود و مرزها ملزم باشد. در مقابل ضروری است اجتماع هم این تعهد و الزام را به عنوان حریم و مرز حقوقی، اعتقادی و ارزشی یك شخصیت حقوقی و اجتماعی حرمت گذاری كند.

بنابراین چنانچه به ندرت و رغم روال قابل تصور، پدر و مادر، نوجوان بالغ را به كار خلاف امر كردند، استقلال حقوقی و شرعی به او اجازه می دهد تا در برابر این دستور مقاومت كند، ولی این مقاومت باید به نحوی عملی شود كه با  وظیفه مهم دیگری كه رعایت حریم و حرمت والدین است، متضاد و متقابل نباشد و چنان مدبرانه و با ظرافت عمل شود كه كرامت آنها مخدوش نگردد و به برخورد متقابل نینجامد، زیرا هیچ انسانی تا پایان عمرگسسته و رها از والدین نیست.

استقلال  شرعی بیان شده همراه با رشد و بیداری غرایز، نوجوان را به سمت احساس وظیفه، افزایش درك و شناخت ارزش ها، تفكر مستقل، برنامه ریزی، عاقبت اندیشی، انتخاب مسیر، تلاش معنادار، ارائه پاسخ های معقول و هدفمند، سیاست گذاری حیاتی، شناخت امیال، حب و بغض ها و اشتیاق و تنفرها، هدایت می كند و در نتیجه به زندگی مستقل و تشكیل خانواده و زایش واحد اجتماعی جدید منجر می شود. این در حالی است كه ارتباط حقوقی و عاطفی فرد با خانواده اولیه اش پابرجاست و تعهدات او كما كان محكم است و به لحاظ تربیتی و ارزشی ، استحكام خانواده دوم و آتی یا سوم بستگی تنگاتنگ با استحكام واحد اول دارد.

علاوه برآن چه بیان شد، كه بیشتر به استقلال حقوقی و شرعی نوجوان مربوط می شود، شایسته است موارد  دیگری از استقلال مانند استقلال اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، عاطفی و ... مورد بحث و نظر قرارگیرد.

الف) استقلال اقتصادی

برای این كه نوجوان درك صحیح و منطقی از استقلال اقتصادی داشته باشد لازم است از دوران كودكی ، پدر و مادر سیاست های خاصی را مد نظر داشته باشند؛ از آن جمله وجوهی را دراختیار نوجوان قرار دهند و با افزایش سن و توان او، مبالغ این وجوه را افزایش دهند و بعضی از مخارج ساده را نیز در قبال این وجوه به عهده خود او بگذارند و بر نحوه انجام این مخارج نظارت كنند تا فرزند یاد بگیرد چگونه هزینه های خود را تنظیم كند و آنها را الویت بندی نماید و صرفه جویی اعمال كند تا بتواند پس انداز داشته باشد و بیاموزد چگونه این پس انداز را به سوی سرمایه گذاری هدایت كند. به عنوان مثال، برای او حساب پس انداز مسكن باز كنند یا گاهی او را به سمت داد و ستدهای ساده و سود آور رهنمون شوند یا به طرف سرمایه گذاری های علمی و فنی مانند خرید ابزار كارهدایتش كنند تا به تدریج با كسب در آمد و مهارت فنی آشنا شود. همچنین به لحاظ شرعی و در راستای تربیت دینی برای او سالِ مالی تعیین كنند تا بیاموزد حداقل سالی یك مرتبه سود و زیان و بهره وری اقتصادی خود  را بسنجد و حقوق الهی و اجتماعی خود را بپردازد و در كنار این مسائل احساس كرامت، خود ارزشمندی و استقلال كند.

ب) استقلال اجتماعی:

در دوران كودكی، فرزند غالباً در معیت پدر و مادر ، در مجالس و محافل شركت می كند و در دوران دبستان با شركت در اردوهای دانش آموزی ، حیطه تعامل اجتماعی او افزایش می یابد و با پذیرش برخی مسئولیت های ساده در محیط آموزشی، فعالیت ها و مسئولیت های اجتماعی را تجربه می كند.

ولی در دوران نوجوانی با شركت درگروه هم سن و سال و آمد و شد به مجالس مذهبی و علمی، رجوع به كتابخانه ها و شركت در اردوها، استقلال اجتماعی او معنای تازه به خود می گیرد و در مقابل انتظار دارد با تبدیل دخالت های والدین به نظارت، این استقلال به رسمیت شناخته شود؛ كما این كه دیگر حاضر نیست شركت او در مجالس خانوادگی حالت طفیلی داشته باشد و انتظار دارد از او به صورت جداگانه دعوت به عمل آید. همچنین او برای مسئولیت هایش در مدرسه، مسجد و محله ارزش قائل است و تشویش و دغدغه دارد. بنابراین ضروری است قبل از نوجوانی مبانی ارزشی فعالیت های اجتماعی به او آموزش داده شود تا در دوران نوجوانی دچار مشكل نشود. معاشرت های واجب مثل شركت در جلسه های آموزشی، علمی و دینی را باید به او تفهیم كرد و حشر و نشرهای حرام را به او شناساند و با تعیین مصادیق عینی به او بصیرت و آگاهی داد. البته در ارائه این آگاهی باید توجه داشته باشیم كه ذهن خفته نوجوان نسبت به مسائل مكتوم بیدار نشود و تذكرات، جنبه اشاعه زشتی پیدا نكند.

ج) استقلال سیاسی:

در بیان نظریات سیاسی، هر چند نوجوان ناپخته و تازه كار باشد، با این حال باید پدر و مادر ، شنونده ای پر حوصله و بردبار باشند و برای آگاهی و بیداری او به ذكر مصادیق عینی بسنده كنند و به او مجال دهند تا خود مسائل را تحلیل كند. منتها ضروری است از قبل خط و مرزهای ارزشی و فرهنگی برای او ترسیم شود و زمانی كه به سن قانونی رسید، ضمن تبیین مسئولیت های ناشی از رأی دادن و ارائه نظر ، مجال این امر را برای او فراهم كنند.

د) استقلال عاطفی:

 نوجوان با گرایش به سمت گروه همسالان و طرح دوستی ها، استقلال عاطفی خود را ابراز می كند. دراین زمینه ضرورت دارد  خانواده حد و مرزها و منع و تجویزها را از دوران كودكی به او تفهیم كند و سپس با سالم سازی محیط و انتخاب صحیح پهنه اجتماعی و فضای آموزشی، بسترآشنایی و دوستی ها را بسازد تا در دوران نوجوانی او، مجبور به دخالت های افراطی و غیر مؤثر نشود.

دید و برداشت كلی :

در این دوران در جهت شكوفایی روحی و روانی نوجوان به منظور دلجویی عاطفی، آزادی مطلق و استقلال بدون مرز آنان را توصیه می كنند، ولی حقیقت امر آن است كه اگر چه مسائل  جزیی و به خصوص مادی در مقایسه با امكانات ارتقائشان و میزان اهمیت آن، قابل اغماض است، لیكن باید از اوان كودكی رفتار فرزندان در جهت كسب عادات مناسب نظام یابد و جهت پذیرد و در حد سن و سال و موقعیتشان یك روش نظارتی معقول جاری گردد، به نحوی كه این روش ها درحد توان و پذیرش آنان باشد و محققاً فایده مند بوده، با منزلت وهویت طینتی و طبیعی آتی شان تضاد نداشته باشد. نظارت مذكور به نحوی باید باشد كه چشم واقع بین آنان را باز كند و توان تحلیل و برداشت معقولشان را تقویت نماید تا بتوانند به طور منطقی حقایق را درك كنند. ولی اگر تحكّم مآبانه مسائل برایشان تحلیل و به آنان تحمیل شود، خوشایندشان نخواهد بود. پس باید ضمن ایجاد بصیرت و بینش، زمینه تحلیل دلیل مند برایشان فراهم شود. آن گاه پذیرش مسائل، امری سهل و آسان خواهد شد و در برابر این گونه برداشت ها دفع و گریزی نخواهند داشت. و سرانجام این كه اگر پدر و مادر نسبت به فرزند ذی حق اند و فرزند نیز متقابلاً ملزم به رعایت حقوق و حفظ  حرمت و كرامت آنان است، لیكن لازم است در تربیت فرزندان به شكلی برنامه ریزی شود تا مطلب مذكور با حق انتخاب و استقلال آنها تضاد و تعارضی پیدا نكند و آنان بتوانند به مدد فكر و عقل خود مسیر صحیح را بیابند.

http://www.tebyan.net/social/house_family/teenager_youth/upbringingyoungsters/2004/6/17/7089.html

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

نوجوانان را باور كنید

ورود به بزرگسالی، می تواند زمان درگیری و كشمكش برای نوجوانان و خانواده شان باشد . نوجوان به سرعت دچار تغییرات فیزیكی و عاطفی می گردد ، پس والدین و اطرافیان نیز باید برخوردشان را متناسب با تغییرات او تعدیل نمایند ، به این ترتیب روابط آنان وارد مرحله جدیدی می گردد . دراین دوران ، نوجوان بین تمایلش به آزادی و استقلال ، و نیاز به تحت حمایت خانواده بودن ، سرگردان است و برای رسیدن به این استقلال ، گام های متهورانه ای برمی دارد واگرچه والدین نیز مایلند فرزندشان فردی شاد و مستقل پرورش یابد اما با نگرانی نظاره گر او هستند و مجبورند این واقعیت را بپذیرند كه اگر چه برای فرزندشان آرزوهایی در سرمی پرورانند اما ممكن است به واقعیت نپیوندد ، زیرا نوجوانان نیز برای خود آرزوهایی دارند.

وجود روابط مناسب والدین با نوجوانان ، به آنان دراین فراز و نشیب كمك خواهد كرد و رسیدن به این روابط ، نیازمند سعی و تلاش بیشتری است . آنچه كه والدین می توانند انجام دهند:

1- اوقات بیشتری را با نوجوانتان بگذرانید.

اگرچه غالبا ترتیب دادن زمانی برای بودن با فرزندان مشكل است ( زیرا نوجوانان مایلند بیشتر اوقاتشان را با دوستانشان سپری كنند) اما با كمی صبر و حوصله و انعطاف بیشتر در برخورد با مسأله ، این زمان به دست خواهد آمد. دراینجا اوقات به خاصی را به شما پیشنهاد می كنیم

زمان صرف غذا : حتی اگر گاهی اوقات اعضای خانواده با یكدیگر غذا صرف می كنند، شما می توانید در این فرصت در موفقیت ها، عقاید و سلیقه نوجوانتان سهیم باشید.

 در ماشین : بعضی اوقات كه با نوجوانتان به جایی می روید ، سعی كنید در هنگام رانندگی فرصت مناسبی ایجاد كنید تا او با شما وارد گفت و گو شود ؛ زیرا بیشتر نوجوانان هنگامی كه به آنان مستقیماً نگاه نشود ، راحت تر صحبت می كنند.

زمان خواب: قبل از آنكه فرزندتان به خواب رود، رفتن به اتاق او و انجام یك گفت و گوی خودمانی و كوتاه می تواند برایش بسیار آرام بخش باشد.

زمان صرف عصرانه : بعدازظهرها به همراه فرزندتان به گردش بروید ( بهتر است محلی را انتخاب كنید كه دوستان او معمولاً به آنجا نمی روند ، زیرا نوجوانان اغلب از اینكه دوستانشان آنان را با والدینشان ببینند مضطرب می شوند ).

2- به علایق او توجه نشان دهید و متقابلا خود را نیز با او در میان بگذارید :

به تماشای فعالیت های ورزشی و غیر ورزشی او بروید .

به همراه او به تماشای برنامه تلویزیونی مورد علاقه اش بنشینید و به یاد داشته باشید برخورد منتقدانه نداشته باشید .

سعی كنید دركارها یا علایقتان ، او را به عنوان یك دوست بزرگسال شریك بدانید .

به همراه او به تماشای فیلمی كه مورد علاقه هر دویتان است بروید و یا در مورد آن با یكدیگر صحبت كنید.

3- به نوجوان گوش فرا دهید:

وقتی نوجوانان با والدینشان صحبت می كنند، اغلب قبل از آنكه فرصتی برای بیان احساساتشان بیابند مورد پند و اندرز قرار می گیرند و این عمل نه تنها برقراری ارتباط را متوقف می سازد بلكه موجب دلسردی آنان دردستیابی به راه حل مناسب برای مشكلشان می گردد. سودمندترین واكنش برای كمك به نوجوانتان آن است كه توجه و علاقه ی خویش را نسبت به شنیدن احساسش نشان دهید و راه را برای بیان احساساتش باز گذارید.

4- عشق و علاقه خویش را به فرزندتان نشان دهید:

برای آنكه كسی درك كند كه دوستش دارید ، لازم است علاقه تان را به طور مستمر نشان دهید .

بیشتر اوقات به او بگویید كه دوستش دارید .

گاهی اوقات غذایی را كه دوست دارد برایش مهیا كنید .

بعضی اوقات ، هنگامی كه به گردش یا پیاده روی رفتید چیزی برایش بخرید تا به او نشان دهید كه به فكرش بوده اید.

برای كمك به نوجوانتان از تحمل هیچ زحمتی دریغ نورزید.

5- نوجوانتان را باور كنید:

این فرصت را به او بدهید كه بداند در موقعیت سنی خاص و حساسی است .

نظر او  را در مورد بعضی چیزها كه از آنها آگاهی دارد ، جویا شوید( برای مثال: تنظیم ویدیو،...)

كاردستی و آثاری از عكاسی یا نقاشی او را در معرض دید قرار دهید.

در یك دفتر یاداشت روزانه ، كارهای مهمی را كه انجام داده است  یادداشت كنید.

اگر او مرتكب اشتباهی شد به این مطلب ایمان داشته باشید كه دفعه بعد آن را بهتر انجام خواهد داد.

به خاطر داشته باشید:

اگر چه انجام موارد ذكر شده  نیاز به صرف وقت دارد و اغلب پیدا كردن این فرصت ها مشكل است ، اما حاصل كار، خودباوری بهتر نوجوانتان از خویش ، بهبود در رفتارش وبرقراری ارتباط با شما است.

به هر حال هر چقدر كه او تلاش های شما را نادیده گرفته و یا حتی مورد تمسخر قرار دهد ؛ به این مطلب نیاز بیشتری است تا نوجوانتان بداند كه شما او را دوست دارید و او را باور می كنید.

او نیاز به توجه فزاینده ای دارد .

گاهی اوقات از قالب شخصیتی والدین بیرون آمده و نقش یك دوست را با او داشته باشید.

حتماً به خاطرداشته باشید كه كاری انجام ندهید تا او از شما سلب اعتماد كند، اگرچه او همیشه موجب جلب اعتماد شما نمی شود .

گاهی اوقات در خلوت ، زمانی را به یادآوری خاطرات و احساسات خود هنگامی كه هم سن فرزندتان بودید، اختصاص دهید.

و به خاطر داشته باشید هیچ پدر و مادری كاملاً بی نقص  نیستند و ایده آل بودن به سادگی دست یافتنی نیست.

http://www.tebyan.net/Social/House_Family/Teenager_Youth/UpbringingYoungsters/2003/7/21/2861.html

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

پول توجیبی  و تجربه های شیرین مستقل شدن نوجوانان

دیروز؛ یادم هست هفت ساله که بودم و تازه به مدرسه می رفتم، پدرم هر روز پنج تومان به من می داد و در هفته جمعاً ?? تومان می توانستم داشته باشم. آن وقت ها اگر بچه ای به آن سن و سال در هفته این قدر پول می گرفت، خیلی احساس پادشاهی می کرد.

هر سال که بزرگ تر می شدم اندکی به این مبلغ افزوده می شد و دیگر به جای هر هفته هر ماه آن را دریافت می کردم. تا اینکه یک وقت دلم خواست که یک دوچرخه داشته باشم، اما پول خریدش را نداشتم. به توصیه پدرم شروع به پس انداز کردم و کمی هم به ازای انجام برخی کارها در خانه و کمک کردن به خانواده، بالاخره توانستم آنچه مورد نظرم بود، برای خود تهیه کنم و آن وقت بود که تازه فهمیدم داشتن پول توجیبی چقدر خوب است و برای به دست آوردن هرچیز چه اندازه باید تلاش کرد

هر سال که بزرگ تر می شدم اندکی به این مبلغ افزوده می شد و دیگر به جای هر هفته هر ماه آن را دریافت می کردم. تا اینکه یک وقت دلم خواست که یک دوچرخه داشته باشم، اما پول خریدش را نداشتم. به توصیه پدرم شروع به پس انداز کردم و کمی هم به ازای انجام برخی کارها در خانه و کمک کردن به خانواده، بالاخره توانستم آنچه مورد نظرم بود، برای خود تهیه کنم و آن وقت بود که تازه فهمیدم داشتن پول توجیبی چقدر خوب است و برای به دست آوردن هرچیز چه اندازه باید تلاش کرد

ضرورت وجود مبلغی به عنوان پول توجیبی بحثی است که همواره در میان خانواده ها وجود دارد. اینکه هر خانواده با توجه به توان مالی و نیازهای فرزندان خود در هر سنی مبلغ معینی را ماهانه یا هفتگی در اختیار آنها قرار دهد، برای برآوردن نیازهای ثانویه فرزندان امری اجتناب ناپذیر به نظر می رسد.

کارشناسان بر این باورند که چنین مبلغی به هر حال باید به فرزندان تا زمانی که بتوانند نیازهای خود را مستقلاً برآورده سازند، پرداخت شود. اما همین پرداخت هم نباید شکل بی رویه و نادرست داشته باشد و سبب وابستگی و عدم استقلال فرزندان شود. به علاوه کارشناسان بر این امر تأکید دارند که دادن پول توجیبی باید به صورتی باشد که سبب کاهلی در فرزندان نشود.

دکتر فربد فدایی- روان پزشک- برآوردن نیازهای اولیه کودک در سال های نخستین زندگی را یک ضرورت حتمی می داند و می گوید: «این نیازها باید بی چون و چرا برآورده شود، اما در سال های بعد باید برای کودک محدودیت هایی در نظر گرفت و از سوی دیگر به هنگام تهیه لوازمی که مربوط به اوست، از وی نظر خواهی کرد تا بدین وسیله با خرید و پول آشنا شود.»

کودک معمولاً پس از سن سه سالگی واژه من و مالکیت را می آموزد و مفهوم واژه پول به عنوان جنسی اعتباری که عامل خرید محسوب می شود، از پنج سالگی شکل می گیرد. در سال های پیش از پنج سالگی ذهن فرد آن قدر رشد نیافته که معنای پول را بداند و نیازی هم به پول دادن به کودک نیست.

پرداخت مبلغی به عنوان پول توجیبی به هر میزان ضمن آنکه باید پاسخگوی مقداری از نیازهای فرزندان باشد،باید به آنها می آموزد تا برای به دست آوردن آنچه می خواهند بکوشند و در مقابل آنچه دارند احساس مسئولیت کنند.

دکتر رضا دولتیار باستانی، پرداخت مبلغی به عنوان پول توجیبی را یک ضرورت دانسته و بر این باور است که به دو دلیل باید به فرزند پول توجیبی داد، یکی آموختن میزان مصرف به کودک و کنترل آن که معمولاً کودکان ?-? ساله مصرف بالایی دارند و در صورت در اختیار داشتن پول، همه را تنقلات و چیزهای غیر ضروری می خرند و اگر والدین از این مسأله ساده بگذرند، علاوه بر تأثیر روانی بد ِ آن سبب نامحدود شدن خواسته های فرزند می شوند.

این روان شناس و استاد دانشگاه، دلیل دیگر را آموختن مفهوم محدودیت در زندگی می داند و توضیح می دهد: «به پایان رسیدن یک امکان یا موقعیت، به فرزند می آموزد که منابع محدودی در اختیار دارد و باید با پس انداز کردن و برنامه ریزی درست از آنها به بهترین نحو استفاده کند. در نهایت هم می آموزد که اگر برآوردن نیاز امروز را به تأخیر بیندازد، سود خواهد برد.»

میزان پول توجیبی فرزندان با توجه به تمکن مالی هر خانواده متفاوت است و کم یا زیاد بودن آن، گاه نتایج ناخوشایندی را برای فرزندان به ویژه جوانان به دنبال دارد.

جامعه شناسان درباره اثرات دریافت پول توجیبی بیشتر یا کمتر از حد نیاز، بر این باورند که دریافت پول توجیبی در حد نیاز متوسط مسلماً بسیار مؤثر بوده و اگر بیشتر یا کمتر از حد نیاز باشد، سبب انحرافات و مشکلاتی برای خانواده و فرزندان خواهد شد.

براساس بررسی هایی که برروی خانواده های مرفه انجام شده، هنگامی که فرزندان این خانواده ها پول زیادی در دسترسشان قرار می گیرد، بیشترشان به اسراف و کارهای نادرست روی می آورند. علت آن است که میزان پولی که به آنها داده می شود، بیش از آن است که نیاز دارند و در نهایت فرصتی برای مصرف این پول در راه های نادرست پیدا می کنند.

در مقابل، پرداخت پول توجیبی به میزان کم هم سبب به خطا انداختن فرزند شده و او را تشویق می کند تا از طرق دیگری _ حال هر چند نادرست باشد- این کمبود را جبران کند و بدین ترتیب، وی به نوعی به سوی کارهای ناشایست برای ارضای نیازهایش سوق داده می شود.

بنابراین، درباره پول توجیبی یک تعریف بهتر هم می توان ارائه داد و آن اینکه بگوئیم: «نوعی عادت دادن فرزندان به وابستگی های مالی به خانواده .» در حقیقت پول توجیبی بیشتر از آنکه باعث برطرف شدن نیازهای مادی فرزندان شود، سبب اتکای فرزند به منبع درآمد مالی خانواده می شود. هنگامی که با خانواده ها در این باره صحبت می شود، همگی بر تعیین مبلغی به عنوان پول توجیبی تأکید می کنند و آن را امری ضروری در تربیت فرزندان می دانند. به گفته یک مادر خانواده که خود شاغل بوده و دارای تحصیلات دانشگاهی نیز هست، ضرورت وجود مبلغ معین به عنوان پول توجیبی امری است اجتناب ناپذیر و میزان آن بستگی به سن فرزندان دارد، چرا که با افزایش سن، نیازها هم افزایش می یابد.

در مقابل این گفته، یک پدر به عنوان سرپرست خانواده بر این باور است که معمولاً این طور چیزها نسبی بوده و فرزندان بیشتر تحت تأثیر محیط اجتماعی و گروه همسالان خود هستند. وی در این باره می گوید: «اصولاً پول توجیبی و نوع مصرف آن باید تعیین شده باشد، از این نظر که هم خانواده ها و هم فرزندان بدانند که وجود چنین مبلغی دقیقاً به چه منظور است. به یاد داشته باشیم که چنین پولی باید نه کم باشد و نه زیاد. چون بیش از حد آن سبب ضایع شدن شخصیت فرزند به ویژه اگر در سنین حساس نوجوانی و جوانی باشد می شود و میزان کم آن هم سبب کمبودهایی در او می شود».

یک پیشنهاد خوب به خانواده ها این است که بچه ها پیش از هر چیز باید ارزش پول و آنچه در اختیار دارند را به خوبی بدانند و یاد بگیرند که در کنار خرج کردن، پس اندازی را هم باید کنار گذاشت. پیشنهاد بهتر هم اینکه به جای کمک های مالی بی مورد، راه های درست کسب درآمد را به آنها بیاموزند. در حقیقت مصداق این ضرب المثل به ذهن می آید که به جای اینکه برای کسی ماهی بگیری، به وی ماهیگیری بیاموزی. همیشه داشتن هنری یا تسلط به حرفه ای کارآمد، حتی در حد تسلط به یک زبان خارجی می تواند راهی برای یافتن شغلی شرافتمندانه باشد.در کل همه این موارد به شخصیت و نوع تربیت و گرایش های فرزندان باز می گردد و میزان پرداخت پول توجیبی در مقابل نوع شخصیت و تربیت کودک آن قدرها هم تفاوت نمی کند، چرا که همه اینها به شخصیت، تربیت و چگونگی برخورد والدین با فرزندان بستگی دارد. اگر فرزندی قانع بودن را نیاموزد، دیگر میزان کم یا زیاد بودن پولی که دریافت می کند، برایش تفاوتی ندارد.

اگر خانواده ها پولی را به عنوان پول توجیبی به فرزندان می دهند، باید بدانند که افراط و تفریط در این زمینه، به هر حال به ضرر فرزندان است. فرز



نوشته شده توسط خادم المهدی (عج) در شنبه 20 آبان 1393


مقدمه‌ای بر رفتارشناسی نوجوان

 

مقدمه‌ای بر رفتارشناسی نوجوانان(1)

مسئله‌ای که ممکن است، روزی برای هر پدر و مادری به‌ وجود آید این است که ببینند، فرزندشان دیگر آن کودک شیرین زبان و بازی‌گوش گذشته نیست.

خردسالی نیست که بتوان دست او را گرفت و قدم به قدم به سوی خوشبختی و آینده‌ای روشن، هدایت کرد. او اکنون، دوران کودکی را پشت سرگذاشته و قدم به دنیای پراز تشویش و نگرانی نوجوانی گذاشته است؛ دنیایی که در آن، احساس استقلال می‌کند. او می‌خواهد تنها خودش از پس تمام مسائل و مشکلات برآید.

اگر مادر، خواهان نظافت و پاکیزگی او باشد، انگار می‌خواهد کوهی را از جا بکند. اگر شوق داشته باشد که فرزندش به موقع تکالیفش را به پایان برساند، نوجوان همه درس‌هایش را برای آخرین ساعات باقی مانده از شب می‌گذارد. اگر از او بخواهیم که آرام و متین باشد، با همسایه‌ها دعوا می‌کند و بچه‌هایشان را کتک می‌زند و اگر به خوش رفتاری و ادب و نزاکت اهمیت بدهیم، او به عمد راه بی‌ادبی را انتخاب می‌کند.

والدین از اینکه می‌بینند فرزندشان ساعت‌های متوالی در رختخواب‌ دراز کشیده و چشم به سقف دوخته است تعجب می‌کنند. او که تا دیروز کودک سرحال و پرانرژی بود، چرا امروز به انسانی گیج و مبهوت تبدیل شده است؟ نوجوانی، یک دوره انتقال است، عبوری است پیوسته از یک مرحله به مرحله دیگر. این به آن معناست که آنچه در دوران کودکی واقع شده است، نشانه خود را روی آنچه که در زمان حال و آینده اتفاق می‌افتد، باقی می‌گذارد. کودکان در زمانی که از خردسالی به بزرگسالی می‌رسند، باید جنبه‌های کودکانه را کنار بگذارند. آنها باید سرمشق و الگوی رفتاری داشته باشند تا جانشین آن چیزهایی شود که ترک کرده‌اند. آنها باید الگوی مناسبی برای شکل‌گیری شخصیت فردی و اجتماعی داشته باشند. با آنها نباید مانند کودکان رفتار کرد و نیز از آنها نمی‌توان انتظار داشت که در مسئله و موضوعی که مربوط به سنین جوانی است، اطلاع داشته باشند. اگر نوجوان‌ ما، درباره مسئله‌ای فکر و پیشنهادی بدهد، باید به نظر او احترام گذاشت و نباید شخصیت او را با کلمات تحقیرآمیز، پایین آورد.

در جستجوی هویت

همه نوجوانان در جستجوی هویت هستند. در آینه به خود نگاه می‌کنند و می‌گویند: «به راستی من کیستم؟» از خویشتن، معنای واقعی خود را می‌پرسند. مطمئن نیستند که چه می‌خواهند، خود را سردرگم می‌یابند. گاهی احساس پوچی می‌کنند. قصد آزار و اذیت پدر و مادر خود را ندارند، اما رفتارهای ناخودآگاهی که از خود بروز می‌دهند، موجبات آزار دیگران را فراهم می‌کنند. با این همه، واقعیتی است که نوجوان چه بخواهد، چه نخواهد به کمک ما احتیاج دارد. به کمکی قطعی و عاقلانه. اریکسون در همین زمینه می‌گوید: «سؤالی که نوجوان درصدد است تا به طور روشن با آن مواجه شود این است که من کیستم؟ نقشی را که باید در جامعه ایفا نمایم چیست؟ آیا من یک کودک هستم یا بزرگسال؟ آیا من توانایی آن را دارم که روزی به عنوان همسر یا پدر باشم؟ آیا جدا از زمینه اجتماعی، احساس اعتماد به نفس دارم؟

یکی از راه‌هایی که نوجوان‌ها تلاش می‌کنند تا خود را مانند افراد بزرگسال نشان دهند این است که از موقعیت‌های ظاهری نظیر ماشین‌ها، لباس‌ها و سایر وضعیت‌های قابل مشاهده بهره گیرند. آنها امیدوارند در این راه افراد قابل توجه و جذایی به نظر برسند.

خیال پردازی

نوجوانان تمایل دارند به خود و سایرین آن‌ چنان بنگرند که دوست دارند. این مطلب به ویژه در مورد آرزوهای نوجوان صادق است. این آرزوهای غیرواقعی نه فقط درباره خودشان، بلکه همچنین در مورد بستگان و دوستان آنها نیز وجود دارد. این آرزوها در اوایل نوجوانی با توسعه عواطف همراه هستند.

با پیشرفت تجربه‌های شخصی و اجتماعی و افزایش قدرت تعقل، نوجوانان رشد یافته‌تر، به خود، خانواده، دوستان و زندگی به طور کلی واقع بینانه‌تر می‌نگرند. در نتیجه، آنها کمتر از ناامیدی و خیال ‌پردازی نامعقول رنج می‌برند و نسبت به سال‌هایی که کوچکتر بوده‌اند، با دنیای واقعی سازگاری بیشتری پیدا می‌کنند. این، یکی از موقعیت‌هایی است که آنها را در شادی‌های بیشتری که خاص نوجوانان رشد یافته‌تر است، مشارکت می‌‌دهد.

با ادامه دوره نوجوانی، دختران و پسران به‌طور یکسان، دچار آرزوهای طولانی می‌شوند. آرمان‌گرایی که از زندگی سبک‌بار، بی‌خیال و مجرد ناشی می‌شود و نوجوانان به تدریج خود را از آرمان‌ گرایی رها نموده و به موقعیت بزرگسالان نایل می‌شوند. احساس اینکه دوره نوجوانی از دوره بزرگسالی و مسائل مربوط به آن از قبیل نیازمندی‌ها و مسئولیت‌هایش، شادتر و با نشاط‌ تر است، تمایلی را به وجود می‌آورد که نوجوانی را به یک دوره فریبنده، شاد و سبکبار مبدل نماید.

تحمل بی‌قراری

دوران نوجوانی زمان مشکلی است. سال‌هائی که به خود به دیده تردید و شک می نگرد. دوران رنج کشیدن، سختی دیدن و دلسرد بودن از خود. نوجوان در این سن، احساسات ضد و نقیض دارد.

جرج شانزده ساله می‌گوید: «می‌خواهم کاری انجام دهم، عضلاتم را بیازمایم و قدرتم را احساس کنم. باید شخصاً و نه به صرف حرف دیگران، تلخی را از شیرینی تمیز دهم. تشنه تجربه‌ام. میخواهم جواب پرسش‌های زیاد خود را بیابم».

از زبان یک دختر شانزده ساله می‌شنویم: «هر روز از خودم می‌پرسم: چرا شخصی که می‌خواهم نیستم، آتشی مزاج و تندخو هستم، با خودم هم میانه خوبی ندارم. از نظر خودم فردی منطقی، گرم و پرحرارت هستم، اما از نظر معلمانم، چیز دیگری هستم. به عقیده آنها من سرد و نجوش هستم، با کسانی که با من خوب رفتار می‌کنند، مشکلی ندارم، اما با کسانی که فکر می‌کنند من متوجه هیچ‌چیز نیستم، اصلاً میانه خوبی ندارم.»

تظاهر به دانایی نکنید

اظهار فضل کردن و خود را از نوجوانان داناتر دانستن؛ این بدترین زجری است که نوجوان آن را با تمام وجود حس می‌کند.

نوجوانان بر این گمانند که احساساتشان منحصر به فرد است. نوجوانان دوست دارند که اطرافیانشان آن‌ها را موجوداتی استثنایی و خارق‌العاده بدانند.

وقتی کسی به آنها بگوید: «کاملاً احساساتت را درک می‌کنم» یا اینکه بگوید: «می‌فهمم که چه می‌گویی»، انگار بدترین توهین‌ها را به آنها کرده است. وقتی آنها خودشان را موجوداتی منحصر به فرد و عجیب بدانند، چه ناراحتی از این بیشترکه دیگران مدعی درک حال و روزشان شوند و آنها را ساده و بی‌آلایش توصیف کنند.

فهمیدن اینکه نوجوان چه موقع انتظار درک شدن و چه زمان انتظار درک نشدن دارد، وظیفه ظریفی است. واقعیت تلخی است که علیرغم همه دانایی‌ها نمی‌توانیم برای همیشه در نظر نوجوانان مدیر و همه چیزدان باشیم.

ادامه دارد ....

منبع:همشهری

http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=31242

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

مقدمه ای بررفتار شناسی نوجوانان(2)

دوران سرکشی

درمقاله ی پیش خواندیم که:نوجوانی روزهای تغییر است.نوجوان دیگر کودک دیروز نیست . می خواهد مستقل باشد ، نافرمانی اش بیشتر شده ، خیال پردازی می کند ودر جستجوی هویت است.

تفاوت تحمل کردن با پذیرفتن

پدری از وضع ظاهر پسر نوجوانش انتقاد می‌کند، مادری می‌گوید: «دخترم به اندازه یک ملکه، لباس دارد و بسیار هم زیبا هستند، اما وقتی که آنها را می‌پوشد، تحمل دیدنش را ندارم.» سرکشی نوجوانان انواع و اقسامی دارد. مثلاً وقتی که دختر نوجوانی، به جای پوشیدن یک روپوش مناسب، هوس پوشیدن شلوار وصله‌دار به سرش می‌زند یا وقتی که پسر نوجوانمان به جای پوشیدن کفش راحت، دلش صندل می‌خواهد؛ این به جز سرکشی چه می‌تواند باشد؟

هر پدر و مادر خردمندی باید بداند که جنگ و جدل با نوجوان، مانند دست و پا زدن در دریای خروشان و طوفانی است. شناگر ماهر در برخورد با امواج متلاطم دریا، به جای تقلای بی‌حاصل، با حفظ آرامش، خود را روی امواج شناور می‌کند و آنقدر پایداری می‌کند، تا به نقطه‌ امنی برسد و به همین شکل، والدین هم باید در زندگی، در کمین جای پای محکم باشند.

چرا عیب‌جویی

بسیاری از پدران و مادران برای سرپوش گذاشتن بر عیوب خویش، به اصطلاح دست پیش می‌گیرند و برای آنکه جای حرفی نماند، از کامل بودن و بی‌عیب و نقص بودن خود دم می‌زنند و به‌طور دائم به مورد و بی‌مورد از رفتار نوجوانشان انتقاد می‌کنند و در مقام راهنمایی و نصیحت او حرف می‌زنند. این دسته از والدین، وظیفه خود می‌دانند که به صلاح فرزند، نقائص او را گوشزد کنند. متأسفانه این کار، هر چند صادقانه هم باشد، باز رابطه میان پدر و مادر و نوجوان را خراب می‌کند. کمتر کسی را پیدا می‌کنید که از ایراد و انتقاد، خوشش بیاید. برخورد نوجوان با حقیقت عریان عیوب شخصی‌اش، مهیب و ترساننده است. توجه بیش از حد، معادل زیر ذره‌بین گذاشتن اوست.

جدل بر سر عیب و ایراد و بر آن نامی گذاشتن بی‌فایده است. نوجوانی که اجباراً به قبول عیب و نقص خویش رضایت می‌‌دهد، علاقه‌‌ای به اصلاح خود پیدا نمی‌کند. وقتی عیب و نقص، ظاهر و مشخص است، وظیفه فوری ما این است که نوجوان را در برخورد با بحران موجود یاری دهیم. آنگاه در بلندمدت به اتکای تجربه و با اخلاق نیک، رفتارش را اصلاح کنیم و شخصیت تازه‌ای را در او به وجود آوریم.

هدف اصلی ما این است که او را در رسیدن به امکانات بالقوه انسانی‌اش کمک کنیم و برای رسیدن به این مقصود، برخورد متین و عاقلانه، بهتر از پرخاش و داد و فریاد، نتیجه می‌دهد.

استقلال بدهید

نوجوان وابستگی را دوست ندارد. پدر و مادرهایی که وابستگی فرزندان نوجوان خود را می‌خواهند، خواسته و ناخواسته، اسباب رنجش آنها را فراهم می‌کنند. نوجوان استقلال می‌خواهد. هر چه احساس خودکفائی او را بیشتر تقویت کنیم، از مخالفت او با خود می‌کاهیم. پدر و مادر با تدبیر، هر روز که می‌گذرد بیشتر به فرزند نوجوانشان استقلال می‌دهند. با دلسوزی و صمیمیت به تماشای بزرگ شدن فرزند خود می‌نشینند و از دخالت بیش از حد در کارهای او خودداری می‌کنند. پدر و مادر عاقل کسی است که با محبت و احترام به فرزند خود، امکان انتخاب و اعمال سلیقه می‌‌دهد. به زبانی صحبت می‌کند که استقلال فرزندش را تقویت کند: «انتخاب به عهده توست»، «خودت در باره‌اش تصمیم ‌بگیر»، «هر کدام را که تو انتخاب کنی، من قبول دارم».

کلمه «بله»ی پدر و مادر برای کودک راضی کننده است. اما نوجوان می‌خواهد، در شئونات زندگی و در آنچه بر زندگی‌اش اثر می‌گذارد، حرفی برای گفتن داشته باشد.

ضد و نقیض نگویید

صحبت‌های ضد و نقیض پدر و مادر، نوجوان را گیج می‌کند. مادری به پسر پانزده ساله‌اش می‌گوید: «بله، می‌توانی به میهمانی بروی، حتماً خوش خواهد گذشت. اما مرا می‌شناسی؛ وقتی بیرون هستی خوابم نمی‌برد، تا آمدنت بیدار می‌مانم.»

صحبت مادر، پسرش را در موقعیت غیرممکن قرار می‌‌دهد. به میهمانی برود یا نرود، اگر برود، نگران مادر است و در نتیجه، به او خوش نخواهد گذشت. در اصل گفته دو پهلوی مادر، پسر را گیج می‌کند.

مادر می‌تواند با صراحت از به میهمانی رفتن پسرش جلوگیری کند یا اینکه به او اجازه رفتن دهد، یا انتخاب را بر عهده خودش بگذارد.

وقتی «برنادا»ی چهارده ساله برای رفتن به میهمانی اجازه گرفت، مادرش به او گفت: «باید درباره‌اش فکر کنم. فردا صبح جواب قطعی‌ام را به تو می‌دهم. ساعت 9 از من بپرس.» مادر به درخواست دختر خود فکر کرد. درباره میهمانی مورد اشاره‌اش اطلاعاتی به دست آورد و با اطمینان خاطر اجازه داد که دخترش به میهمانی برود. به او گفت: «ظاهراً که میهمانی خوبی است، اگر بخواهی می‌توانی بروی.» بعد در انتخاب لباس هم به او کمک کرد و سرانجام برنادا، شاد و راضی روانه میهمانی شد.»

پیش‌بینی نکنید

بسیاری از والدین، از آن می‌ترسند که فرزند نوجوانشان، بالغ و عاقل نشود و دانسته و ندانسته بر سر هر بهانه، موضوع را با او در میان می‌گذارند: «تا صبح سروقت از خواب بیدار نشوی، شغلی پیدا نمی‌کنی.» «اگر کلمات را درست ننویسی، کسی استخدامت نمی‌کند، عملاً نشان می‌دهی که بی‌سواد هستی.»

اما با کمال تأسف، پدر و مادر با این پیش‌بینی‌ها به جایی نمی‌رسند. با این سیاست نمی‌توانیم نوجوان‌هایمان را برای آینده آماده کنیم. به جای پیش‌بینی‌های حساب نشده، چه بهتر که آنها را برای برخورد با مشکلات موجود، مسلح کنیم. نظر به اینکه نوجوان ما در سال‌های آینده با انواع و اقسام مشکلات روبرو می‌شود، بسیج او برای مقابله با مشکلاتی از قبیل بی‌مهری همسر، بی‌معرفتی دوست، خیانت، بدرفتاری معلم، مرگ اقوام یا دوستان و غیره کار دشواری است.

هشدار : برنامه‌ریزی برای برخورد با این قبیل مشکلات، کار بی‌مفهومی است. از صحبت‌هایی مثل: «ببین پسرم، مواظب باش، گاهی اوقات ممکن است در عشق شکست بخوری. بهتر است از همین حالا خودت را آماده‌ کنی.» و یا «تنها به یک دوست اکتفا کردن کار درستی نیست. ممکن است تنهایت بگذارد و دوست دیگری انتخاب کند. باید دوستان متعددی داشته باشی تا هرگز تنها نمانی» باید پرهیز کرد.هر نوجوان باید در برخورد با بحران‌های زندگی، راهی از آن خود بیابد. سکوت محبت‌آمیز ما بهترین حمایتی است که از او می‌کنیم. از پند و اندرز در اینجا کاری ساخته نیست. منطق و استدلال هم خریداری ندارد. گاه گوشزدهای ملایم را به حساب توهین شخصی می‌گذارند. قاعده‌ای است که هر نوجوان در سایه محبت و احترام والدین راهش را به تنهایی پیدا می‌کند. بالغ‌های با تدبیر مطمئن و خاطرجمع، شکیبایی بیشتری می‌کنند. به توصیف یک دختر 17 ساله از این نوع رفتار پدر و مادر توجه کنید:

«وقتی به گذشته فکر می‌کنم، می‌بینم با آنکه حضور داشتید، کار به خصوصی نمی‌کردید. مثل لنگرگاه که ساکت و خاموش در جایش ثابت ایستاده و آغوش همیشه بازش، انتظار مسافرین را می‌کشد.»

منبع:همشهری

http://farmhand.parsiblog.com/1412578.htm

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

الگوی نوجوان شما چه کسی است؟

"گروه همسالان" اصطلاحی است که روان شناسان برای توصیف افرادی که در یک سن خاص هستند ، به کار می برند. البته این اصطلاح بیشتر برای نوجوانان همسن و سال استفاده می شود. اصطلاح " فشار همسالان" نیز برای تأثیری که گروه دوستان همسن می تواند بر روی هر یک از اعضای جوان گروه بگذارد، به کار می رود. در کنار هم بودن و انجام کارهای مشترک برای نوجوانان امری کاملا عادی است که به تعلق آنها به گروه کمک می کند.

برای کودکی که به تدریج وارد سنین پر التهاب نوجوانی می شود، حضور در جمع دوستان و نفوذ آنها ، تدریجاً مهم و ارزشمند می شود و در بیشتر مواقع احساس می کند که ارزش و اهمیت آنها از پدر و مادرش – حتی یک پدر و مادر خوب – نیز بیشتر است.

اما پذیرفتن چنین چیزی برای پدر و مادرها بسیار سخت است. آنها تاکنون عادت داشته اند در مورد نحوه زندگی کودکشان تصمیم گیرنده اصلی باشند ولی این طبیعی است که جوانان و نوجوانان خود بخواهند درباره آینده شان تصمیم بگیرند. آنها آنچه را که از گروه دوستان اتخاذ شود خواهند پذیرفت: مثل مدل لباس، وضع ظاهری و نقطه نظرات آنها و اگر دوستان به یک گروه موسیقی علاقه مند باشند نوجوان شما هم آن گروه را دوست خواهد داشت؛ اگر دوستان تصمیم بگیرند که به عنوان مثال کفش ورزشی یکسان یا کت و کاپشنی مخصوص بپوشند نوجوان شما هم آن را خواهد پوشید و اگر چنین کفش یا لباسی نداشته باشد مصرانه از شما خواهد خواست که آن را برایش خریداری کنید. ستایش خوانندگان پاپ یا شخصیت های ورزشی به طور موقت بخشی کاملاً مشترک از دوران نوجوانی همه نوجوانان و همچنین قسمتی از تلاش آنها برای یافتن هویت بزرگسالی خود است.

برای اغلب نوجوانان هیچ چیز بدتر از آن نیست که همسن و سال هایشان متفاوت با آنها باشند یا این که در مقابل آنها احساس شرمندگی و سرافکندگی کنند. این موضوع فقط در مورد پوشش مصداق ندارد بلکه مسائل دیگری از قبیل موی بلند یا زیورآلاتی که استفاده می شود و... هم مصداق این اصل هستند. نوجوانتان از شما می خواهد به او اجازه دهید تا مانند بقیه باشد و یا بدتر از همه، ممکن است بدون اطلاع شما این کار را بکند.

کنار آمدن با فشار همسالان

سعی کنید بپذیرید که نوجوان شما مجبور است خودش را با گروه دوستانش تطبیق دهد و هرگونه اجباری مبنی بر متفاوت بودن با آنها باعث بروز غم بزرگی در او خواهد شد. ممکن است شما تشخیص دهید که فلان کفش یا فلان مدل مو مناسب نوجوانتان نیست اما مطمئناً شما نمی خواهید فرزندتان در برابر دوستانش سرافکنده و یا مسخره شود.

تا آنجا که امکان دارد به نوجوانتان اجازه دهید لباس یا فرم موی خود را خودش انتخاب کند حتی اگر انتخاب او مطابق سلیقه شما نباشد. اما تغییرات ماندگار مانند خالکوبی یا جراحی های زیبایی غیر ضروری ، مقوله دیگری هستند.

پس از تغییر مد، این تغییرات به راحتی از از بین نمی روند. بنابراین به نوجوانتان بگویید که این کارها با تراشیدن سر یا رنگ کردن مو فرق دارد و نیازمند دقت بیشتری است. اگر او پذیرفت که از چنین مدهایی پیروی نکند که هیچ وگرنه شما این حق را دارید که به عنوان پدر و مادر بر انجام ندادن کاری توسط فرزند نوجوانتان اصرار بورزید.

فراموش نکنید نوجوانان هنوز هم نیازمند آن هستند که والدینشان حد و مرزهایی برایشان تعیین نمایند.

شرکت در کارهای خانه

اگر کودکان در سنین قبل از نوجوانی عادت داشته باشند که در امور روزانه خانه به سایر اعضای خانواده کمک کنند احتمال این که در نوجوانی با مشکلات هم سن و سال های خود، روبرو شوند کمتر است.

با این حال طبیعت نوجوانی اقتضا می کند که از زیر انجام کارها شانه خالی کند و حتی از انجام دستورات بزرگترها سرباز زند. پس در مورد نوع کارهایی که نوجوانتان می تواند در خانه انجام دهد با او مشورت و گفت و گو کنید. یک پسر نوجوان ممکن است به انجام برخی کارها مثل وجین کردن باغچه رضایت دهد. اما از شستن ظرف ها متنفر است. یک دختر نوجوان نیز امکان دارد برخی کارها ( مثل انجام خرید خانه ) را بپذیرد اما در برابر تقاضای شما برای نگهداری از بچه های کوچکتر در خانه، ایستادگی خواهد کرد. همچنین اگر از نوجوانتان بخواهید کاری را در زمانی که او مایل است و به شیوه ای که خودش پیشنهاد می کند انجام دهد، نتیجه مناسبتری خواهید گرفت. ممکن است چنین چیزی باعث عصبانیت یا ناراحتی شما شود اما اگر می خواهید فرزندتان کاری را همین الان و طبق خواست شما انجام دهد مطمئن باشید دفعه بعد او اصلاً این کار را تکرار نمی کند و خود را کنار خواهد کشید. همچنین برای مثمر ثمر بودن بهتر است با کمی خونسردی خواسته خود را مطرح کنید و پس از پایان کار هم یادتان باشد که از او به خاطر زحمتی که کشیده تشکر نمایید.

شلختگی و بی نظمی

یکی از مشکلات پدر و مادرها ، نوجوانان شلختگی آنها است. والدین از این که می بینند مثلاً روپوش مدرسه کف هال افتاده یا حوله حمام همان طور خیس ، کنار درِ دستشویی یا حمام روی زمین رها شده یا فنجان چایی – که از شدت بی توجهی کپک زده - در گوشه اتاق فرزندشان روی زمین افتاده است، به شدت عصبانی می شوند.

بهتر است ابتدا به یاد دوران نوجوانی خودتان بیافتید. به احتمال زیاد به یاد خواهید آورد که در آن دوران، نظم و ترتیب اهمیت زیادی در زندگی شما نداشته است. حقیقت این است که نوجوانان نمی خواهند با شلختگی های خود شما را آزار دهند. گرچه ممکن است باور این حقیقت سخت باشد. در واقع علت اصلی این آشفتگی و شلختگی این است که ذهن و فکر آنها جای دیگری است. یک نوجوان اسرار زیادی دارد و به همان مقدار هم از نگرانی و اضطراب زیادی برخوردار است و پس مانده انرژی احساس اش آنقدر نیست که بتواند در مورد رفتار روزانه اش به قدر کافی دقت کند که مثلاً جوراب کثیفش را در ماشین لباسشویی بگذارد و یا وقتی جوراب تمیز پیدا نکرد پدر مادرش را مقصر نداند و به آنها پرخاش نکند.

معمولاً پدر و مادرها از راه های مختلفی با این مشکل نوجوانان کنار می آیند ؛ برای برخی از آنها مرتب کردن وسایل مربوط به نوجوانشان مسأله ای نیست و آن را دنباله همان مراقبت زمان کودکی می دانند که تاکنون با رضایت خاطر انجام داده اند. پدر و مادرهای دیگر سعی می کنند فرزندان جوانشان را به اطاعت دستورات و پذیرش مسئولیت بیشتر وادار کنند. صرف نظر از این که کدامیک از این دو دیدگاه و دو راهکار درست و کدامیک غلط است ، شکی نیست که والدین نوع اول، مشاجره و درگیری کمتری با فرزندشان دارند، اگر شما تصمیم داشته باشید که نظم و ترتیب را به نوجوانتان بیاموزید باید بدانید که بهترین راه آن است که به آنها اجازه دهید نتایج طبیعی این نظم و ترتیب را تجربه کنند. در نتیجه آنها به سرعت درک خواهند کرد که در آشفتگی و به هم ریختگی نمی توانند وسایلشان را پیدا کنند. آیا یک لباس کثیف می تواند خودش را به ماشین لباسشویی برساند؟ اما با کمال تأسف باید گفت این به آن معنا نیست که نوجوانان وقتی می بینند والدینشان وسائل آنها را مرتب کرده اند از آنها تشکر می کنند و عهد می بندند که شیوه خود را تغییر دهند، بلکه این احتمال بیشتر است که آنها از کوره در رفته و با شما که اتاقشان را تمیز و مرتب کرده اید تندی کنند.

مشکل دیگر وقتی بروز می کند که پدر و مادر به عنوان حد و مرز، تمیزی اتاق فرزند نوجوانشان را به او تحمیل کنند. عاقلانه ترین راه این است که بپذیرید آنجا محلی خصوصی برای اوست و وی حق دارد هر طور که مایلد آنجا را اداره کند. تا زمانی که در اتاق بسته است نباید نگرانی داشته باشید. اگر بقیه خانه مرتب و تمیز باشد نوجوان هم تصمیم می گیرد که حداقل هر از گاهی اتاقش را تمیز کند. در عین حال شما هنوز هم می توانید از او بخواهید که قسمت های دیگر خانه را که همه اعضای خانواده در آن سهم مساوی دارند، آشفته و به هم ریخته نکند.

عزت نفس

در بخشی از دوران نوجوانی ، شخص نوجوان حساسیت شدیدی به ظاهر خود پیدا می کند: تغییرات ظاهری بدن، روییدن موهای زائد و جوش های متعدد پوستی ؛ تعجبی ندارد که او وقت زیادی را جلوی آینه صرف کند! اگر یک فرد جوان با این تغییراتی که در خود می بیند خوشحال نشود – که عده بسیار کمی از این وضعیت راضی هستند – اعتماد به نفس او ضربه خواهد خورد.

والدین باید تلاش کنند از مسخره کردن ظاهر نوجوانشان خودداری کنند حتی اگر منظوری جز شوخی با او نداشته باشند. زیرا همین طعنه ها و حرف ها باعث می شود که او آنها را به دل بگیرد و عمیقاً سرخورده شود. همچنین اشتباه است که به آنچه نوجوانتان اهمیت می دهد – هر چند آن چیز برای شما احمقانه باشد – بی اهمیتی نشان دهید. ممکن است او معتقد باشد که باید بینی اش را جراحی پلاستیک کند، در حالی که از نظر دیگران بینی او هیچ ایرادی ندارد. شما می توانید همین نکته را به او متذکر شوید و سعی کنید توضیح دهید که جزئیاتی که ما در مورد خودمان به آنها توجه می کنیم، به ندرت مورد توجه سایرین قرار می گیرد. اما اگر صورت فرزندتان به شکل وحشتناکی پر از جوش های غرور جوانی شود، واضح است که اعتماد به نفس او متزلزل می گردد اما پزشک خانوادگی شما می تواند برای او نسخه ای تجویز کند و این جوش ها را از بین ببرد.

مسلم است که نوجوان می تواند احساس بهتری نسبت به خودش داشته باشد – و ایضاً اعتماد به نفس بالاتر – که بهتر بتواند با مشکلات موقت دوران نوجوانی کنار بیاید.

توصیه های کلیدی

* برای نوجوانان توضیح دهید که هر نوجوانی نگران ظاهر خودش است و عده کمی وجود دارند که کاملاً از خودشان راضی باشند. با او از خاطره های دوران نوجوانی خودتان و نگرانی های مشابهی که داشتید صحبت کنید (مثل جوش صورت) و بگویید که اکنون از آن مشکلات هیچ اثری باقی نمانده و نگرانی شما کاملاً بی مورد بوده است.

* به تمجیدهای خود از ظاهر او ادامه دهید. این که به عنوان مثال بگویید: « ظاهر تو کامل و بی عیب به نظر می رسد » اما در عین حال کنترل این تعریف ها را هم در دست داشته باشید. طبق توصیه قدیمی ها: « اگر حرف خوبی برای گفتن نداری، ساکت باش! »

* از انگ زدن به نوجوانتان خودداری کنید اظهاراتی از قبیل: « هیچوقت آن طور که از تو می خواهم کاری را انجام نمی دهی» یا « تو همیشه مرا عصبانی می کنی » ممکن است چنین احساسی را برای یک نوجوان پدید آورد که سعی و کوشش او هیچ ارزشی ندارد.

* بخشی از نوجوانی، چالش با عقاید والدین است. بسیاری از نوجوانان آماده اند که مشاجره را انتخاب کنند و در برابر مسائلی که می داند نظر والدینشان نسبت به آنها تغییر ناپذیر است، سرزنش و توبیخ شوند. ممکن است که به نظر شما آنها فردی ساده لوح و بی تجربه به نظر برسند اما مهم این است که شما به تله ای نیافتید که با استفاده از این فرصت و این احساس، با به رخ کشیدن دانش و مهارت بالاتر خود او را تحقیر کنید. والدین عاقل مراقب اند که با سخنانی مثل « من می دانم تو چه نظری داری و آن را قبول دارم » دم به این تله ندهند.

* به



نوشته شده توسط خادم المهدی (عج) در شنبه 20 آبان 1393


نقش خانواده در پیشگیری از انحرافات اجتماعی فرزندان

 

نقش خانواده در پیشگیری از انحرافات اجتماعی فرزندان

● نويسنده: ایوب - بنی هاشمی

● منبع: خبرگزاری - بسیج  - تاريخ شمسی نشر 12/10/1388

امروزه آسیب های اجتماعی به عنوان یك تهدید جدی سلامت كودكان و نوجوانان وجوانان را با خطر مواجه ساخته است. رشد شهرنشینی، پیدایش جامعه توده وار یا گسترده، برخورد و تضاد میان هنجارها، از هم پاشیدگی روابط متقابل بین افراد، تأثیر گروه همسال و... توجه به آسیب های اجتماعی را امری اجتناب ناپذیر ساخته است. اگرچه آسیب های اجتماعی می تواند بسیار گسترده باشد لیكن می توان مسائلی از قبیل اعتیاد، فرار از خانه، خشونت، انزوای اجتماعی، ناهنجاری های رفتاری، سرقت و كودك آزاری را از جمله نتایج آسیب های اجتماعی عصر حاضر تلقی كرد.

در این بخش به اجمال، عوامل مؤثر در ایجاد آسیب های اجتماعی و نقش خانواده در پیشگیری از آنها را مورد بررسی قرار می دهیم.

عوامل مؤثر در ایجاد آسیب های اجتماعی

مطالعات انجام شده در ارتباط با آسیب های اجتماعی، عوامل زیر را منشاء بسیاری از انحرافات اجتماعی قلمداد نموده اند. در این بخش هر یك از عوامل به اجمال مورد بررسی قرار می گیرد.

1 - نابرابری های اقتصادی و اجتماعی: اختلافات طبقاتی هر جامعه، افراد را در موقعیت هایی قرار می دهند كه نمی توانند نقش های اجتماعی مناسب خود را بیابند و موجب اختلاف در هنجارهای اجتماعی می شود. در نتیجه، ستیزه هنجارهای اجتماعی، تفاوت معیارها را به وجود می آورد و عدم تعهد به معیارها و تردید در اصالت آنها، عدم پایبندی به قوانین را ایجاد می كند كه این به نوبه خود تضادهای اجتماعی را افزایش می دهد. درون این تضاد، كشش به سمت انحرافات اجتماعی وجود دارد.

2 - رفاه اقتصادی خانواده: در خانواده هایی كه رفاه و درآمد اقتصادی زیاد است، روابط انسانی بر اثر كثرت كار و یا سرگرمی ضعیف تر می گردد. ضعف روابط انسانی به نوبه خود عامل مساعدی برای كشش به سوی انحرافات اجتماعی است. امروزه والدین و فرزندان نسبت به هم احساس و عاطفه گذشته را ندارند، چون با یكدیگر تماس و ارتباط كمتری دارند و از طرف دیگر افرادی كه درآمد بیشتر از حد دارند، موقعیت و زمینه مساعدتری برای تفریحات متنوع در داخل و یا خارج از كشور را دارند و بدیهی است كه این قبیل امكانات برای مصرف و فروش مواد مخدر زمینه بسیار مساعدی است.

3 - فقر مادی خانواده: در مطالعات علمی نشان داده شده است كه فقر مبنا و اساس انحرافات اجتماعی است. از آن جایی كه بیشتر مجرمین، معتادین به مواد مخدر و الكل، مبتلایان به امراض روانی و اشخاصی كه اقدام به خودكشی می نمایند، از طبقات پایین اجتماعی بوده اند در عصر حاضر از فقر به عنوان عامل عمده انحرافات اخلاقی یاد شده است. ارتكاب جرائم طبقات فقیر از شكافی كه بین خواسته های جوانان آن طبقه با آن چه كه در دسترس آنهاست، سرچشمه می گیرد. عمده ترین علت انحرافات اخلاقی طبقه فقیر نتیجه فشارهای حاصله از شكست در رسیدن به هدف های معین است.

4 - بیكاری: بیكاری به عنوان یك مسئله اجتماعی زمینه مساعدی برای انحرافات اجتماعی است. افراد بیكار بیشترین اوقات خود را در اماكن عمومی از جمله پارك ها می گذرانند و این گونه اماكن، بهترین و مناسبت ترین مكان برای كشش به سمت انحرافات اجتماعی از جمله اعتیاد است.

5 - رشد صنعت و پیشرفت تكنولوژی: اگر در جامعه ای رشد صنعت به سرعت افزایش یابد و درآمد ناشی از آن صنعت به طور عادلانه توزیع نگردد، امكان وقوع سه اتفاق وجود دارد:

اولاً: كاركنان برای اداره زندگی خود مجبور می شوند ساعات بیشتری را به كار مشغول شوند و این به نوبه خود موجب خستگی جسمی و روحی در افراد می شود.

ثانیاً: مشكل ترافیك در شهرهای بزرگ منجر به خستگی ناشی از كار در افراد شده در نتیجه والدین قدرت تربیت و سرپرستی فرزندانشان را نخواهند داشت و بی توجهی نسبت به پرورش كودكان و نوجوانان به گرایش آنان به سمت انحرافات اجتماعی از قبیل اعتیاد، سرقت و... كمك خواهد كرد.

ثالثاً: رشد شهرها باعث افزایش فاصله و شكاف طبقاتی شده و این خود به خود باعث می شود برقراری ارتباط با دوستان و خویشاوندان كمتر شده و زمینه برای ایجاد انحرافات اجتماعی فراهم شود.

6 - ستیزه والدین: اختلافات زناشویی و نزاع بین پدر و مادر باعث می شود محیط خانواده برای تربیت فرزندان، ناامن و نامناسب شود. وقتی خانواده، كانون و محیط مناسبی برای زندگی نباشد، انسان سعی می كند بیشترین اوقات خود را در خارج از خانواده بگذراند و این كار ارتباط او را با دیگرانی كه چون شكارچیان ماهری به دنبال شكار می گردند، زیاد می كند و آنها پس از شناخت مشكل شخص در نقش انسانی دلسوز ظاهر شده و برای فرار از این واقعیت تلخ، فرد را به سوی اعتیاد و دیگر انحرافات اجتماعی فرا می خواند. هر چقدر ستیزه های خانوادگی بیشتر باشد، احتمال كشش به طرف انحرافات اجتماعی بیشتر است.

7 - شیوه های تربیتی والدین: مطالعات و تحقیقات نشان می دهد كه رفتارهای كودكان و نوجوانان با شیوه های تربیتی والدین رابطه مستقیم و تنگاتنگ دارد. شیوه های تربیتی والدین می بایست با سطح نیازها و خواسته های مختلف فرزندان و همچنین با متدهای تربیتی صحیح اسلامی هماهنگ باشد. چنانچه والدین از شیوه های تربیتی مبتنی بر اصول اعتقادی و مذهبی استفاده نمایند، نتیجه مطلوب در رفتار فرزندان منعكس خواهد شد.

8 - عدم آگاهی و بینش صحیح والدین: مطالعات نشان می دهد كسانی كه محروم از تحصیلات بوده و بینش صحیح نسبت به جامعه، تربیت و... نداشته باشند، امكان فریب خوردن و انعطاف پذیری آنها برای ارتكاب به كارهای انحرافی و برخلاف قانون بیشتر است. چون تخصص و آگاهی ندارند، نمی توانند از طریق عادی، زندگی خود را تأمین كنند و به همین دلیل است كه جامعه شناسی یكی از راه های پیشگیری از جرائم را عدالت آموزشی می داند.

راهكارهاى مؤثر به منظور پیشگیرى از اعتیاد

راهكارهاى مؤثر كه والدین مى توانند به منظور پیشگیرى از اعتیاد جوانان و نوجوانان به مصرف مواد مخدر به كار بندند، عبارت اند از:

1 - معیارهاى «خوب بودن» و «بد بودن» را به فرزندان شان یاد بدهند.

ارزش هاى پسندیده اخلاقى، رفتارهاى مناسب اجتماعى، انتظارات جامعه از یك نوجوان مسئول، اهمیت رشد و بالندگى نوجوان براى پیشرفت اجتماعى كه در آن زندگى مى كند و... را به آنها بیاموزند.

2 – به نوجوانان بیاموزیددر برابر اجراى مقررات و قوانین حاكم بر خانه، مدرسه و اجتماع، جدى، مسئول و هوشیار باشند.

رعایت آئین نامه هاى انضباطى و ضوابط و قوانین مدونى كه در مدارس اجرا مى شوند، مى تواند مانعى بر بسیارى از كجروى هاى اجتماعى شوند. اهمیت به نظم و انضباط، داشتن رفتارهاى موجه، شیوه تفكر سالم و... از نكات ارزشمندى است كه مى توان به نوجوانان و جوانان یاد داد. آنها باید بدانند كه هرگونه دسترسى به مواد مخدر چه جرایمى به دنبال دارد و چه مجازات هایى را باید متحمل شوند.

3 -سعى كنید الگوى رفتارى خوبى براى فرزندان نوجوان خود باشید.

او همواره نظاره گر اعمال و رفتارهاى شماست. والدینى كه خود، سیگار مى كشند یا در مصرف داروهاى مسكن و خواب آور افراط مى كنند یا نگرش و دیدگاه شفاف و مشخصى در برابر مصرف مواد مخدر به فرزندان شان ارائه نمى كنند، راه را براى انحراف و تصمیم گیرى هاى نامناسب جوانان هموار مى سازند. به اختلاف بین حرف و عمل خود آگاه باشید. نوجوانان به این تناقضات بسیار حساس هستند و به راحتى ارزش ها و عقایدشان را زیر پا خواهند گذاشت.

4 -عزت نفس، خویشتن دارى و اعتماد به نفس فرزندتان را تقویت كنید.

فرصت ها و موقعیت هایى براى فرزند نوجوانتان پیش آورید تا او بتواند پیروزمندانه به اهدافش برسد. او را به دلیل توانایى ها و استعدادهایش تشویق و حمایت كنید. این كار به او كمك مى كند تا احساس خوبى نسبت به خودش پیدا كند. برداشت هاى جوان نسبت به توانایى ها و استعدادهایش مهمترین تأثیر را بر عزت نفس او مى گذارند. هنگامى كه والدین درمى یابند تجربه هاى دشوار زندگى، اعتماد به نفس و خویشتن دارى نوجوان شان را تحت تأثیر قرار داده است، باید به او كمك كنند تا با انتخاب راه و مسیر درست زندگى، خود را از انحطاط، تسلیم و بى ارزشى نجات دهد.

5 - ارتباط مؤثر و صمیمانه اى با نوجوان (یا جوان) برقرار كنید.

گوش دادن به صحبت هاى او، حمایت از رفتارهاى مثبت، پسندیده و سالم، توجه كردن به احساسات و عواطف او و پذیرش بى قید و شرط جوانان و نوجوانان به آنها كمك مى كند تا با ایجاد رابطه اى نزدیك و صمیمانه با والدین خود درصدد مقابله با بحران هاى زندگى برآیند. دیدگاه ها و اعتقادتان را با صبورى و انعطاف پذیرى به جوانان بیاموزید. اجازه دهید تا با بحث و گفت وگو احساس مسئولیت، ارزشمندى و خودكارآمدى در آنها رشد یابد. در دوران نوجوانى، فرزندان ما دست به شناخت، ماجراجویى، كنجكاوى و خطر كردن مى زنند، در این جا وظیفه والدین و مربیان است كه سعى كنند با گزینش روش هاى معقول و سنجیده راه رسیدن به استقلال فردى و رشد اجتماعى را براى آنها روشن سازند.

6 - فرصت هایى براى او ایجاد كنید تا مسئولانه درباره كارهاى روزانه خودش تصمیم گیرى كند.

به او یاد بدهید كه چگونه با افراد دیگر اجتماع ارتباط برقرار كند. مثلاً زمانى كه تنها در جمعى حضور دارد، چه باید بگوید، چه كار باید بكند و... در نظر داشته باشید اگر او فرد شلخته و بى بندوبارى نباشد، در مقابل تعارف دوستانش براى سیگار كشیدن و... مطیع نخواهد شد. هر اندازه كه تأثیر دوستان و همسالان جوان بر او زیاد شود، نقش والدین و راهنمایانش براى هدایت او كم رنگ تر خواهد شد. هر اندازه والدین، جوان را به حال خود واگذارند، او را در برابر محیط و اجتماع آسیب پذیرتر ساخته اند و بعدها براى این تسلیم باید بهاى سنگین ترى بپردازند. والدین باید با درك تأثیر همسالان بر فرزندشان آنان را براى مقابله با فشارها و تحریكات موجود آماده كنند. توان «نه گفتن» و داشتن رفتارى مستقلانه و صحیح را در آنان باید تشویق و تمجید كرد. باید به جوان یاد داد كه «نه گفتن» او دلیل بر احترام او به خودش است. از آنها بخواهید كه به هنگام احساس خطر، قدرت ترك محل را داشته باشند.

7 - نسبت به احساس افسردگى، بى حوصلگى و انزواطلبى فرزند نوجوان تان حساس و هوشیار باشید.

نوجوانى كه دچار افكار پریشان و مأیوس كننده مى شود، قابل تأمل و بررسى است، زیرا او اساساً پیامدهاى رفتارى خودش را نمى داند. افسردگى براى این گروه از نوجوانان ممكن است زمینه ساز بسیارى از آسیب هاى اجتماعى مثل روى آوردن به سیگار، مواد مخدر، اعتیاد، فحشاء، بزهكارى و... شود. والدین باید رفتارها و عادات فرزندان نوجوان شان را كه احتمال مى دهند به دلایلى منجر به افسردگى در آنان شود، مد نظر داشته باشند.

8 - واقعیت هاى اجتماع را به فرزند نوجوان (یا جوان) تان گوشزد كنید.

گروهى از والدین تصور مى كنند با مطرح نكردن مشكلات گوناگون جامعه و سرپوش گذاشتن بر حقایق تلخ زندگى، روش مناسبى براى حمایت از فرزندشان انتخاب مى كنند. در حالى كه آنان نیاز دارند تا اطلاعات صحیحى در باره مسائل جامعه اى كه در آن زندگى مى كنند، داشته باشند و در این زمینه بهترین راهكار آن است كه پدر و مادر سعى كنند با یافتن منابع و مدارك علمى و موثق، اطلاعات و دانسته هاى خانواده شان را ارتقا دهند و راهنماى معتمدى براى فرزندان شان باشند. هدایت سالم والدین و مربیان دلسوز، بسیار ارزشمندتر از دوستى هاى بحران زا و دشوار است.

به طور خلاصه آن چه والدین مى توانند درباره مواد مخدر به نوجوان شان بیاموزند، مى تواند در زمینه پزشكى (آسیب هاى بدنى ناشى از مصرف مواد مثل ابتلا به ایدز، هپاتیت و انواع بیمارهاى قابل انتقال از طریق تزریق) یا روان شناختى (آسیب هاى رفتارى ناشى از مصرف مواد مثل بزهكارى، فحشاء، جنایت و...) و یا حتى عواقب قانونى دستگیر شدن همراه با مواد مخدر و مسائل قضایى متعاقب آن باشد. آنها باید از همان ابتدا «مواد» را نپذیرند؛ آنها باید چنان تعلیم ببینند كه اساساً هیچ گرایشى به مواد مخدر پیدا نكنند و با قاطعیت تمام، دست رد به سینه دوستان و افراد ناباب جامعه بزنند. جوانان و نوجوانان مى توانند با استفاده از یادگیرى مهارت هاى زندگى و شیوه هاى حل مشكلات، راه هاى مقاومت و استقامت در برابر مصرف مواد را بیاموزند. منظور از مهارت هاى زندگى، مهارت هایى است كه:

-نوجوان را براى ورود به اجتماع و زندگى جمعى آماده مى سازند.

- كودك و نوجوان در كنار آموزش علوم و فنون مختلف مى آموزد تا بتواند شناخت درستى نسبت به خود، سایر افراد و محیط برقرار سازد و به حل مشكلات خود و اجتماعش كمك كند.

-موجب پرورش استعدادها و توانایى هاى نوجوان مى شوند تا او بتواند با چالش ها و مشكلات زندگى روزمره مقابله كند.

بالاخره آن كه مهارت هاى زندگى عبارت اند از مهارت حل مسئله، مهارت تصمیم گیرى مناسب، مهارت برقرارى روابط اجتماعى با دیگران، اعتماد به نفس براى ورود به اجتماع، شناخت خطرات گوناگون، مهارت تفكر انتقادى، نوعدوستى و همدلى، شناخت هویت ملى خود، احترام به حقوق افراد، توانایى «نه» گفتن به خواسته هاى غلط دیگران، شناخت خود و استعدادهاى خود، انتخاب هدف هاى واقع بینانه براى زندگى، داشتن تفكر خلاق، روحیه استقلال طلبى و مسئولیت پذیرى، روش حل اختلاف، داشتن نگرشى مثبت به زندگى و....

نگرش ها و عاداتى كه بچه ها در دوران كودكى از پدر و مادر خود مى آموزند، پایه و بنیانى براى بسیارى از تصمیم گیرى هاى آینده آنان خواهد بود. اغلب نوجوانان ۱۳- ۱۲ ساله شاید هنوز آمادگى پذیرش خطرات و مضرات ناشى از اعتیاد را نداشته باشند، اما به راحتى مى توانند درس هاى ساده اى درباره نحوه تصمیم گیرى صحیح، اطاعت از قوانین و مقررات خانه و مدرسه (اجتماع)، نحوه حل مسائل و مشكلات روزانه، مسئولیت پذیرى و تقویت خودپنداره شان یاد بگیرند. به عنوان پدر و مادرى آگاه به مسائل و مشكلات نوجوانان، همواره محبت كردن به آنان را باید به خاطر داشت، آنها باید دریابند كه مى توانند به پدر و مادر خود اعتماد كنند و نگرانى ها و تشویش هاى شان را در زندگى- هر چه كه باشد- با آنها در میان گذارند. نتایجى كه طى پژوهش هاى گوناگونى به دست آمده است نشان مى دهد، نوجوانانى كه از بودن در خانواده شان احساس رضایت و خشنودى داشته اند و روابط صمیمى و گرمى بین اعضاى خانواده وجود داشته است، كمتر به دنبال سیگار، الكل و انواع مخدرها بوده اند. این یافته ها نشان مى دهند كه قشر وسیعى از خانواده ها مى توانند با برقرارى روابط سالم بین اعضاى خود و آموزش هاى صحیح و زودهنگام فرزندان خود، آنان را از ابتلا به بسیارى از معضلات و گرفتارى هاى گوناگون اجتماعى نجات دهند. هیچ گاه نقش خودتان را بر افكار، اندیشه ها و آینده قشر جوان جامعه دست كم نگیرید.

نقش گروه همسالان در بازدارندگی

گروه همسالان" اصطلاحی است که روان شناسان برای توصیف افرادی که در یک سن خاص هستند، به کار می برند. البته این اصطلاح بیشتر برای نوجوانان همسن و سال استفاده می شود. اصطلاح " فشار همسالان" نیز برای تأثیری که گروه دوستان همسن می تواند بر روی هر یک از اعضای جوان گروه بگذارد، به کار می رود. در کنار هم بودن و انجام کارهای مشترک برای نوجوانان امری کاملا عادی است که به تعلق آنها به گروه کمک می کند.

برای کودکی که به تدریج وارد سنین پر التهاب نوجوانی می شود، حضور در جمع دوستان و نفوذ آنها، تدریجاً مهم و ارزشمند می شود و در بیشتر مواقع احساس می کند که ارزش و اهمیت آنها از پدر و مادرش – حتی یک پدر و مادر خوب – نیز بیشتر است.

اما پذیرفتن چنین چیزی برای پدر و مادرها بسیار سخت است. آنها تاکنون عادت داشته اند در مورد نحوه زندگی کودکشان تصمیم گیرنده اصلی باشند ولی این طبیعی است که جوانان و نوجوانان خود بخواهند درباره آینده شان تصمیم بگیرند. آنها آنچه را که از گروه دوستان اتخاذ شود خواهند پذیرفت: مثل مدل لباس، وضع ظاهری و نقطه نظرات آنها و اگر دوستان به یک گروه موسیقی علاقه مند باشند نوجوان شما هم آن گروه را دوست خواهد داشت؛ اگر دوستان تصمیم بگیرند که به عنوان مثال کفش ورزشی یکسان یا کت و کاپشنی مخصوص بپوشند نوجوان شما هم آن را خواهد پوشید و اگر چنین کفش یا لباسی نداشته باشد مصرانه از شما خواهد خواست که آن را برایش خریداری کنید. ستایش خوانندگان پاپ یا شخصیت های ورزشی به طور موقت بخشی کاملاً مشترک از دوران نوجوانی همه نوجوانان و همچنین قسمتی از تلاش آنها برای یافتن هویت بزرگسالی خود است.

برای اغلب نوجوانان هیچ چیز بدتر از آن نیست که همسن و سال هایشان متفاوت با آنها باشند یا این که در مقابل آنها احساس شرمندگی و سرافکندگی کنند. این موضوع فقط در مورد پوشش مصداق ندارد بلکه مسائل دیگری از قبیل موی بلند یا زیورآلاتی که استفاده می شود و... هم مصداق این اصل هستند. نوجوانتان از شما می خواهد به او اجازه دهید تا مانند بقیه باشد و یا بدتر از همه، ممکن است بدون اطلاع شما این کار را بکند.

کنار آمدن با فشار همسالان

سعی کنید بپذیرید که نوجوان شما مجبور است خودش را با گروه دوستانش تطبیق دهد و هرگونه اجباری مبنی بر متفاوت بودن با آنها باعث بروز غم بزرگی در او خواهد شد. ممکن است شما تشخیص دهید که فلان کفش یا فلان مدل مو مناسب نوجوانتان نیست اما مطمئناً شما نمی خواهید فرزندتان در برابر دوستانش سرافکنده و یا مسخره شود.

تا آنجا که امکان دارد به نوجوانتان اجازه دهید لباس یا فرم موی خود را خودش انتخاب کند حتی اگر انتخاب او مطابق سلیقه شما نباشد. اما تغییرات ماندگار مانند خالکوبی یا جراحی های زیبایی غیر ضروری، مقوله دیگری هستند.

پس از تغییر مد، این تغییرات به راحتی از از بین نمی روند. بنابراین به نوجوانتان بگویید که این کارها با تراشیدن سر یا رنگ کردن مو فرق دارد و نیازمند دقت بیشتری است. اگر او پذیرفت که از چنین مدهایی پیروی نکند که هیچ وگرنه شما این حق را دارید که به عنوان پدر و مادر بر انجام ندادن کاری توسط فرزند نوجوانتان اصرار بورزید.

فراموش نکنید نوجوانان هنوز هم نیازمند آن هستند که والدینشان حد و مرزهایی برایشان تعیین نمایند.

شرکت در کارهای خانه

اگر کودکان در سنین قبل از نوجوانی عادت داشته باشند که در امور روزانه خانه به سایر اعضای خانواده کمک کنند احتمال این که در نوجوانی با مشکلات هم سن و سال های خود، روبرو شوند کمتر است.

با این حال طبیعت نوجوانی اقتضا می کند که از زیر انجام کارها شانه خالی کند و حتی از انجام دستورات بزرگترها سرباز زند. پس در مورد نوع کارهایی که نوجوانتان می تواند در خانه انجام دهد با او مشورت و گفت و گو کنید. یک پسر نوجوان ممکن است به انجام برخی کارها مثل وجین کردن باغچه رضایت دهد. اما از شستن ظرف ها متنفر است. یک دختر نوجوان نیز امکان دارد برخی کارها (مثل انجام خرید خانه) را بپذیرد اما در برابر تقاضای شما برای نگهداری از بچه های کوچکتر در خانه، ایستادگی خواهد کرد. همچنین اگر از نوجوانتان بخواهید کاری را در زمانی که او مایل است و به شیوه ای که خودش پیشنهاد می کند انجام دهد، نتیجه مناسبتری خواهید گرفت. ممکن است چنین چیزی باعث عصبانیت یا ناراحتی شما شود اما اگر می خواهید فرزندتان کاری را همین الان و طبق خواست شما انجام دهد مطمئن باشید دفعه بعد او اصلاً این کار را تکرار نمی کند و خود را کنار خواهد کشید. همچنین برای مثمر ثمر بودن بهتر است با کمی خونسردی خواسته خود را مطرح کنید و پس از پایان کار هم یادتان باشد که از او به خاطر زحمتی که کشیده تشکر نمایید.

شلختگی و بی نظمی

یکی از مشکلات پدر و مادرها، نوجوانان شلختگی آنها است. والدین از این که می بینند مثلاً روپوش مدرسه کف هال افتاده یا حوله حمام همان طور خیس، کنار درِ دستشویی یا حمام روی زمین رها شده یا فنجان چایی – که از شدت بی توجهی کپک زده - در گوشه اتاق فرزندشان روی زمین افتاده است، به شدت عصبانی می شوند.

بهتر است ابتدا به یاد دوران نوجوانی خودتان بیافتید. به احتمال زیاد به یاد خواهید آورد که در آن دوران، نظم و ترتیب اهمیت زیادی در زندگی شما نداشته است. حقیقت این است که نوجوانان نمی خواهند با شلختگی های خود شما را آزار دهند. گرچه ممکن است باور این حقیقت سخت باشد. در واقع علت اصلی این آشفتگی و شلختگی این است که ذهن و فکر آنها جای دیگری است. یک نوجوان اسرار زیادی دارد و به همان مقدار هم از نگرانی و اضطراب زیادی برخوردار است و پس مانده انرژی احساس اش آنقدر نیست که بتواند در مورد رفتار روزانه اش به قدر کافی دقت کند که مثلاً جوراب کثیفش را در ماشین لباسشویی بگذارد و یا وقتی جوراب تمیز پیدا نکرد پدر مادرش را مقصر نداند و به آنها پرخاش نکند.

معمولاً پدر و مادرها از راه های مختلفی با این مشکل نوجوانان کنار می آیند؛ برای برخی از آنها مرتب کردن وسایل مربوط به نوجوانشان مسأله ای نیست و آن را دنباله همان مراقبت زمان کودکی می دانند که تاکنون با رضایت خاطر انجام داده اند. پدر و مادرهای دیگر سعی می کنند فرزندان جوانشان را به اطاعت دستورات و پذیرش مسئولیت بیشتر وادار کنند. صرف نظر از این که کدامیک از این دو دیدگاه و دو راهکار درست و کدامیک غلط است، شکی نیست که والدین نوع اول، مشاجره و درگیری کمتری با فرزندشان دارند، اگر شما تصمیم داشته باشید که نظم و ترتیب را به نوجوانتان بیاموزید باید بدانید که بهترین راه آن است که به آنها اجازه دهید نتایج طبیعی این نظم و ترتیب را تجربه کنند. در نتیجه آنها به سرعت درک خواهند کرد که در آشفتگی و به هم ریختگی نمی توانند وسایلشان را پیدا کنند. آیا یک لباس کثیف می تواند خودش را به ماشین لباسشویی برساند؟ اما با کمال تأسف باید گفت این به آن معنا نیست که نوجوانان وقتی می بینند والدینشان وسائل آنها را مرتب کرده اند از آنها تشکر می کنند و عهد می بندند که شیوه خود را تغییر دهند، بلکه این احتمال بیشتر است که آنها از کوره در رفته و با شما که اتاقشان را تمیز و مرتب کرده اید تندی کنند.

مشکل دیگر وقتی بروز می کند که پدر و مادر به عنوان حد و مرز، تمیزی اتاق فرزند نوجوانشان را به او تحمیل کنند. عاقلانه ترین راه این است که بپذیرید آنجا محلی خصوصی برای اوست و وی حق دارد هر طور که مایلد آنجا را اداره کند. تا زمانی که در اتاق بسته است نباید نگرانی داشته باشید. اگر بقیه خانه مرتب و تمیز باشد نوجوان هم تصمیم می گیرد که حداقل هر از گاهی اتاقش را تمیز کند. در عین حال شما هنوز هم می توانید از او بخواهید که قسمت های دیگر خانه را که همه اعضای خانواده در آن سهم مساوی دارند، آشفته و به هم ریخته نکند.

عزت نفس

در بخشی از دوران نوجوانی، شخص نوجوان حساسیت شدیدی به ظاهر خود پیدا می کند: تغییرات ظاهری بدن، روییدن موهای زائد و جوش های متعدد پوستی؛ تعجبی ندارد که او وقت زیادی را جلوی آینه صرف کند! اگر یک فرد جوان با این تغییراتی که در خود می بیند خوشحال نشود – که عده بسیار کمی از این وضعیت راضی هستند – اعتماد به نفس او ضربه خواهد خورد.

والدین باید تلاش کنند از مسخره کردن ظاهر نوجوانشان خودداری کنند حتی اگر منظوری جز شوخی با او نداشته باشند. زیرا همین طعنه ها و حرف ها باعث می شود که او آنها را به دل بگیرد و عمیقاً سرخورده شود. همچنین اشتباه است که به آنچه نوجوانتان اهمیت می دهد – هر چند آن چیز برای شما احمقانه باشد – بی اهمیتی نشان دهید. ممکن است او معتقد باشد که باید بینی اش را جراحی پلاستیک کند، در حالی که از نظر دیگران بینی او هیچ ایرادی ندارد. شما می توانید همین نکته را به او متذکر شوید و سعی کنید توضیح دهید که جزئیاتی که ما در مورد خودمان به آنها توجه می کنیم، به ندرت مورد توجه سایرین قرار می گیرد. اما اگر صورت فرزندتان به شکل وحشتناکی پر از جوش های غرور جوانی شود، واضح است که اعتماد به نفس او متزلزل می گردد اما پزشک خانوادگی شما می تواند برای او نسخه ای تجویز کند و این جوش ها را از بین ببرد.

مسلم است که نوجوان می تواند احساس بهتری نسبت به خودش داشته باشد – و ایضاً اعتماد به نفس بالاتر – که بهتر بتواند با مشکلات موقت دوران نوجوانی کنار بیاید.

توصیه های کلیدی

* برای نوجوانان توضیح دهید که هر نوجوانی نگران ظاهر خودش است و عده کمی وجود دارند که کاملاً از خودشان راضی باشند. با او از خاطره های دوران نوجوانی خودتان و نگرانی های مشابهی که داشتید صحبت کنید (مثل جوش صورت) و بگویید که اکنون از آن مشکلات هیچ اثری باقی نمانده و نگرانی شما کاملاً بی مورد بوده است.

* به تمجیدهای خود از ظاهر او ادامه دهید. این که به عنوان مثال بگویید: “ظاهر تو کامل و بی عیب به نظر می رسد” اما در عین حال کنترل این تعریف ها را هم در دست داشته باشید. طبق توصیه قدیمی ها: “اگر حرف خوبی برای گفتن نداری، ساکت باش!”

* از انگ زدن به نوجوانتان خودداری کنید اظهاراتی از قبیل: “هیچوقت آن طور که از تو می خواهم کاری را انجام نمی دهی» یا “تو همیشه مرا عصبانی می کنی” ممکن است چنین احساسی را برای یک نوجوان پدید آورد که سعی و کوشش او هیچ ارزشی ندارد.

* بخشی از نوجوانی، چالش با عقاید والدین است. بسیاری از نوجوانان آماده اند که مشاجره را انتخاب کنند و در برابر مسائلی که می داند نظر والدینشان نسبت به آنها تغییر ناپذیر است، سرزنش و توبیخ شوند. ممکن است که به نظر شما آنها فردی ساده لوح و بی تجربه به نظر برسند اما مهم این است که شما به تله ای نیافتید که با استفاده از این فرصت و این احساس، با به رخ کشیدن دانش و مهارت بالاتر خود او را تحقیر کنید. والدین عاقل مراقب اند که با سخنانی مثل “من می دانم تو چه نظری داری و آن را قبول دارم” دم به این تله ندهند.

* به همه نشان دهید که می توانید در طول سنین نوجوانی فرزندتان رابطه خود را با او حفظ کنید. و برای نظراتش احترام قائل شوید؛ به او نشان دهید که می توان احساسات خود را بروز داد بدون این که منجر به مشاجره شود.

* هیچگاه در برابر دوستان فرزندتان به او نگویید که مثلاً “گفته بودم وسایلت را مرتب کنی” یا “مطمئن باش نمی گذارم با این لباس از خانه خارج شوی».

* یک سری برنامه های متنوع به نوجوانتان عرضه کنید مثل رفتن به تئاتر، گالری های هنری، مسابقه فوتبال، کلاس زبان و... به این ترتیب او می بیند که از فرصت انتخاب گسترده ای از میان



نوشته شده توسط خادم المهدی (عج) در شنبه 20 آبان 1393


کنترل رفتارهاي ناهنجار در نوجوانان

 

کنترل رفتارهاي ناهنجار در نوجوانان

استاد: دکتر بيژن صفائي

دانشجو: خديجه آتشکار نصرآباد

شماره کد: E4

بسمه تعالي

مقدمه:

نوجوانی، بلوغ و جوانی دوران حساس زندگی هر فردهستند. دوران نوجوانی زمانی است که تغییرات ظاهری و درونی با هم همراه می شوند تا کمال فرا رسد. در این دوران نه تنها رشد جسمانی آهنگی سریع دارد بلکه تکامل احساسات، روابط اجتماعی و منطقی نیز حرکتی تند و رو به جلو دارند. بلوغ دوران شناخت خود و پدیده های پیرامون خود است و شناخت یعنی تولد و زندگی دوباره. جوانی دوران تجارب سبز است. سبز سمبول طراوت، تازگی، روییدن و بهار است. سرما را از خاطره ها می زداید و خورشید را باهمه لطفش به یاد می آورد.

بی شک سلامت جسمی، روحی و روانی در این مقاطع زندگی اساس احساسات زیبا و تجربیات موفق است. نوجوان بلوغ را تجربه می کند و تنها با دانش از وقایع این دوران است که او می تواند به خوبی از تغییرات روحی و جسمی خود استقبال کند و از آن یک فرصت در جهت رشد مهیا کند. جوان خود را در میان انبوهی از نیازهای جدید و احساسات نو می بیند، تغییراتی که به خودی خود ذاتی مقدس دارد و هدفش آماده سازی انسان برای برعهده گرفتن مسئولیتهای زندگی اجتماعی و خانوادگیاست. این تغییرات دنیای جدیدی از تواناییها را به روی جوان می گشاید و در مقابل مسئولیتهایگوناگون فردی، خانوادگی، اجتماعی و از همه مهمتر مسئولیت در مقابل خود و خدای خود را پدید می آورد. سلامت روح و جسم کلید برخورد صحیح با این تغییرات بالقوه مثبت است. جوان باید بداند که چه مسائلی روح و جسمش را تهدید می کند. او باید بداند که در مقابل تواناییهایی که خداوند به او اعطا نموده، چه مسئولیتهایی دارد. او باید روشهای حفظ سلامت خود را بشناسد و با آگاهی بر تهدیدات بیرونی مقابله کند و درعین حال از جوانی خود لذت برد و آنرا در خدمت ارتقاء خود و جامعه بکار گیرد.

چرا بهداشت نوجوانان اهمیت دارد؟

دنیای امروز ، نوجوانان بیشتری نسبت به سایر زمان ها دارد. طبق سرشماری سال 1375،25% جمعیت کشور ایران را افراد19-10سال تشکیل می دهند . این تعداد افزون بر 16 میلیون نفر جمعیت میباشد.تاثیر دوره جوانیبر بقیه سالهای زندگیحیاتی است. نوجوانی زمان گذر از کودکی به بزرگسالی و آمادگی برایبزرگسالی است. نوجوانی زمان اکتسابباروری،اکتساب خصوصیات عاطفی هیجانی بزرگسالی، زمان کسب هویتفردی و اجتماعی و ... میباشد. بلوغفیزیکی،روانی و عاطفی درنوجوانیمتحولشده و ادامه می یابد. بسیاري از مشکلات جسمانی،روانی،اجتماعی و رفتارهای ناسالم ریشه در زمان نوجوانی دارند. ازدواج های ناموفق، حاملگی های پرخطر، مرگ و میرها، عادات و رفتارهای ناسالم از این زمان شدت می گیرند. تحقیقات نشان می دهندکه بیشتر افراد سیگاری اولین سیگار را در زمان بلوغ تجربه کرده اند. نوجوانان آینده سازان جامعه هستند. نوجوانان کنونی، جامعه و دنیا دهه های آینده را اداره خواهند کرد. پس پرداختن به سلامت نوجوانان سرمایه گذاری برای آینده است.

چالشهای سلامت در این دوران چیست؟

با اینکه نوجوانی در فرهنگ ها اغلب با جشن و شادی همراه است ولی نوجوانان برداشت خوبی از بلوغ و بزرگ شدن ندارند. یک نظر سنجی از دختران روستایی نشان داد که اکثر دختران نگرش منفی و احساس ترس و نگرانی ازبلوغ دارند و اکثراً رفتارهای ناسالم بهداشتی درباره قاعدگی از خودنشان می دهند. یافته های مطالعه دیگری نشان داد که حدود 19-16% دختران و 19% پسران، بلوغ را حادثه ای خوشحال کننده و امیدوار کننده می دانند. نوجوان تغییراتی در جسم و روح خود احساس میکند. سئوالاتی برای او مطرح میشود ودچار اضطراب می گردد. به خود می گوید این علائم چیستکهدرمن رخ می دهد؟ آیا این تغییرات طبیعی است؟ آیا در همه اتفاق می افتد؟ چه تغییراتی طبیعی هستند؟ من کی ام ؟..... او نیاز به تطابق با این تغییراتدارد.

دردنیا نیمی از نوجوانان درمقابل ایدز و بیماریهای مقاربتی وحاملگی حفاظت کافی ندارند؛ درمعرض روابط جنسی ناسالم و حفاظت و حمایت نشده، مصرف مواد، بیماریهای مقاربتی، روابط جنسی فارغ از مسئولیت، حاملگی زودرس، خشونت، شکست در درس و مدرسه و موارد مربوط به سلامت فردی، تغذیه، ورزش ... هستند. از مسائل دیگر آن است که دختران رفتارهای سلامت مناسبی در ضمن قاعدگی ندارند. عموماً منبع اکتساب اطلاعات آنان،‌ دوستان، کتب و مجلات .... میباشد؛به نظر میرسد که نحوه برداشت افراد جامعه از جنسیت و نقش جنسیتی خود سالم نیست و این امر موجب تظاهرات مختلف، اختلالات سلامت جسمانی، روانی، عاطفی واجتماعی می شود.

پس بصورت خلاصه می توان نتیجه گرفت که توجه به مقوله بهداشت در این سنین و بخصوص بهداشت بلوغ و باروری هم اولویت بهداشتی و همدارای نتایج طولانی مدت برایسرمایه های آینده و آینده سازان جوامعاست. توجه داشته باشیم کهنوجوان در سنین بلوغ نیاز مبرمی به اطلاعات صحیح در زمینه بدن و سلامت خوددارد . بدیهی است اگر نوجوان اطلاعات صحیح را از منابع سالم دریافت نکند، اطلاعات خود راازمنابع ناسالم کسب خواهد کرد ودر این صورت صدمات طولانی مدت خواهد دید.

سخني با پدر ومادرها: شناخت نوجوان كار چندان آساني نيست، بيشترين تجربه هايي كه در گذشته كارساز بود، امروز كارآيي خود را از دست داده و عصر تكنولوژي همه چيزرا در هم ريخته است. اختراعات ، ابداعات و اكتشافات گوناگون، در گوشه و كنار جهان ، روي افكارآنان تاثير گذاشته است، بطوريكه نوجوان اكنون با ديدي متفاوت به مسايل پيرامون خود مي نگرد. نوجوان در گذشته به لباس ، اهميت چنداني نمي داد، كافي بود پوشاكي مناسب بر تن داشته باشد؛ ولي امروز، نوع لباس، رنگ ، طرز دوخت و حتي دكمه هاي آن مورد توجه وي قرار دارد.مد وپيروي از آن ، از شيوه هاي بالندگي نوجوانان شده است، در گذشته ، غالبا هر چند نفر در يك اتاق مي خوابيدند و صدايشان هم در نمي آمد، ليكن امروزه هر نوجواني طالب اتاقي جداگانه است؛ بنابراين، مشاهده مي كنيم كه همه چيز ، دستخوش تغيير و تحول گرديده و حاصل اين تحولات : آن كه : اطاعت كردن ها، جاي خود را به نافرماني داده ، و چشم گفتن ها و حرف شنوي ها ، مبدل به " تمي توانم" ها و " نمي شود" ها شده است. پدران امروز از نوجوانان خود انتظار اطاعت بدون چون و چرا دارند، و هميشه شكايت مي كنند كه: ما در جواني ، چنين و چنان بوديم! ولي آن نوجواني كه فلان فيلم جديد را در تلويزيون يا سينما ديده و درباره آن با والدينش ، به بحث و گاهي به جدل مي نشيند ، نمي تواند كوركورانه مطيع و فرمانبردار باشد، امروز ديگر دوره نصيحت و وصيت سپري شده و نوجوان از "بكن و نكن" ها خسته است، و به طنز مي گويد :" والدين ما زيادي براي ما بالاي منبر مي روند!" آيا اين همه تحولات و تغييرات نبايد ، انديشه در روش تعليم و تربيت را به ما يادآور شود؟! مسلما هيچ پدر و مادري علاقمند نيست كه با نوجوانش " بگو ، مگو" داشته باشد، ولي متاسفانه گاهي ، ناچار به اين كار مي شود؛ عيب از كجاست و مقصر كيست؟ تقصير نوجوان است ، يا تقصير پدر ومادرها؟! شايد هم هيچ كس مقصر نيست ؛ اصلا چرا دنبال مقصر بگرديم ؟ چرا به تغييرات و تفاوتها انديشه نكنيم؟ نقش والدین ، مربیان و اولیای امور نكات حائز اهميت در برخوردبا نوجوان كه بايستي از طرف والدين ، مربيان و اولياي امور مورد توجه قرار گيرند تا او بتواند دوران بحراني بلوغ را به سلامت پشت سر بگذارد برخي در ذيل اشاره شده است ، اميد است با در نظر گرفتن اين نكات ضروري به خود و فرزندمان كمك نمائيم:

• عدم درک نوجوان از طرف افراد با صلاحیت، باعث سوق پیداکردن نوجوان ، به طرف منابعناصالح میشود و اغلب زیر بنایرفتارهای ناهنجار ،‌دربزرگسالی را فراهم می آورد. نقش حیاتیافرادکلیدی فوق به قرار زیر است:

• احترام به نوجوان

• ابراز علاقه و محبت به نوجوان،به ترتیبی کهنوجوان خود را شایسته دوست داشتن احساس کند

• درکنار اوونه درمقابل اوبودن

• دوست بودن با نوجوانبهجای ارباب و دشمن اوبودن

• ایجاد عزت نفس در نوجوان

• دادن شخصیت به نوجوان به ترتیبی که نوجوان نیاز به نشان دادن خودبه طریق رفتارهای پرخطر و ماجراجویانه نداشته باشد . ممکن است که مصرف مواد مخدر ازطرف نوجوان به دلیل دستیابیبه احساس استقلال از والدین و مخالفت صریح در مقابلمعیارهای جامعه و مقابله با اضطراب، گوشه گیری و افسردگی یا پذیرفته شدن از طرفگروه همسال باشد. فراراز خانه می تواند یکی از نشانه های مهماسترس های محیطی برروی نوجوان باشد . عواقب این اقدام بررویسلامت فرد واضح و روشن است. والدین و اولیاء با حمایت نوجوانمی توانند از این امر جلوگیری کنند.

• حمایتاز نوجوان باایجاد فضایی آرام،پرمحبت، به دور از مناقشات و قهر وغضب

• مشورت بانوجوان به جای قهر و تحکم ،راهنمایی برای انتخاب صحیح

• درک وضعیت بحرانی بلوغ

• کمک به هدایت نوجوان، برای عبور از مرحله نوجوانی و پذیرفتن مسئولیتهای بزرگسالی،‌نقطه اتکا بودن برای او،پشتیبان او بودن

• دانش و درک از خصوصیات و شرایط زیستی و فیزیولوژیک بلوغ نوجوان

• شناخت مسائل و مشکلات و نحوه برخورد صحیح با آن

• ایجاد اعتماد در نوجوان به ترتیبیکه اووالیدینو افراد ذیصلاح را مورد اعتمادترین و معتبرترین افراد بداند.

• راهنمایی و هدایت نوجوان درانتخاب دوستان مناسب

• رابطه همدلانه و صمیمانه به جای تمسخر او

• دردسترس بودن برای مشاوره ویاریرساندن بهاو

• ایجاد سرگرمی سازنده درمنزل و خارج از منزل

• تشویق برای فعالیت درگروههای همسال ازقبیل فعالیت های ورزشی ،هنری ، درسی و تحصیلی ، تفریحی،‌آموزشی

• نظارت بر نیازمندی های بهداشت و سلامتی ازقبیل تغذیه ، ورزش ،رفتارهای سالم

• دادن اطلاعات مورد لزوم درباره تصمیمات مهم زندگی از قبیل ازدواج، بارداری ، دوستیابی و دانش جنسی و جنسیتی ، جایگاه ها ، حقوق و احترام افراد

• جلوگیری از خشونت و رفتارهای مخرب ، کنترل انگیزه های رفتارهایناسالم

• کمک به ایجاد اعتماد بهنفس و تحت تاثیردیگران نبودن،به نحوی که نوجوان توان تجزیه و تحلیل شرایط وشهامت گفتن« نه» راداشته باشند.

ويژگي هاي دوران بلوغ:

بلوغ زمان تغييرات سريع است.بلوغ با تغييرات مشخص و رشد سريع در همه اندامهاي بدن همراه است.تغييرات ناگهاني و سريعي كه هنگام بلوغ اتفاق مي افتد ، موجب سراسيمه شدن ، دست پاچگي و نگراني نوجوان مي شود و در خيلي از موارد منجر به بروز رفتارهاي ناهنجار و غير مطلوبي در آنان مي گردد.

تغييرات در دوران بلوغ:

بلوغ بحراني ترين دوره زندگي هر فرد است و برخورد صحيح والدين به نوجوانان كمك مي كند تا اين دوره پر تلاطم را آرام پشت سر بگذارند. سالم يا فاسد بار آمدن نوجوان به چگونگي تربيت او در خانه و محيط اجتماعي بستگي دارد.تغييرات دوران بلوغ كه در پسر و دخترمتفاوت است شامل دو دسته اند:

1-تغييرات جسمي 2-تغييرات روحي رواني

تغييرات دوران بلوغ در پسران:

تغييرات جسمي :

بارزترين اين تغييرات به خصوص در سالهاي 12 تا 17 سالگي است كه تحت تاثير هورمون جنسي مردانه بروز مي كند . در پسران صفات ثانويه جنسي ديرتر از دختران بروز مي كند. تغييرات جسمي حاصل از بلوغ پسران شامل:

رشد موهاي زهار و زير بغل:ابتداموي زهار ( ناحيه تناسلي خارجي) و حدود 20 ماه بعد موي زير بغل ، سينه و صورت رشد مي كند و همزمان فعاليت غدد عرق و چربي افزايش يافته آكنه ايجاد مي شود. به دليل اثرات اجتماعي ، رويش موي صورت براي پسران اهميت زيادي دارد.

احتلام شبانه: يك سال پس از رشد بيضه ها و معمولا شبانه يانزديك صبح و درخواب و به طريق غير ارادي اتفاق مي افتد.

رشد قد، بازو و ساق: دراين دوره رشد جهشي قد شروع و به طور متوسط 7 تا 5/12 سانتي متر در سال به قد پسران افزوده مي شود و قدرت عضلاني و پهناي سينه افزايش مي يابد.

تغيير صدا:به تريج اتفاق مي افتد ، ابتدا دو رگه و سپس صدا بم تر ومردانه مي شود.

شروع تغييرات و سن بروز آنها در افراد مختلف متفاوت و تحت تاثير مجموعه عوامل هورموني ، ژنتيك و محيطي مي باشد كه در اين ميان تغذيه مناسب و كافي ، ورزش و فعاليت جسماني و رفاه جسمي و روحي تاثير به سزائي دارند.

تغييرات روحي –رواني:

تغييرات اخلاقي كه در اين دوره براي نوجوان بروز مي كند:

به سرعت عصباني و خشمگين مي شود در عين حال به سرعت پشيمان گشته و خود را سرزنش مي كند و به طور كلي ناسازگار است.

در مواردي گستاخ و نامهربان و خشن و بي ادب جلوه مي كند. ولي انتظار دارد با محبت و دوستي باوي رفتار شود.

به نحو افراطي به خود توجه دارد و به جالب بودن ظاهرش بسيار علاقمند است و به دنبال كسب محبوبيت ( حتي در جنس مخالف) مي باشد. در عين حال دچار بي ثباتي عاطفي است و به دليل بد اخلاقي و تندي مزاج و بد اخمي هاي بيجا تمايل به گريه كردن دارد.

خود را همه چيزدان مي پندارد و به همه چيز انتقاد مي كند

نسبت به والدين عناد و سرگشي دارد كه نشانه اي از استقلال طلبي اوست و نه خصومت و دشمني.

ترس و نگراني هاي درسي و جنسي و ترس از تمسخر دوستان موجب اضطراب و آشفتگي وي مي شود.

تمايل به گوشه گيري دارد.

احساس دلتنگي و خستگي مي كند

تمايل به مخالفت هاي اجتماعي دارد

شرم و حياي بيش از حد دارد

همزمان با اين دوره نگراني هاي خاص اجتماعي پسران مانند نگراني در مورد آينده تحصيلي ، خدمت سربازي ، آينده شغلي و وضع مالي با افزيش سن نوجوان و نزديك شدن به سال هاي پايان نوجواني افزايش مي يابد.

در اين دوران خانواده موظفند نوجوان را آگاه سازند و اعتماد به نفس و استقلال و ابتكار آنان را پرورش دهند.

تغييرات دوران بلوغ در دختران:

تغييرات جسمي :

علاوه بر بزرگ شدن همه جانبه اندام هاي بدن ، افزايش وزن وقد،برجسته شدن پستان ها، رشد موهاي زائد در ناحيه زهار و زير بغل، مهمترين تغييري كه در بدن دختران رخ مي دهد قاعدگي(عادت ماهيانه) است.

تعريف قاعدگي: به خونريزي دوره اي رحم ، قاعدگي مي گويندو از زمان شروع خونريزي قاعدگي تا شروع خونريزي دوره بعدي طول مدت قاعدگي گفته مي شود كه معمولا 28 روز مي باشد و در برخي افراد بين 21 تا 35 روز است. طول مدتبين دو قاعدگي در يك نفر نيز عموما ثابت نيست.

فاصله دو قاعدگي تحت تاثير اضطرابهاي محيطي ، تغييرات فصلي و چگونگي وضعيت تغذيه اي قرار دارد ، به طور مثال دختراني كه به مدت طولاني از خانواده دور مي شوند فاصله قاعدگي آنها نا منظم مي شود.بايد دانست بي نظمي قاعدگي تا ايجاد قاعدگي هاي منظم حداكثر دو سال طول مي كشد تا بدن با تغييرات هورموني هماهنگي يابد. خون قاعدگي به آهستگي و به تدريج طي چند روز ( به طور متوسط بين 3تا 7 روز) از بدن خارج مي شود.

توجه داشته باشيد كه بر اثر تغييرات هورموني در بسياري از دختران ترشحات ديگري به غير از خون قاعدگي در طول ماه وجود دارد كه معمولا زرد كم رنگ و يا سفيد و يا بي رنگ مي باشد و بوي كمي دارد يا اصلا بوئي ندارد.اگر رنگ اين ترشحات قهوه اي يا سبز شود ويا بوي شديد داشته باشد ممكن است باعث خارش و سوزش شود، در اين وضعيت بايد به پزشك مراجعه شود.

اختلالات پيش از قاعدگي:

معمولا چند روز قبل از شروع قاعدگي تغييرات جسماني نظير كاهش يا افزايش اشتها ، خستگي ، بزرگ و حساس شدن پستان ها ، يبوست ، ورم ،سردرد و سرگيجه ، تغييرات خلقي نظير بد خلقي ، افسردگي،خواب آلودگي و بي حوصلگي ظاهر مي شود كه شدت اين علايم در افراد مختلف متفاوت وناشي از تغييرات هورمونيدر بدن مي باشد ومعمولا خود به خود از بين مي رود. در صورت شدت اختلالات فوق بايد به پزشك مراجعه كرد.

مراقبت هاي بهداشتي دوران قاعدگي:

به علت باز بودن دهانه رحم در اين دوران رعايت بهداشت فردي بسيار ضروري مي باشد وعدم رعايت آن ممكن است منجر با ايجاد عفونت و عوارضي نظير نازايي در آينده شود. اين امر فرد را از نعمت مادر شدن محروم مي كند و ممكن است زندگي خانوادگي آتي را دچار مشكل نمايد ، بنابراين توجه به نكات زيرحايز اهميت مي باشد:

در دوران قاعدگي بايد از نوار بهداشتي استفاده شود و نوار بهداشتي مرتب و زود به زود تعويض شود ، بخصوص زماني كه خونريزي بيشتر است با اين كار علاوه بر رعارعايت بهداشت از آلوده شدن لباس هاي ديگر نيز خودداري مي شود . نوار بهداشتي مصرف شده رابايد داخل كاغذ پيچيد و دور انداخت. نوار بهداشتي را نبايد به طور مستقيم در توالت انداخت ، زيراباعث گرفتگي توالت مي شود. چنانچه امكان استفا ده از نوار بهداشتي وجود نداشته باشد لازم است از پارچه هاي معمولي و قابل شستشو استفاده شود و پس از استفاده آنها را با آب سرد و صابون شسته درآفتاب خشك نمود و در صورت امكان اتو كرد. تا حد امكان از پنبه يا دستمال كاغذي استفاده نشود و در صورت استفاده يك عدد گاز استريل روي پنبه قرار داده شود ( زيرا قطعات خرد شده دستمال و پنبه ممكن است جذب شده باعث عفونت شود).

بروز اولين قاعدگي نبايد باعث ترس و نگرانسي شود ، اين امر نشان مي دهد كه فرد سالم است و نويد آمادگي براي مادر شدن را به او مي دهد. در صورت وجود هرگونه نگراني و ابهام علاوه بر مشورت با مادر يا خواهر بزرگتر مي توانيد با اولياي مدرسه و كاركنان بهداشتي نيز مشورت كنيد.

قاعدگي نه تنها بيماري نيست بلكه يك امر ضروري و طبيعي مي باشد ، اگر چه ممكن است به ظاهر باعث ناراحتي شود.

انجام فعاليتهاو ورزشهاي عادي و سبك در اين دوران نه تنها هيچگونه منعي ندارد ، بلكه مفيد هم مي باشد و به آرامش عضلات كمك مي كند .بدترين كار دراز كشيدن روي تخت و بي حركت ماندن است.

به منظور جبران خون از دست رفته بخصوص دراين دوران از غذاهاي مقوي نظير شير ،گوشت ، حبوبات ، سبزيجات و لبنيات و انواع ميوه هاي تازه و...... بيشتر استفاده كنيد. توصيه مي شود براي كاهش عوارض اختلالات پيش از قاعدگي رژيم غذايي حاوي ويتامينB6 و آهن از يك هفته قبل از شروع قاعدگي شروع شود(گوشت، ماهي، دانه هاي بدون نمك ، غلات سبوس دار و برگ سبزي ها و موز حاوي ويتامين و بيشتر دانه هاي بدون نمك ، تخم مرغ ، گوشت ، جگر، نخود فرنگي و لوبيا منبع آهن هستند).

حمام كردن در دوران قاعدگي نه تنها ضرر ندارد بلكه لازم مي باشد، البته بايداز نشستن كف حمام خودداري وتا حد امكان به شكل ايستاده حمام كرد تا بدن به آلودگي هاي ميكروبي كف حمام مبتلا نشود . در اين دوران بايد از رفتن به استخر و يا دريا نيز اجتناب شود.

وجود درد در روزهاي اويل قاعدگي مساله اي طبيعي است، علت اين امر آزاد شدن موادي د رجداره داخلي رحم است ( آندومتر) كه باعث انقباض رحم و در نتيجه درد مي شود؛ در صورت شدت دردمي توان از داروهاي تسكين دهنده با تجويز پزشك يا ماما استفاده كرد. بهتر است 48 تا 72 ساعت قبل از شروع فاعدگي از اين داروها استفاده شود. استفاده از حوله يا پارچه گرم در موضع درد هم مفيد مي باشد( گرما موجب شل شدن عضلات مي شود و مي تواند انقباضات را متوقف كند). رژيم غذائي مناسب ( اجتناب از مصرف زياد شكر ، قهوه و چاي ) و استراحت كافي نيز مي تواند در تسكين درد موثر باشد.

باتوجه به اين كه در اوايل ، شروع قاعدگي نامنظم است مي توان با علامت زدن تاريخ آن در تقويم حول و حوش تاريخ شروع آن را به خاطرسپرد و نوار بهداشتي را بخصوص در مدرسه به همراه داشت تا مشكلي ايجاد نشود.

چند نكته مهم در بهداشت فردي دختران:

ü يكي از عوارض شايع دوران نوجواني آكنه معمولي يا جوش غرور است كه علت آن تغييراتي است كه در هورمونها صورت مي گيرد وبه خصوص در دختران قبل از شروع عادت ماهيانه شدت مي يابد عواملي نظير پوست چرب ونحوه تغذيه نيز در شدت آن دخالت دارد . درمان آكنه هاي ساده رعايت بهداشت پوست، شستشوي مرتب صورت با صابون هاي غير محرك و پرهيز از دست زدن به آنها مي باشد و در موارد آكنه شديد مراجعه به متخصص پوست توصيه مي شود .

ü در خانم ها به علت نزديك بودن مقعد با فرج و نيز مجراي خروج ادرار ، امكان انتقال انواع ميكروبها به دستگاه تناسلي وجود دارد، بنابراين براي پيشگيري از وقوع عفونت به هنگام طهارت بايدابتدا فرج(قسمت جلويي) و سپس مقعد شسته شود و در دوران قاعدگي نيز پس از هر بار دستشوئي رفتن ( بخصوص بعد از اجابت مزاج ) شستشو به طريقه فوق صورت گيرد و پس از شستشو در صورت امكان با دستمال تميز خشك شود ، تا حد امكان از آب سرد استفاده نشود، زيرا ممكن است باعث بوجود آمدن انقباض و درد زير شكم شود.

ü هيچگاه با دست كثيف يا آلوده طهارت نگيريد.از لباسهاي نخي استفاده شود و تعويض آنها زود به زود صورت پذيرد. لباسهاي زيررا بايد جدا از ساير لباسها بشوييد و درآفتاب خشك كنيد. هيچگاه از لباس زير ديگران استفاده نكنيد.

اختلالات تغذیه ای

دوران بلوغ نه تنها با جهش رشد جسمی بلکه با تغییرات خلق و خو و تحولات عاطفی و روانی همراه است. در این مرحله نوجوانان شناخت هویت و کسب استقلال را تجربه می کنند. در این دوران توجه آنها به حفظ ظاهر و تناسب اندام بیشتر جلب میشود و این عوامل رفتارهای غذایی نوجوانان را به شدت تغییر می دهد. حذف بعضی از وعده های غذایی، مصرف تنقلات، غدا خوردن خارج از منزل و علاقه به مصرف غذاهای غیر خانگی از ویژگیهای عادات غذایی دوران نوجوانی است که متاثر از خانواده و دوستان و رسانه های جمعی است.

ویژگیهای رفتار غذایی نوجوانانü نامنظم بوده وعده های غذاییحذف وعده غذایی و برنامه غذایی نامنظم دردوره نوجوانی یک رفتار غذایی شایع است. معمولاً وعده صبحانه و ناهار بیشتر از وعده شام حذف میشوند و علت عمده آن برنامه درسی و فعالیتهای اجتماعی نوجوانان درطول روز است. محققی به نام Daniel درسال 1977طی مطالعه ای نشان داد که 5



نوشته شده توسط خادم المهدی (عج) در شنبه 20 آبان 1393


جوان وجواني5

 

دوست نوجوان خود باشیم

چه عاملی باعث می شود که فرزند 10 ساله شیرین زبان و خونگرم شما در مدت سه سال تبدیل به نوجوانی ساکت و آرام شود؟ برای بسیاری از پدر و مادرها این سؤال یکی از گیج کننده ترین معماهای قرن است.

دو دلیل مهم برای به وجود آمدن این تغییر در سنین ابتدایی و دوران نوجوانی وجود دارد:

هنگامی که کودک شما پا به دوره نوجوانی می گذارد احتیاج بسیاری به تنهایی و خلوت گزینی پیدا می کند. شاید به این علت که افکار و احساسات او دچار نوعی آشفتگی می شوند، ممکن است نوجوان شما دچار بلاتکلیفی و بی ثباتی شود. حتی ممکن است از آنچه که از نظر فیزیکی و یا احساسی برای او اتفاق می افتد احساس شرم کند. چنین اتفاقاتی برای او غیر منتظره و سخت هستند و او می خواهد آنها را از دیگران مخفی کند و نزد خود نگهدارد.

دلیل دیگر این است که فرزند شما کم کم به نداشتن مهارت در انجام کارها حساس می شود. او گمان می کند بزرگترها بهتر از او می توانند صحبت کنند و به راحتی کلمات صحیح را برای ادای منظور خود می یابند. در حالی که او در این زمینه خود را ناتوان می بیند. بنابراین اگر نوجوانتان بـُغ کرده و عبوس به نظر می رسد شاید به خاطر از دست دادن اعتماد به نفس خود در ادای کلمات است.

چرا ما به رابطه با دیگران نیازمندیم؟

«گفت و گو» کلید داشتن یک رابطه خوب در خانواده است. عدم توانایی در راحت صحبت کردن باعث می شود نتوانید نیازهای نوجوانتان را بشناسید. بدون گفت و گو و رابطه مناسب شما نمی توانید پشتیبانی و مراقبت خود را به او برسانید و او نیز نخواهد توانست فراتر از حد و مرزهای تعیین شده و رفتار پذیرفته شده رابطه مناسبی با شما داشته باشد.

انواع مختلف رابطه

رابطه همیشه در جریان است حتی اگر کلمه ای بین دو طرف رد و بدل نشود. گفت و گو ممکن است از طریق حرکات سر و دست، تماس چشم ها و یا تماس فیزیکی باشد.

شما به عنوان والدین همیشه با فرزندتان رابطه خواهید داشت؛ اگر چه او صحبت زیادی با شما نداشته باشد. راه های زیادی برای تشویق نوجوان به صحبت کردن با والدین وجود دارد.

برای این که ارتباط خوبی با نوجوان خود برقرار نمایید توصیه می کنیم این کارها را انجام دهید:

- برای شنیدن حرف های نوجوانتان وقت بگذارید. بسیاری از نوجوانان می گویند والدینشان به حرف آنها گوش نمی دهند. گفت و گو یک خیابان دو طرفه است. اگر می خواهید او به حرف شما گوش دهد باید به او اطمینان دهید که مشتاق شنیدن حرف های او هستید.

- نشان دهید که به دیدگاه های او احترام می گذارید. نفس عمیقی بکشید و محترمانه تصدیق کنید که او هم حرف های ارزشمندی برای گفتن دارد.

- به عنوان یک الگو برای او عمل کنید. به همراه همسر یا بچه های کوچکتر خانواده راه هایی را برای ایجاد یک رابطه خوب در خانواده طراحی کنید.

- انعطاف پذیر باشید. در محل و یا زمانی با نوجوانتان صحبت کنید که برای او مناسب و راحت باشد.

این کارها را انجام ندهید:

- از امتیاز گرفتن خودداری کنید.نوجوانان هم مانند همه ما دوست ندارند امتیازی از دست بدهند یا این که احساس کنند بزرگترهایشان نوعی «مسابقه قدرت» برگزار می کنند.

- عقایدتان را به او تحمیل نکنید. اگر بخواهید افکار و نظریات خود را به نوجوانتان تحمیل کنید، مطمئناً آن را نخواهد پذیرفت و شدیداً عکس العمل نشان خواهد داد.

- سعی کنید قضاوت تحکمانه نداشته باشید.قبل از هرگونه نتیجه گیری به حرف های او گوش دهید. برای او هیچ چیز بدتر از آن نیست که ببیند ذهن بسته شما تمایلی به شنیدن نقطه نظرات او ندارد.

توصیه هایی که به شما در صحبت کردن با نوجوانتان کمک می کند:

- به علامت های او توجه کنید. مطمئن باشید از مسیرتان منحرف نخواهید شد. مثلاً هنگامی که او برای بیرون رفتن از خانه عجله دارد نگویید که می خواهید با او حرف بزنید بلکه در زمانی که آسوده خاطر به نظر می رسد به سراغش بروید.

- سعی کنید اوقاتی را با هم تنها باشید. اگر تنها بودن در خانه ممکن نیست به بهانه صرفِ چای، قهوه یا رفتن به سینما ، دو نفری با هم از خانه خارج شوید و ساعتی را با هم باشید.

- اطلاعات و تجربیات خود را از زندگی با او در میان بگذارید.اما فقط تا جایی که فکر می کنید شنیدن این مطالب برای او جالب است. جوانان اغلب خیلی کمتر از کودکان مشتاق شنیدن حرف های والدینشان هستند.

- از سؤالات باز استفاده کنید، نه سؤال هایی که جواب آنها آری یا نه است.مثلاً به جای این که بپرسید: «روز خوبی داشتی یا نه؟ بپرسید: «امروز در کلاس زبان چه گذشت؟»

- مراقب باشید که گفتگوی شما به سرزنش کردن یا نق زدن تبدیل نشود.به عنوان مثال «دوباره لباس هایت را کف اتاق انداختی» یا «اتاقت زباله دانی شده است. کی می خواهی آن را مرتب کنی؟»

- هیچگاه یک جوان را به خاطر اعتقادات یا دیدگاه هایش تحقیر نکنید.نگویید: «این احمقانه است. چگونه می توانی این طور فکر کنی؟» آنها به تأیید کردن شما احتیاج دارند. حتی اگر آن را نپذیرند.

- اشتباهات نوجوان خود را به طرزی محترمانه بیان کنید.همان قدر برای او احترام قائل شوید که برای یک بزرگسال قائل می شوید.

- وقتی با او اختلاف نظر دارید و این اختلاف هم اجتناب ناپذیر شده است، به جای پافشاری بر خواسته های خود که منجر به دلخوری و ایجاد تنفر می شود، برای پیدا کردن یک راه حل مناسب با او مذاکره کنید. این یعنی یک مصالحه . به عنوان مثال ممکن است بگویید: «می خواهم اتاقت همین امشب تمیز باشد» که عکس العملی این چنینی خواهد داشت: «اصلاً فکرش را هم نکنید! من می خواهم به خانه عمه بروم!» که این مکالمه به یک رویارویی خواهد انجامید. بنابراین بهتر است بگویید: «من واقعاً از وضعیت اتاق تو ناراضی هستم. فکر می کنی چه وقت می توانی آنجا را مرتب کنی؟» در این صورت فرصت مصالحه را به وجود آورده اید.

- برای پدر و مادر یک نوجوان، «گوش دادن و شنیدن» بهتر از «صحبت کردن» است. در این صورت به او کمک می کنید تا آنچه را که شما می فهمید او هم حس کند.

- مهم نیست که شما از نصیحت کردن چه نیتی دارید.نوجوان شما نصیحت هایتان را به احتمال زیاد نخواهد پذیرفت. مهم این است که به شخصیت او توجه کنید و مراقب باشید تا او فرصتی برای حرف زدن داشته باشد و او را در پیروی از عقاید خود مجبور نکنید.

- از تمام فرصت های غیر رسمی جهت برقراری ارتباط، استفاده کنید. مثلاً او را سوار اتومبیل کنید و به محلی ببرید که امکان یک گفتگوی خوب وجود داشته باشد.

- وقتی با شما حرف می زند علاقه مندی خود را صادقانه همراه با نگاهی صمیمی نشان دهید.در صورت امکان هنگامی که به حرف های او گوش می دهید کار دیگری انجام ندهید.

- در گفت و گو با او از این که چیز نامطلوبی را می شنوید از کوره در نروید و عکس العمل شدید نشان ندهید.اظهاراتی از قبیل: «تو می گویی آنها سیگار می کشیدند و حالا می خواهی دوباره به آنجا بروی، اصلاً حرفش را هم نزن!» راه مذاکره را کاملاً مسدود می کنند.

- اگر واقعاً مشکلاتی وجود دارد که احساس می کنید باید حتماً در مورد آنها با نوجوان خود صحبت کنید. از قبیل نمرات پایین در مدرسه و یا نگرانی به خاطر رفتار مخاطره آمیز او، بهتر است وقتی را برای صحبت انتخاب کنید که او فشار بیرونی نداشته باشد و شما هم در آرامش باشید. استفاده از کلمه «من» به شما کمک زیادی می کند. مثلاً به جای این که بگویید: «تو درس نمی خوانی» بهتر است بگویید: «من از این که درس هایت را جدی نمی گیری احساس نگرانی می کنم» نگرانی های خودتان را به آرامی توضیح دهید و آن روی سکه را هم به دقت از زبان او گوش دهید. این کار برای این که بتوانید بر اعتقادات و ارزش های خود تأکید کنید و در ضمن بخشی از رفتار او را که می خواهید تغییر کند، روشن و واضح نمایید، بسیار مناسب است.

http://www.forum.niksalehi.com/showthread.php?t=49950&goto=nextnewest

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

مشکلات نوجوانی و راهکارهای عملی والدین(1)

10مشکل دوره ی نوجوانی

در این مقاله به ذکروتوضیح اجمالی 10مورد از مشکلات دوران نوجوانی می پردازیم.در مقاله ی بعد به بررسی 17راهکارعملی والدین برای مقابله با این مشکلات خواهیم پرداخت.

مشکلات دوره نوجوانی

1- کشمکش بین استقلال و وابستگی:

با توجه به اینکه این دوره، حد فاصل دوران کودکی و بزرگسالی است، از دست دادن حمایت‌های بی‌قید و شرط والدین برای کسب احساس استقلال از یک طرف و لذت مورد حمایت و پشتیبانی آنها بودن و همانطور کودک ماندن و بدون زحمت و دردسر، همیشه مورد محبت قرار گرفتن از طرف دیگر، در نوجوان کشمکش درونی ایجاد می‌کند و جنگ روانی عمیقی در ذهن او به وجود می‌آورد.

بعضاً خانواده و مدرسه و جامعه نیز از او توقعات متناقض دارند، گاهی او را به چشم یک کودک نگاه کرده و برخوردی تحقیرآمیز دارند و گاهی هم توقعات از او بیش از حد توان اوست و به چشم بزرگسالان به او می‌نگرند که این خود به کشمکش‌های درونی نوجوان دامن زده و او را با مشکل روبرو می‌سازد.

2- طغیان علیه مراجع قدرت:

نوجوان برای کسب استقلال علیه همه ی مراجع قدرت من جمله والدین و کادر مدرسه طغیان می‌کند.

گاهی اوقات رفتارهایی علیه آنها از خود نشان می‌دهد، درگیری‌هایی ایجاد می‌نماید و به اعمالی دست می‌زند که روابط او را با آنها و سایر مراجع قدرت به شدت تیره می‌کند، مثلاً بگومگو می‌کند، بحث و مجادله ی طولانی انجام می‌دهد، بر خلاف خواسته ی والدین دیر به خانه می‌آید، از انجام تکالیف درسی خودداری می‌کند، سیگار می‌کشد و حتی ممکن است دست به اعمال بزهکارانه هم بزند.

این مورد در خانواده‌های با محدودیت زیاد و یا مدارسی که مقررات سخت و خشک را بدون نظرخواهی و مشورت با نوجوان اجرا می‌کنند از شدت بالاتری برخوردار است.

3- هویّت فردی :

یکی دیگر از مشکلات مهمی که نوجوان با آن روبرو می‌شود مساله ی تشکیل «هویت فردی» اوست. بدان معنی که سوال‌های متعددی درباره ی مفهوم زندگی، نقش او در این زندگی، مفهوم مرگ و زندگی پس از مرگ و بطور کلی سوال‌هایی نظیر، من کیستم؟ و به کجا می‌روم؟ ذهن او را به خود مشغول می‌نماید که باید به آنها پاسخ دهد.

احساس هویت شخصی در نوجوانان کم‌کم براساس همانند سازی‌های مختلف گذشته ی آنها تکوین می‌یابد. با ورود به دوره ی نوجوانی ارزش‌های گروه همسالان و همچنین ارزیابی‌های معلمان و سایر بزرگسالان نیز مطرح است و هر اندازه ارزش‌هایی که از طرف دوستان و همسالان ابراز می‌شود با ارزش‌های والدین و معلمان هم‌خوانی بیشتری داشته باشد به همان نسبت کار هویت‌یابی نوجوان آسان‌تر پیش می‌رود.

4- چگونگی ارضاء نیازهای جدید (جنسی):

رشد و نمو غدد داخلی و ترشحات هورمون‌های جنسی به نوجوان امکان برقراری روابط جنسی را می‌دهد و انگیزه و کشش جنسی نسبت به غیر هم‌جنس در او ایجاد می‌گردد و از طرفی نخستین برخورد نوجوان با جنس مخالف اغلب با ترس و پریشانی خاطر همراه است. جوان تازه بالغ جدید تمایلات قوی و نامعلومی را احساس می‌کند که او را از جلدش خارج کرده و بسوی جنس مخالف می‌کشاند. جهش‌های شدید محبت، عقب‌نشینی‌های توضیح ناپذیر و حرکات بدون دلیلی که او را آشفته می‌سازد.

نوجوان می‌‌خواهد این همه انرژی را که به وجود آمده و موجب هیجان او شده است را در جایی آزمایش نماید، اما در عین حال نگران عواقب آن است. او بیداری و رشد تمایلات جنسی را دارد ولی هدف ندارد و چون غریزه ی جنسی کاملاً زیرزمینی است، جهت‌یابی آن با کور مالی انجام می‌شود و در افراد محجوب و کمرو نوعی اضطراب و گیجی ایجاد می‌کند. در جوامعی که آموزش ارضاء صحیح غریزه ی جنسی و راه‌های کنترل آن برای نوجوان آموزش داده نمی‌شود، این مشکل مضاعف است و در این‌جاست که متاسفانه لغزش و سقوط در پرتگاه در کمین است.

5- عدم کنترل بر رفتار و هیجانات ناشی از تغییرات جسمی و روانی دوران بلوغ:

به دلیل رشد سریع جسمی و تغییرات مشهود در اندام‌های بدن نوجوان در دوران بلوغ بعضی از رفتارهای هیجانی و عدم کنترل او طبیعی است. مثلاً جلو آمدن سرنوجوان به دلیل احساس بلندتر شدن گردنش، بزرگ شدن بینی و یا عدم کنترل در دست‌هایش برای جابجایی خصوصاً اشیاء ظریف از طرفی و عدم آگاهی و آموزش صحیح او در مقابله با این مسایل از طرف دیگر او را از نظر روحی تحت تاثیر قرار داده به‌طوری که در خود احساس بی‌کفایتی و حقارت می‌نماید که همین امر موجبات اضطراب را در وی فراهم می‌آورد.

6- ترس از آینده:

با پیدایش نیازهای جدید در نوجوان و کشش به سوی ارضای نیازهای آنی و مقطعی، آینده را در ذهن نوجوان مبهم و دور از دسترس تصویر می‌نماید به طوری که حتی چگونگی تامین اقتصادی و تشکیل خانواده برای خود در آینده و ازدواج و تحصیلات عالی را قله‌هایی دور از دسترس می‌پندارد که دستیابی به آنها برای او بسیار دشوار و در بسیاری از موارد از محالات است که البته نقائص تربیتی و آموزشی در درون خانواده، مدرسه و جامعه و محرومیت‌های شدید مالی خانواده به شدت و عمق این مشکل نیز می‌افزاید.

7- دغدغه اقتصادی:

یکی از مهمترین مشکلات نوجوانی این است که فرد قبل از اینکه به بلوغ اقتصادی برسد به بلوغ جنسی رسیده است و از طرفی چون به دنبال استقلال و کسب هویت جدید برای خود نیز می‌باشد همیشه به فکر دستیابی زودتربه منافع اقتصادی است و در این ارتباط می‌بینیم نوجوانانی را که مدرسه و تحصیل را رها کرده و به دنبال شغل و کسب درآمد می‌باشند و این خصوصاً در جوامعی که ارزش‌های انسانی و معنوی جای خود را به ارزش‌های مادی داده و شخصیت افراد برحسب درآمد و پول آنها مورد ارزیابی قرار می‌گیرد بسیار مشهودتر است و در این ارتباط اوضاع و احوال‌اقتصادی- اجتماعی و بی‌ثباتی جامعه، جنگ، بیکاری، کمبود امکانات و فقر مالی خانواده از عوامل تشدید کننده ی مشکل محسوب می‌شوند.

8- تعارض بین خواسته‌های والدین و گروه همسالان:

در این دوران، نوجوان تحت تأثیر گروه همسالان می‌باشد و والدین را مرتبط به نسل گذشته می‌داند که نیازها و خواسته‌های عصر حاضر او را درک نمی‌کنند. لذا نوجوان خود را در این میان کاملاً گیج احساس می‌کند چون حاضر نیست که محبت والدین را هم از دست بدهد. در چنین مواقعی نوجوانان بعضاً همانند هنرپیشه‌ها نقش بازی می‌کنند تا از مقبولیت والدین و گروه همسالان، هر دو برخوردار شوند.

9- ترس و اضطراب:

ناتوانی در سازگاری با موقعیت‌های جدید موجب تشدید ترس و اضطراب در نوجوان می‌شود مانند: ترس از عدم موفقیت در امتحان یا مورد سرزنش قرار گرفتن در خانه و مدرسه، ترس از پذیرش مسئولیت و ارتباط با جنس مخالف یا مورد پذیرش دوستان واقع نشدن.

10- به هم ریختگی ارتباط با دیگران:

فشارهای روانی، عاطفی و اجتماعی در این دوران موجب می‌شود که نوجوان با خودش، با خانواده‌اش، با دوستانش و بطور کلی با همه رابطه‌اش بهم می‌خورد و احساس کوچک شمردن خود و حقارت می کند و حالت عصبی در او افزایش می‌یابد.

http://www.forum.niksalehi.com/showthread.php?t=49950&goto=nextoldest

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

مشکلات نوجوانی و راهکارهای عملی والدین(2)

در مقاله ی قبل به ذکر10مشکل در دوران نوجوانی پرداختیم.حال به17مورد که والدین برای مقابله با مشکلات نوجوانان باید مورد توجه قرار دهند می پردازیم.

1- شناخت شخصیت نوجوان:

ما والدین با شناخت ویژگی‌های دوره نوجوانی بسیاری از رفتارهای ناخوشایند آنان را غیرطبیعی نپنداریم که موجب بروز عکس‌العمل در ما شود و به تیرگی روابط با نوجوان نیانجامد.

2- استفاده از روش تغافل (نادیده گرفتن):

از موثرترین روش‌های تربیتی در این دوره «روش تغافل» است. یعنی مسائل و مشکلات نوجوان را بزرگ نشان ندهیم که در او ایجاد وحشت نماید و یا او را به لحاظ رفتارهایش دائم باز خواست ننمائیم بلکه نوجوان بایستی همواره در حالت خوف و رجاء باشد.

3- ایفای نقش راهنمایی بجای دستوری:

در برخورد با مسائل نوجوان بهتر است از خودش کمک بگیریم یعنی این واقعیت را بداند که نخستین مسئول حلّ مشکل او، خودش است و برای حل آن باید اقدام نماید و ما والدین فقط وظیفه ی راهنمایی او را داریم که از عواقب تصمیم خودش مطلع شود.

4- آموزش:

مهمترین دلیل ترس و اضطراب از هر موضوعی جهل و ناآگاهی نسبت به آن موضوع می‌باشد که ضروری است برای کاهش ترس و اضطراب‌های نوجوانی آموزش‌های لازم در مورد بلوغ، دوست‌یابی، حل مساله، گذراندن اوقات فراغت، برنامه‌ریزی درسی و مواردی از این قبیل به نوجوان آموزش داده شود.

5- برقراری رابطه دوستانه و عاقلانه:

ما والدین با مراقبت دوستانه و عاقلانه خود احساس ایمنی و اطمینان را در وجود نوجوان ایجاد می‌کنیم.

6- اعتماد سازی:

باید بیاموزیم که چگونه حس اعتماد نوجوان را نسبت به خودمان جلب و جذب کنیم، چنانچه اعتماد میان نوجوان و والدین کمرنگ شود او برای حل مسائل خود به دیگران مراجعه می‌کند.

7- ارتباط کلامی مقدمه ارتباط عاطفی:

ما والدین با تنظیم ساعات کار خود و بسترسازی مناسب در منزل بایستی فرصت کافی برای «ارتباط‌های کلامی» با اعضای خانواده به ویژه نوجوان را فراهم آوریم چرا که ارتباط کلامی خود مقدمه «ارتباط عاطفی» است که نوجوان سخت به آن نیازمند است.

8- تاکید بر محبت و پرهیز از خشونت:

ارتباط با نوجوان اگر بر اساس عشق و علاقه و صمیمیت استوار باشد اعتماد به نفس را در او تامین و تضمین می‌نماید و اگر بافشار و خشونت همراه باشد ممکن است موجب اختلال عصبی و دشواری‌های روانی در او شود.

9- الگوهای رفتاری والدین:

نوجوان علاقمند است که والدین دارای شخصیتی مستحکم و با ثبات و پایدار باشند چون به اتکاء شخصیت و همانند سازی آنان نیازمند است و توجه والدین به الگوهای رفتاری خود مورد تاکید است.

10- پرهیز از مناقشات خانوادگی:

خانه بایستی محل آرامش و امن و مستحکمی برای اعضاء خانواده به ویژه نوجوان باشد و مناقشات و جرو بحث‌ها و دعواهای علنی والدین به آن لطمه نزند و بهانه گریز نوجوان از خانواده را فراهم نیاورد.

11- گوش دادن:

با نوجوان صحبت کنیم و به سخنان او با علاقه گوش فرا دهیم و بدانیم که خوب گوش کردن به حرف‌های نوجوان رمز ارتباط موثر با اوست.

12- تکیه بر نقاط قوت:

با مشاهده ی برخی ضعف‌ها، نوجوان را تحقیر و سرزنش و یا با دیگران مقایسه‌اش نکنیم بلکه بیشتر سعی نمائیم برای از بین بردن ضعف‌هایش  قوتش را تجلی بخشیم.

13- انتظار به اندازه:

با کسب شناخت همه جانبه از نوجوان به اندازه ی توان و ظرفیت وجودیش از وی انتظار داشته باشیم.

14- اجازه خطا کردن به‌ نوجوان بدهیم:

نوجوان بایستی بیاموزد که از مشکلات گریزان نباشد بلکه برای حل مشکلاتش به دنبال کشف راه حل باشد و این زمانی است که اجازه خطا کردن را به او بدهیم تا از خطا کردن احساس گناه نکند و بتواند فرصت یافتن راه حل را بیابد.

15-  مشورت با نوجوان:

نوجوان در اندیشه ی مستقل شدن است بنابراین نبایستی عقاید خود را بر او تحمیل کنیم بلکه بایستی او را  تحمل کرد و با مشورت گرفتن از او در امور خانه در کسب استقلال یاریش کنیم.

16- فعال بودن نقش پدر در تربیت نوجوان:

همان‌گونه که «مادر» نخستین گذرگاه کودک و نوجوان به زندگی اجتماعی است آنچه که بسیار مورد نیاز یک نوجوان است وجود «پدری» است که خانواه بتواند بر او تکیه کند. «پدری» که گرم، مهربان و پرشور باشد.

17- پذیرش بدون قید و شرط نوجوان:



نوشته شده توسط خادم المهدی (عج) در شنبه 20 آبان 1393


جوان وجواني4

 

با نوجوانان چگونه رفتار کنیم

پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: به شما سفارش می کنم که نسبت به نوجوانان نیکی کنید زیرا آنها نازک دل هستند.

نوجوانی یکی از بحرانی ترین دوران های زندگی فرد است. نوجوان از مرز کودکی گذشته و وارد مرحله نوینی شده که درزندگی او منحصر به فرد است زیرا درعبور از مرحله کودکی به مرحله نوجوانی بایستی از صخره های لغزان نوجوانی گذشت و تحولات گوناگون در این مرحله نیز حاکی از حساسیت آن است.

نوجوانی ، دوران رشد و تکامل جسمانی ، فکری، عاطفی، معنوی و اجتماعی است. ورود به دوره نوجوانی فرد را با مشکلات فراوانی دست به گریبان می سازد و درجامعه ما که بیشترین جمعیت آن نوجوانان هستند مسلما نمی توان این جمعیت فعال را نادیده گرفت. پس لازم است که والدین و مسئولین با مشکلات نوجوانان آشنا شوند تا بتوانند با آنها رفتاری درست داشته باشند.

نوجوان

نوجوانی دوره ای از زندگی فرد را تشکیل می دهد که حد فاصل پایان دوره میانسالی کودکی و آغاز بزرگسالی است. نوجوان به علت پایگاه مبهم خویش (یعنی نه کودک و نه بزرگسال) اغلب خود را با کودکان کم سن و سال تر در خانواده ، با والدین و معلمان و دیگر اعضای جامعه خود در تعارض عاطفی می یابد. او می خواهد دیگران بدانند که بزرگ شده است ولی احساس می کند که دیگران او را کاملاً درک نمی کنند و حتی مسئولیت کافی به او نمی دهند. نوجوانان درمقابل عقاید و نظرات همسالان خویش حساسیت خاصی دارند. به طوری که به داوری و قضاوت آنان بیش از بزرگسالان ارج و ارزش می نهند.

ویژگیهای دوره نوجوانی

1 – آهنگ رشد جسمی سریعتر می شود و کودکِ دوره پرجنب و جوش قبل را به جوانی خستگی ناپذیر بدل می سازد.

2 – از لحاظ رشد عقلی، کودک مراحل مختلفی را پشت سر گذاشته و در آستانه تفکر انتزاعی قرار می گیرد.

3 – تنوع خوی و خصلت با وضوح هرچه تمام تر آشکار می شود.

4 – رقابت با خود و رقابت با دیگران را تکمیل می سازد.

5 – نوجوان تقریباً از همه کسانی که اکنون در زندگی او مقامی داشته اند سلب اعتماد کرده، بی حوصله و یاغی می شود.

6 – استعدادهای خاص به تدریج بروز می کند و تفاوتهای فردی آشکار می شود.

7 – برای نوجوان سئوالات متعددی مطرح می شود و در همان حال جوابهای دیگران کمتر او را قانع می کند.

8 – دوره وابستگی به سر آمده و ، نوجوان می خواهد زندگی مستقل خود را پایه ریزی کند.

ماهیت مشکل نوجوان

نوجوانان معمولاً دارای مشکلات ویژه ای هستند که در دوران کودکی کمتر در آنان مشاهده می شود، ماهیت این مشکلات نیز به نحوی با مشکلات بزرگسالی متفاوت است.

دوره نوجوانی اغلب به عنوان دوره مشکل ، غیر قابل پیش بینی تعریف شده است . دراین دوران مشکلات نوجوانان به دوشکل کلی نمایان می شود ، مشکلاتی که نوجوانان از دوران کودکی در رفع آن کوشش داشته و هیچ وقت در حل آنها موفق نبوده است و مشکلات ویژه که قسمت عمده آنها دررابطه با مرحله رشد او کاملاً طبیعی به نظر می رسد.

ماهیت مشکلات نوجوانان

مطالعات علمی نشان می دهد ، دوره نوجوانی دارای مشکلات بسیاری است که باید به شیوه ای رضایت بخش، هم برای نوجوان و هم برای گروه اجتماعی او حل و فصل شود. نوجوانی برای خود فرد نیز مشکل ساز است ، زیرا نوجوان با نقش جدید خود در زندگی، کاملاً سازگاری نیافته و در نتیجه اغلب سردرگم، نامطمئن مضطرب است. مهمترین این مشکلات عبارتند از :

اختلال در تصویر بدنی، بحران هویت ( خودشناسی ) ، مشکل اجتماعی نشدن، مسئله روانی، ترس، نگرانی، خشم، عصبانیت، احساس حقارت، تعارض، اضطراب، دشواریهای تحصیلی و اعتیاد.

راه حل و توصیه ها

همانطورکه برای هر مشکلی راه حل خاصی وجود دارد ، برای مشکلات نوجوانان نیز راه حلهای مختلفی وجود دارد. اگر خانواده ها به مقوله ی خود ارزشمندی یا عزت نفس نوجوانان بها دهند خیلی از مشکلات و اختلالات رفتاری فرزندان خود را حل کرده و در شکل گیری شخصیت آنها تأثیر می گذارند.

1 – در برخورد با نوجوانان ، ملایم و منطقی باشید.

2 – هیچگاه نظرات خود را به نوجوانان ، تحمیل نکنید.

3 – تجارب موفقیت آمیز نوجوانان را افزایش دهید.

4 – نوجوانان خود را با الگوهای رفتاری مطلوب آشنا کنید.

5 – نسبت به احساسات و عواطف نوجوانان خود بی تفاوت نباشید.

6 – توجه داشته باشید که مشاجرات لفظی درخانه (میان پدر و مادر) ، در روحیه یا رفتار نوجوان منعکس می شود.

7 – به بهانه ی گفتگو با نوجوانان ، اهداف خود را به آنها القا نکنیم.

8 – تحملِ نوجوان را برای مواجه شدن با ناکامی های اجتماعی افزایش دهید.

9 – برای  پرکردن اوقات فراغت نوجوانان ، اهمیت بسیاری قائل شوید.

از سقراط پرسیدند چرا بیشتر با جوانان مجالست و هم نشینی می کند؟ پاسخ داد که شاخه هاینازک و تَر را می توان راست کرد ولی چوبهای سخت که طراوت آنها رفته باشد به استقامتنگراید .

http://www.tebyan.net/social/house_family/teenager_youth/upbringingyoungsters/2003/4/30/2062.html

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

چگونه با نوجوان خود ارتباط برقرار کنیم؟

یکی از نهادهای مهم و مؤثر در تکوین شخصیت و تربیت نوجوانان، خانواده است. نهاد خانواده را از جمله عمومی‌ترین نهادهای اجتماعی می‌دانند که در تمام جوامع وجود دارد و مهم‌ترین تکیه‌گاه و محور زندگی اجتماعی است. این نهاد در همه جوامع پذیرفته شده و توسعه یافته است و به‌عنوان مهم‌ترین پایگاه انتقال عناصر فرهنگی، آداب و سنن، عقاید، دانش‌ها و مهارت‌ها و … به نسل جدید معرفی شده است. رفتار والدین زمینه‌ساز شکوفایی استعدادها و رشد جسمی، اخلاقی، اجتماعی؛ عاطفی و عقلانی نوجوانان می‌باشد.

نکته مهم در کار تربیت نوجوان تغییر دادن خود به‌جای تغییر دادن نوجوان است. با توجه به تأثیر عمیقی که رفتار والدین بررشد شخصیت و سلامت روان نوجوانان دارد، لازم است پدر و مادر و حتی سایر اعضای خانواده به‌صورت‌های مختلف آموزش ببینند و سطح اطلاعات و آگاهی خود را دربرقراری ارتباط مؤثر با نوجوانان افزایش دهند.

تعریف نوجوانی

دوره نوجوانی از سنین بین ۱۲-۱۰ سالگی تا ۱۸ سالگی را دربر می‌گیرد، البته همانند سایر دوره‌های رشدی، آغاز و پایان این دوره نیز از فردی به‌فرد دیگر متفاوت می‌باشد. نوجوانی پلی است بین کودکی و بزرگ‌سالی. دوران نوجوانی مرحله پر کشمکش و گاه دشواری در زندگی فرد است.

تعریف ارتباط

ارتباط، هر عمل متقابلی است که شامل انتقال پیام باشد.

اهمیت ارتباط

درباره اهمیت ارتباط می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

ارتباط تنها وسیله انتقال اطلاعات به دیگران است.

ارتباط تنها وسیله دریافت اطلاعات از دیگران است.

انسان از طریق برقراری ارتباط است که می تواند احساسات خود را به‌دیگران نشان دهد.

تصحیح سوء تفاهم‌ها فقط از ارتباط میسر است.

کنترل هیجانات منفی، مانند خشم فقط از طریق برقراری ارتباط سالم امکان‌پذیر است.

دادن استقلال به نوجوان

با شروع دوره نوجوانی و رشد احساس استقلال‌طلبی در نوجوانان، یکی از درگیری‌های جدی والدین با فرزندان که «نزاع برسر قدرت» است، آغاز می‌شود. نوجوانان تمایل به ابراز عقاید و خواسته‌های خود و عملی کردن آن‌ها دارند، این درحالی است که بسیاری از این خواسته‌ها همسو و هماهنگ با نظرات والدین نیستند. این کشمکش از خسته کننده‌ترین مراحل تربیتی فرزندان است، اما از سوی دیگر برخورد اصولی و صحیح با آن و مشاهده تأثیر این برخورد در بهبود روابط والد – فرزندی و کمک به تکامل شخصیت فرزند می‌تواند از لذت‌بخش‌ترین تجربه‌های فرزندپروری باشد. باور داشته باشید که نوجوان شما شایستگی این را دارد که فرصت تجربه کردن و آموختن داشته باشد و روی پای خودش بایستد و زندگی‌اش را با موفقیت مدیریت کند. شما نمی‌توانید بسیاری از جنبه‌های رفتار نوجوان خود را کنترل کنید، اما می‌توانید روی رفتارهای خودتان کنترل داشته باشید، همچنین پرسش‌ها و سرزنش‌هایی را که رفتار نوجوانتان را زیر سؤال می‌برد با دستورهای ساده، روشن و مستقیم و آرام جایگزین کنید. یادبگیرید که به‌جای سؤال کردن، خواسته‌هایتان را واضح و مستقیم بیان کنید، به‌عنوان مثال: چرا همیشه شام دیر می‌آیی. تو می‌دانی قانون خانه ما این است که همیشه ساعت ۸ شام می‌خوریم بعد از این‌زمان باید غذا را از یخچال برداری و بعد از آن ظرف‌ها را جمع کنی.

بسیاری از نزاع‌های میان والدین و فرزندان در شرایط پیدایش مشکلات و مسایلی است که نوجوان نمی‌تواند برخورد صحیحی با آن داشته باشد و راه حل‌های منطقی و عملی برای رفع ان بیابد، در نتیجه احساس ناتوانی، خشم و عصبانیت در او تقویت و واکنش‌های منفی تشدید می‌شود. تلاش کنید به آرامی با نوجوان خود در مورد چگونگی حل مشکلات صحبت کنید.

گام‌هایی برای حل مشکل

گام اول: «تأمل کن، باید درباره این موضوع فکر کنی.»

گام دوم: «چه راه‌هایی برای رسیدن به هدف وجود دارد؟»

گام سوم: «آیا انتخاب‌های بهتری هم می‌توانی داشته باشی؟»

گام چهارم: «چرا آن را امتحان نمی‌کنی؟»

گام پنجم: «تصمیم درستی گرفتی! آفرین!»

این مراحل بسیار مهم هستند، چون هیجانات نوجوان را کاهش و مهارت حل مسئله را افزایش می‌دهند و جایگزین نزاع برسر قدرت می‌شوند. اینجاست که عشق و محبت در خانواده ایجاد می‌شود و ارتباط مؤثر جایگزین ارتباط ناصحیح می‌شود.

دادن مسئولیت‌پذیری به نوجوان

چگونه نوجوانم را وادار کنم که مسئولیت مشکلات را بپذیرد.

مشکل این است که باید شجاعت این را داشته باشید که به نوجوانتان فرصت تجربه دوباره را بدهید، حتی وقتی اشتباه می‌کند و شکست می‌خورد. بعضی اوقات او خودش تلاش دوباره‌ای نمی‌کند، چون می‌داند شما خودتان کنترل امور را به دست گرفته‌اید و به‌جای او اقدام خواهید کرد، بعد گناه را به‌گردن شما می‌اندازد و سرزنش‌تان می‌کند، به عنوان مثال: شما را وادار می‌کند تکالیفش را به جای او حل کنید و به غرزدن‌های هرروز شما عادت می‌کند، در حالیکه باید خودش کارهای مثبت و وظایفش را انجام دهد. شما باید او را با پیامد‌های رفتارش مواجه کنید نه اینکه کارهای باقیمانده او را خودتان انجام دهید.

گام‌هایی برای دادن مسئولیت:

گام اول: به نوجوانتان نشان دهید که مشکلش را می‌فهمید.

گام دوم: با نشان دادن عشق و حمایت، مسؤولیت حل مشکل را به خودش واگذار کنید.

گام سوم: به نوجوان بگویید که شما اطمینان دارید او می‌تواند کنترل امور را به دست بگیرد و مشکل را به بهترین شکل حل کند.

گام چهارم: به او بگویید که اگر این مشکل دوباره پیش بیاید چه خواهید کرد. باید نوجوانان را از پیامدهای رفتارشان آگاه کنید تا محدودیت‌ها را درک کنند.

مثال:

مشکل: نوجوان به موقع برای رفتن به مدرسه حاضر نمی‌شود. والدین می‌توانند برای اصلاح این مشکل به شیوه زیر عمل کنند:

بیان مشکل (گام اول): می‌دانم از «غرزدن»‌های من برای اینکه به موقع بیدار شوی و به مدرسه بروی خسته شده‌ای، من هم از اینکه ترا به مدرسه برسانم و در نتیجه به محل کارم دیر برسم خسته شده‌ام.

واگذاری مسئولیت (گام دوم): از این به‌بعد من برای بیدار کردنت چندین‌بار صدایت نمی‌کنم. به جای آن یک ساعت زنگ‌دار به تو می‌دهم.

اعتمادتان را نشان دهید (گام سوم): مطمئنم که می‌توانی این‌کار را انجام دهی، چون برای رفتن به مسافرت می‌توانی به موقع بیدار شوی.

تعیین پیامدهای رفتار از سوی والدین (گام چهارم): در صورت دیر شدن، من ترا به مدرسه نخواهم رساند و برگه توجیه تأخیر برای مدرسه را هم امضاء نخواهم کرد. اگر غیبت کنی باید عقب ماندگی درسی‌ات را روز جمعه جبران کنی.

بالا بردن اعتماد به نفس در نوجوانان

۱- عقیده نوجوان خود را بپذیرید و حتی اگر مخالف با نظر شما بود، تشویقشان کنید.

۲- باید عشق و محبت بدون قید و شرط خود را ابراز کنید، حتی وقتی باید رفتارش را اصلاح کند و زندگی کردن با او دشوار باشد.

۳- استعداد و توانایی‌هایش را پررنگ و پر اهمیت جلوه دهید؛ برای بسیاری از نوجوانان خانواده تنها مکانی است که آن‌ها می‌توانند شناخته شوند. در توجه کردن و تشویق نمودن بسیار بخشنده باشید.

۴- دوستان درست و نظریات آخرین چیزی است که به‌نظر می‌رسد دوست دارید که انجام دهید، یک مکان راحت را برای نوجوان خود فراهم کنید تا دوستان خود را به خانه بیاورد یا در تعطیلات دوستانش را بپذیرد. در آن‌ها ایجاد علاقه و دلبستگی کنید. به نوجوان خود اطمینان کنید تا تصمیمات خوبی بگیرید.

۵- او را در بعضی علایق و سرگرمی‌های خود سهیم کنید، حتی در بعضی از داستان‌های جنگی قدیمی، خیلی جالب است که تعداد زیادی از نوجوانان دوست دارند داستان‌هایی را راجع به سرگذشت والدین خود بشنوند.

6- زمان‌هایی را به تنهایی با فرزند خود بگذرانید. همه نوجوانان نیاز دارند؛ گاهی با پدر و مادر خود تنها باشند. ممکن است کمی وقت ببرد که واقعاً با شما همراه شوند، فقط به آن‌ها گوش بدهید، بدون این‌که حرفشان را قطع کنید یا مخالفتی نشان دهید.

http://women.bloghaa.com/%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D8%B7-%D9%86%D9%88%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86/

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

چه كنیم تا جوان و نوجوانمان به انحراف كشیده نشود؟ ( قسمت اول )

خانواده به عنوان بنیادی ترین نهاد اجتماعی می تواند عمیق ترین تأثیرات روحی و روانی را در اعضایش ایجاد كرده و به نوبه خود منشأ تحولاتی عظیم در جامعه باشد. جامعه نیز می تواند تغییرات اجتماعی را به درون خانواده سوق دهد.

فرزندان راههای تعامل اجتماعی خود را در خانواده می آموزند. محیط خانواده باید به فرزندان عزت نفس، احساس ارزشمندی، شخصیت و خودباوری بدهد. اگر كودك در خانه از محبت پاك سیراب شود، در جامعه در برابر اظهار محبت های دروغین و آلوده نخواهد لغزید. ارتباط عاطفی بین پدر و مادر و فرزندان باید از هر لحاظ تقویت شود، به نحوی كه فرزندان احساس ضعف و كمبود محبت نكنند و به سمت انحراف كشیده نشوند. در شرایطی كه والدین نوجوانان را ناسازگار دانسته و جوانان هم والدین خود را قبول ندارند احتمال وقوع هر نوع حادثه و آسیب ناگواری برای قشر جوان ما وجود خواهد داشت. از این رو سعی كرده ایم به چند سؤال احتمالی شما در مورد نوجوان و جوانتان پاسخ دهیم.

چگونه یك خانواده می تواند عفت و پاكدامنی جوانش را حفظ كند؟

حفظ عفت جزو حساس ترین و در عین حال سخت ترین مراحل مسئولیت یك انسان برای سعادت خودش است. بخصوص در دوران جوانی حفظ عفت ارتباط مستقیمی با سعادت انسان دارد.

این ممكن نیست مگر با تأثیرپذیری از آموزه های دینی و قرآنی. برای رعایت عفت ، قرآن كریم بیشترین سرمایه گذاری را كرده است، بخصوص در سوره نور. اگر این آیات برای جوانان تشریح شود آنها می توانند به سلامت ، دوران جوانی خود را پشت سر بگذارند.

مهمترین مسایل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، انسانی از این نكته غافل نشده اند كه پدر و مادر به گونه ای رفتار كنند و رفتار كلامی و گفتاری آنان و پوشش آنها در منزل باید به گونه ای باشد كه قرآن تصریح كرده است.

البته در حال حاضر محیط جامعه وضعی پیدا كرده كه متأسفانه هر چه هم والدین مسایل خاصی را رعایت كنند جوان وقتی وارد محیط جامعه می شود در مواردی مشاهده می كند مسایل مرتبط با رعایت پوشش اسلامی و اخلاق كه مورد تأكید اسلام است، رعایت نمی شود. همه اینها در گرو رعایت دقیق دستورات فقهی اسلامی است.

مسئله تناقض گویی در خانواده ها و تفاوت بین آنچه در خانه هست و آنچه در جامعه وجود دارد، گاه جوان را دچار سردرگمی می كند. چگونه به او آموزش دهیم كه درست را از نادرست تشخیص دهد؟غنی سازی فكر و ذهن یك جوان از ارزشها، می تواند او را در طول زندگی پراز فراز و نشیبش در برابر مشكلات بیمه كند.

اگر بتوانیم جوان ها را در دوران آموزششان با ارزش ها آشنا كنیم به نحوی كه خدا و رسول خدا و انبیا و علما و اندیشمندان جامعه راه را به ما نشان داده اند، به خوبی فكرش را به سوی درست اندیشیدن هدایت خواهیم كرد.

به عنوان مثال گاه بعضی از بیماران از نظر جسمانی وضعشان آنقدر خراب است كه نمی توان دارویی را مستقیم به آنها تزریق كرد پس با استفاده از سرم دارو را وارد جریان خون او می كنند. اردوها و جلسات انس با جوان به مثابه همان سرمی است كه باعث می شود جوان به صورت ناخودآگاه از رفتار و كردار و گفتار مربیانش آن معارفی را كه باید به او تزریق بشود، بهتر جذب كند و همین او را در برابر زشتی ها و كجروی ها بیمه كند.

از دیگر نارضایتی جوانان ، وجود فاصله طبقاتی و ناخرسندی جوان از وضعیت كنونی است ، چگونه او را به این شناخت برسانیم كه باید خودش را با شرایط موجود زندگی اش وفق دهد؟

تفهیم این موضوع كه مقام رضا و راضی بودن به آنچه كه به هر تقدیر دست قضای الهی در دست انسان قرار داده و تفهیم اهمیت و ارزش مقام رضا برای جوانها با بیان الگوها، مثال ها و تأكیداتی كه خداوند متعال و ائمه اطهار(ع) دارند می تواند در این جهت برای همه مؤثر باشد. هر چند این مسئله فقط در جوانهای ما مشاهده نمی شود و دامن گیر همه ما می باشد. خداوند مقام كسانی را كه به مقدرات او راضی باشند و از راه های مشروع برای معاش زندگی خود و خانواده شان تلاش كنند به بالاترین درجه اعلی می رساند. از مهمترین بركات این رضایت، آرامشی است كه انسان پیدا می كند و در او ایجاد می شود. اطمینان و دوری از اضطراب، نداشتن ناراحتی های اعصاب و مسایل روحی و روانی جزو بركات مقام رضا است . خداوند می فرماید: "بنده من به آنچه كه به تو داده ام راضی باش. من هم به همان عمل كم عبادی تو راضی می شوم و می توانم سعادت تو را تضمین كنم". روایات پر است از این مطالب و لذا تفهیم مقام رضا و بیان آثار و فواید و بركات رضایت از وضع مادی موجود و عدم توجه به مراحل بالاتر كسانی كه به هر دلیل از امكانات بیشتری برخوردارند می تواند جوان را در برابر این تناقضات و اختلاف طبقاتی بیمه كند.

راه سوم ؛ تفهیم این موضوع است كه اختلاف طبقاتی به هر دلیلی ، در جامعه وجود دارد و خداوند این چنین خلق كرده است. البته نمی خواهیم توجیه گر رزق و روزی ها و درآمدهای حرامی كه همیشه مورد بغض خدا و برخورد اولیای الهی بوده است، باشیم. در بخش حلالش هم اختلاف طبقاتی وجود دارد و خداوند این تفاوت ها را قرار داده است. طبعاً كسی كه به هر دلیلی زمینه هایی به صورت طبیعی برای او فراهم شده و توانسته به مال و منال بیشتری برسد ، از امكانات بیشتری برخوردار است. لذا باید به جوان تفهیم كنیم كه اختلاف طبقات در یك قوم و خویش، در یك شهر، در یك جامعه نباید باعث شود كه ما به طرف كمال حركت نكنیم.

بیاناتی كه خداوند از طریق اولیائش به انسان رسانده است و برای بالا بردن ضریب تحمل كسانی است كه بهره مندی كمتری از نعمت های دنیایی دارند ، خود كمك بزرگی برای رسیدن به این هدف است.

خداوند در روایت معراج می فرماید: "من روزگار قیامت از بنده فقیرم كه از امكانات كمتری برخوردار بوده عذرخواهی می كنم". ارزش عذرخواهی مقام ربوبی كه همه ی هستی و همه امكانات در ید قدرت اوست، اگر به درستی برای یك جوان روشن شود خواهد توانست تا حد زیادی مشكلات و تفاوت ها را تحمل كند. تنها به امید كسب رضایت خدا.

در برخی از خانواده ها جوان این جسارت را پیدا می كند كه در مقابل پدر بایستد و یا والدین به خود اجازه می دهند كه به جوان اهانت كنند. چه كار كنیم تا به اینجا نرسیم؟

واقعیت این است كه در این بخش تمامی تقصیرها متوجه والدین است. وقتی بین یك استاد و شاگرد مشكلی پیش بیاید باز مقصر همان رده نسل قبلی است. چنانچه جوانی نسبت به والدین خود گستاخ شود و حاضر به پذیرفتن حرف های آنها نباشد باید مشكل را در نسل قبلی یعنی مربی و والدین او جستجو كرد. از مرحوم شهید بهشتی نقل شده: "وقتی می خواهید مدیری انتخاب كنید اگر مشاهده كردید فرزندان او بی تربیت و دارای رفتار اجتماعی نامناسبی هستند بدانید این شخص مدیرلایقی نیست".

<p style="margin-bottom: 0.0001pt; te



نوشته شده توسط خادم المهدی (عج) در شنبه 20 آبان 1393


جوان وجواني3

 

نوجوانی دوران خودیابی

نوجوانانی که در جوامع پیچیده زندگی می کنند، باید همانطور که به سن بزرگسالی میرسند، با انتظارات اجتماعی متغیر و متعارض در مورد نقش ها و رفتارهای مناسب مواجه شوند.

دستیابی به یک احساس پایدار از خود در جامعه ی در حال تغییر ممکن است دشوار باشد،با این حال ، این دقیقا همان چیزی است که نوجوانان نیاز دارند بدست اورند تا در اجتماع کارکردی موثر داشته باشند.به عیارتی بهتر،اوبا مشکل خود شناسی روبرو است.نوجوانی سنی است که فرد باید به مفهوم روشنی از خود وعزت نفس دست یابد.

عزت نفس در حقیقت همان ارزشی است که هر فرد برای خود قایل است .و به قول معصوم (ع):

من کرمت علیه نفسه لم یهنها بالمعصیه

هر که برای خود ارزش قایل باشد ،آن را با معصیت آلوده نمی سازد.

مفهوم خود و عزت نفس نقش اساسی در سازگاری نوجوانان ایفا می کنند

مولای متقیان امیرالمومنین (ع) فرمودند :

معرفة النفس انفع المعارف

شناخت خود ،سودمندترین شناخت ها است

در شکل گیری عزت نفس نقش والدین بسیار مهم می باشد .تحقیقات نشان می دهد نوجوانان با عزت نفس بالا ، والدینی با عزت نفس بالا دارند.عزت نفس در رابطه والدین و فرزند از این جا ناشی میشود که اگر محدودیتی قایل می شوند علتش را توضیح می دهند ، خواستار تابعیت بی چون و چرا نیستند.،با فرزندان خود صمیمی اند و آنها را برای انجام فعالیتهای فوق برنامه تشویق میکنندنوجوان پس از طی این مرحله و دست یابی به عزت نفس مناسب ، به تدریج به هویتی مستقل دست می یابد.

هویت ،یعنی احساس پایداری که فرد از خود دارد.یعنی علیرغم تغییر افکار ،رفتار و احساسا ت ،برداشت فرد از خود ، همواره ثا بت بماند و باید با نگرشی که دیگران نسبت به او دارند همخوانی داشته باشد. در حقیقت هویت، جوهره ی اصلی انسان است که در تغییرات، تقزیبا دست نخورده باقی می ماند.

مولا امیرالمومنین (ع) می فرمایند

فی تقلب الاحوال عُلُُُُم جواهر الرجال

در دگرگونی شرایط است که جوهره ی انسان شناخته می شود

ریشه های شکل گیری هویت ، از تجربیات و الگوگیری های زمان کودکی نشات میگیرد و تا کهنسالی ادامه می یابد.

نوجوانی دوره ای است که فرد خود را می یابد ، و درباره موضوعاتی چون نقش خود در جهان هستی فکر می کند . به همین جهت بعضی مواقع سر در گم می شود و احساس می کند زندگی رویدادی است که بر او تحمیل شده و چون احساس می کند اختیاری برای تثبیت هویت خود ندارد،خود و آنچه متعلق به خود است را رها می کند..

موفقیت در کسب یک هویت پایدار وابسته به بلوغ بدنی وجنسی ، شایستگی تفکر صحیح و پایداری در مقابل هیجانات است . علاوه بر این ، ازادی از تاثیرات محدودکننده والدین و همسالان تا حدودی که به نوجوان لطمه نزند ضروری است که احتمال میرود در اواخر نوجوانی این وضعیت مهیا شود.

از نظر اریکسون فردی نسبت به هویت خود احساس امنیت واطمینان دارد ، قادر است در یک رابطه ی دوجانبه ی واقعی شرکت کند.

از نظر بعضی روانشناسان کسی در کسب هویت موفق است که بتواند نسبت به یک هدف شغلی یا مکتب سیاسی و نیز به لحاظ شخصیتی احساس تعهد کند.

حاکمیت مذهب در جامعه نقش بسیار مهمی در دفع بحران هویت دارد . در جوامعی که مذهب وجود ندارد و یا مذهب در اولویتهای آخر زندگی روزمره قرار میگیرد ، نوجوانان با بحران های بسیار شدیدی روبرو می شوند .زیرا مذهب به مهمترین و اساسی ترین سوالات نوجوان مثل (( از کجا آمده ام ،چه باید بکنم ،و...)) پاسخ می دهد.

در مقابل گاهی نوجوان دچار هویت منفی میشود ،هویت منفی به مفهوم خودی اشارت دارد که به کلی متضاد با حاکمیت ارزش های والدین یا جامعه است .

هویت منفی اغلب در شزایطی به وجود می آید که والد ین یا جامعه از موفقیتهای انفرادی شخص حمایت ناچیزی می کنند .در این حال اغلب از برچسب هایی چون بزهکار ،بی عرضه برای شناساندن و توصیف این افراد استفاده می شود .این نوجوانان بدون توجه به الگوهای مثبت و ارزشهای اجتماعی ،با الگوهای منفی همانند سازی می کنند

بسیاری ازلباس پوشیدن ها ،آرایشهاورفتارهایی که امروز در کشورمان شاهد هستیم ،با عرف ملی ومذهبی مان بسیار متفاوت است .

ونشانگر این است که،دراکثر مواقع،آنان از هویت مذهبی وملی جامعه ای که در آن زندگی می کنند فاصله گرفته اند.

به جاست که برای ازبین بردن این مشکل آموزش های لازم به نوجوانان و خانواده های آنها داده شود .زمینه ی آشنایی نو جوانان با هویت های مذهبی وملی افتخار آمیز مان از طریق رسانه و مدرسه مهیا گردد.

البته نباید فراموش کرد که بحرانهای روحی این دوره واقعیتی انکار نا پذیرند که اگر با آنها درست برخورد شود،با گذشت زمان مرتفع

می شود.

منبع :

روانشناسی نوجوانان - دکتر اسماعیل بیابانگرد

روشهای هدایت رفتاری نوجوانان وجوانان - محمد قومی فر

http://farmhand.parsiblog.com/1412589.htm

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

نوجوانی دوران خودیابی

نوجوانانی که در جوامع پیچیده زندگی می کنند، باید همانطور که به سن بزرگسالی میرسند، با انتظارات اجتماعی متغیر و متعارض در مورد نقش ها و رفتارهای مناسب مواجه شوند.

دستیابی به یک احساس پایدار از خود در جامعه ی در حال تغییر ممکن است دشوار باشد،با این حال ، این دقیقا همان چیزی است که نوجوانان نیاز دارند بدست اورند تا در اجتماع کارکردی موثر داشته باشند.به عیارتی بهتر،اوبا مشکل خود شناسی روبرو است.نوجوانی سنی است که فرد باید به مفهوم روشنی از خود وعزت نفس دست یابد.

عزت نفس در حقیقت همان ارزشی است که هر فرد برای خود قایل است .و به قول معصوم (ع):

من کرمت علیه نفسه لم یهنها بالمعصیه

هر که برای خود ارزش قایل باشد ،آن را با معصیت آلوده نمی سازد.

مفهوم خود و عزت نفس نقش اساسی در سازگاری نوجوانان ایفا می کنند

مولای متقیان امیرالمومنین (ع) فرمودند :

معرفة النفس انفع المعارف

شناخت خود ،سودمندترین شناخت ها است

در شکل گیری عزت نفس نقش والدین بسیار مهم می باشد .تحقیقات نشان می دهد نوجوانان با عزت نفس بالا ، والدینی با عزت نفس بالا دارند.عزت نفس در رابطه والدین و فرزند از این جا ناشی میشود که اگر محدودیتی قایل می شوند علتش را توضیح می دهند ، خواستار تابعیت بی چون و چرا نیستند.،با فرزندان خود صمیمی اند و آنها را برای انجام فعالیتهای فوق برنامه تشویق میکنندنوجوان پس از طی این مرحله و دست یابی به عزت نفس مناسب ، به تدریج به هویتی مستقل دست می یابد.

هویت ،یعنی احساس پایداری که فرد از خود دارد.یعنی علیرغم تغییر افکار ،رفتار و احساسا ت ،برداشت فرد از خود ، همواره ثا بت بماند و باید با نگرشی که دیگران نسبت به او دارند همخوانی داشته باشد. در حقیقت هویت، جوهره ی اصلی انسان است که در تغییرات، تقزیبا دست نخورده باقی می ماند.

مولا امیرالمومنین (ع) می فرمایند

فی تقلب الاحوال عُلُُُُم جواهر الرجال

در دگرگونی شرایط است که جوهره ی انسان شناخته می شود

ریشه های شکل گیری هویت ، از تجربیات و الگوگیری های زمان کودکی نشات میگیرد و تا کهنسالی ادامه می یابد.

نوجوانی دوره ای است که فرد خود را می یابد ، و درباره موضوعاتی چون نقش خود در جهان هستی فکر می کند . به همین جهت بعضی مواقع سر در گم می شود و احساس می کند زندگی رویدادی است که بر او تحمیل شده و چون احساس می کند اختیاری برای تثبیت هویت خود ندارد،خود و آنچه متعلق به خود است را رها می کند..

موفقیت در کسب یک هویت پایدار وابسته به بلوغ بدنی وجنسی ، شایستگی تفکر صحیح و پایداری در مقابل هیجانات است . علاوه بر این ، ازادی از تاثیرات محدودکننده والدین و همسالان تا حدودی که به نوجوان لطمه نزند ضروری است که احتمال میرود در اواخر نوجوانی این وضعیت مهیا شود.

از نظر اریکسون فردی نسبت به هویت خود احساس امنیت واطمینان دارد ، قادر است در یک رابطه ی دوجانبه ی واقعی شرکت کند.

از نظر بعضی روانشناسان کسی در کسب هویت موفق است که بتواند نسبت به یک هدف شغلی یا مکتب سیاسی و نیز به لحاظ شخصیتی احساس تعهد کند.

حاکمیت مذهب در جامعه نقش بسیار مهمی در دفع بحران هویت دارد . در جوامعی که مذهب وجود ندارد و یا مذهب در اولویتهای آخر زندگی روزمره قرار میگیرد ، نوجوانان با بحران های بسیار شدیدی روبرو می شوند .زیرا مذهب به مهمترین و اساسی ترین سوالات نوجوان مثل (( از کجا آمده ام ،چه باید بکنم ،و...)) پاسخ می دهد.

در مقابل گاهی نوجوان دچار هویت منفی میشود ،هویت منفی به مفهوم خودی اشارت دارد که به کلی متضاد با حاکمیت ارزش های والدین یا جامعه است .

هویت منفی اغلب در شزایطی به وجود می آید که والد ین یا جامعه از موفقیتهای انفرادی شخص حمایت ناچیزی می کنند .در این حال اغلب از برچسب هایی چون بزهکار ،بی عرضه برای شناساندن و توصیف این افراد استفاده می شود .این نوجوانان بدون توجه به الگوهای مثبت و ارزشهای اجتماعی ،با الگوهای منفی همانند سازی می کنند

بسیاری ازلباس پوشیدن ها ،آرایشهاورفتارهایی که امروز در کشورمان شاهد هستیم ،با عرف ملی ومذهبی مان بسیار متفاوت است .

ونشانگر این است که،دراکثر مواقع،آنان از هویت مذهبی وملی جامعه ای که در آن زندگی می کنند فاصله گرفته اند.

به جاست که برای ازبین بردن این مشکل آموزش های لازم به نوجوانان و خانواده های آنها داده شود .زمینه ی آشنایی نو جوانان با هویت های مذهبی وملی افتخار آمیز مان از طریق رسانه و مدرسه مهیا گردد.

البته نباید فراموش کرد که بحرانهای روحی این دوره واقعیتی انکار نا پذیرند که اگر با آنها درست برخورد شود،با گذشت زمان مرتفعمی شود.

منبع :

روانشناسی نوجوانان - دکتر اسماعیل بیابانگرد

روشهای هدایت رفتاری نوجوانان وجوانان - محمد قومی فر

http://farmhand.parsiblog.com/1412589.htm

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

جوانی: دوره ای سرشار از انرژی

مراحل حیات بشر را از لحظه تکوین جنین تا ولادت و سپس تا مرگ به 8مرحله تقسیم کرده اند که عبارت اند از: دوران جنینی، مرحله کودکی، نوجوانی، جوانی، میانسالی، بزرگسالی، پیری، و کهولت.

«جوانی» تعبیر و نام مرحله ای از عمر است که مرز سنی 18تا 26و به عقیده بعضی تا سن 28 را شامل می شود، اگرچه در بیان عامه اصطلاح جوانی افرادی تا سن 40 سالگی را هم در برمی گیرد.

جوانی دوران تربیت پذیری است و فرصتی است که در آن عقیده و اخلاق ریشه دار شده و فضایل و ملکات انسانی در او تثبیت می گردد.این دوره از مهمترین و در عین حال از پیچیده ترین مراحل حیات است. با همه تلاش هایی که روان شناسان برای پرده برداشتن از اسرار این مرحله به عمل آورده اند، باید اعتراف کرد که هنوز نقاط مبهم و ناشناخته بسیاری در این زمینه وجود دارد که بدون شناخت آنها اظهارنظر صریحی را درباره آنان نمی توان داشت.

تعبیر از جوانی

از مهمترین تعبیراتی که برای این مرحله در کتب به چشم می خورد، تعبیر «شباب» است. ریشه لغوی این تعبیر می تواند گویای حالات و مواضع آنان باشد. شباب به معنی برافروختگی و زبانه کشیدن است (شب النار- یعنی آتش برافروخت).

همه حالات و رفتار جوانان حکایت از برافروختگی، زبانه کشیدن، دستور و هیجان دارد. جسم شان، روان شان، عواطف و احساسات شان و بالاخره افکارشان در کمال رشد و برافروختگی است و این خود موجب نابسامانی ها و عوارضی است که در صورت عدم کنترل ممکن است خطرآفرین هم باشد.

برخی از روان شناسان این مرحله را سن غرور و مستی و سن شراب بزرگی انسان نامیده اند و عجیب است که در تعبیر امام امیرالمؤمنین(ع) هم به کلمه

سکرالشباب

برمی خوریم. دوران بلندپروازی ها، امید و آرزوهای دور و دراز، با اندیشه آزادی خواهی های وسیع و همت های بلند، و خواستاری اصلاح در سطحی وسیع و جهانی است.

از قدرت و توان جوان باید برای رشد او و جامعه اش بهره گرفت و او را به صورت یک نیروی مذهبی باید درآورد، زیرا در چنین صورتی است که او می تواند نقش بسیار مهمی را در جامعه ایفا کند.

خصایص جوانی

ویژگی های دوره جوانی را از جهات مختلفی می توان مورد بررسی قرار داد.

1 - ازنظر زیستی- جسمانی:

رشد بدن سریع و در اواسط دوره بسیار کـُند، و در پایان دوره قریب به صفر است. بدن در آغاز مرحله همچنان در حال توسعه و رشد قد در حال افزایش است و در 24 سالگی متوقف می شود. این رشد در دختران زودتر و طبعاً توقف آن هم زودتر است.

وزن بدن، قدرت تن، چابکی و فرزی در این دوره در کمال اوج است و با چنین امکانی توان غلبه بر امور و حل و رفع مشکلات و گره گشایی ها در جوانان قوی است. مردی رشید و یا زنی کاملند و درخور مقام پدری و مادری هستند. وضع ترشح غدد متعادل و تحولات ناشی از آن وضعی تثبیت شده دارد.

2 - از نظر ذهنی:

هوش خام یا دانایی فطری منتهای سیر خود را طی کرده و به بالاترین درجه رشد خود رسیده است. کنجکاوی طبیعی به «چرا»جویی مبدل گشته و او را به سوی منطقی روشن و استدلالی قانع کننده می کشاند.

حافظه، قوام یافته است و اینک جوان در شرایطی است که می تواند درباره حافظه خود به میزان معینی حساب کند و براساس آن محاسبه کرده و در کارها تصمیم بگیرد و به پیش رود.

توان تخیل، تصور و تجسم در آنان بدان میزان که در ظرفیت مقدرشان بود به منتهای حد خود رسیده و قدرت ابداع و اختراع ناشی از آن در آنها در بالاترین میزان خویش است. تمرکز فکر و دقت و توجه در آنها میزان قابل قبولی است و امکان رشد آن هم چنان وجود دارد. استعدادها ظهور و بروز کرده اند و جوان می داند در چه زمینه ای موفق تر است. به ویژه که ذوق و هنر او در بالاترین حد خویش است.

3 - از نظر عاطفی:

رقیق القلب است. حساسیت او در برابر جریانات عاطفی بسیار و زود تأثیرپذیر است. اگر چیزی را دوست ندارد، در راه دوستی آن تا حد فداکاری و جانبازی می ایستد؛ و برعکس اگر چیزی را دشمن بدارد در آن امر شدیداً پابرجاست به اصطلاح کلامی، بُعد تولی و تبری در او قوی است.

او مغرور است و در مواردی خودپسند. جرئت و شجاعت بسیار از خود نشان می دهد، اگرچه در درون ترس و هراسی داشته باشد؛ و به همین خاطر «جوان» فردی پیشتاز است. شور و شوق جوانی، امید و نشاط او، عشق و شیدایی او در مرحله ای از توان و رشد است که برای اقدام در دشوارترین امور حاضر به سرمایه گذاری است.

او فداکار است. مخلص است. زودباور است. اسیر احسان است. اهل اخلاق و انسانیت است. معنی محبت را می فهمد. ملاحظات و رودربایستی ها می توانند عامل محرک و ورود او به صحنه ای باشند. زود تحت تأثیر قرار می گیرد. عرض محبت ها و اخلاص های دیگران را راست و درست می پندارد.

4 - از نظر روانی:

جوان دارای قوه درکی قوی است. از روابط علت و معلولی سردر می آورد. قادر به تجزیه و تحلیل امور است. می تواند به بحث و نقادی بپردازد. از کلیه امور سردر آورد. آینده نگری و دوربینی داشته باشد.

جوان اهل همت است، بلندطبع است، اهل خیر است. گاهی هدف های عالی و حتی محال الوصول را تعقیب می کند. امیدها و آرزوهای بزرگ را در دل می پروراند و برای وصول به آنها بالاترین درجه تحمل را از خود بروز می دهد. او در راه وصول به هدفی که آن را مقدس بداند اهل سرمایه گذاری، فداکاری و حتی ایثار است.

او می خواهد عدالت و قسط در جامعه باشد، آزادی و استقلال باشد، پاکی و عفت باشد، حق در جامعه متجلی باشد. او این خواسته ها را در سطحی وسیع می خواهد اجرا کند نه تنها در جامعه و مملکت خود و اگر شرایط و امکانی در این زمینه به او نشان دهند برای به دست آوردن و رسیدن به آن از سرو جان مایه می گذارد. روح بلند او در شرایطی است که به بلندی ها بیشتر گرایش دارد تا به پستی ها و ذلت ها، مگر آنکه شرایط تبلیغ و سازندگی در جامعه ای واژگونه باشد.

5 - در جنبه فطرت و وجدان :

او در مرحله ای است که فطرتش بیدار است. حقایق امور را وجدان می کند، خود را می یابد؛ و اعتقاد خود را وجدان می کند، خیر را از شر تمیز می دهد. می تواند بسنجد، مقایسه و ارزیابی کند و راه و رسم انسانیت و اخلاق را در پیش گیرد.

 بیداری وجدان  و نیز بیداری احساس مذهبی  سبب علاقه مندی و رغبت او به سوی خیر و کمال بی نهایت است. و طبع منطق پذیرا و، صداقت  و خلوص او موجبی برای حرکت و گرایش او به سوی رشد است.

تمایلات معنوی او در این مرحله اوج می گیرند. حفظ و احیای ارزش های الهی و ایده آل های اخلاق در این سن رشد می یابند. به پاکدامنی و صفا، به عدالت و انصاف میل پیدا می کند و دیدن ناروایی ها و مفاسد او را نگران می سازد. دارای فتوت است و خواستار تحقق فضایل شیفته فداکاری، تعاون و ایثار است. به شرطی که فطرت و وجدانش آلوده نسازند، او در پی گسترش ارزش های ماوراءالطبیعه در محاورت ایده آل های اخلاقی است. به شرطی که معنی آنها در ذهن او تبیین گردد.

جوان نسلی توانمند است. همه چیز او جوان و در مرحله شباب و افروختگی است. او در شرایط و امکاناتی است که می تواند حلال مشکلات باشد و نارسایی ها و کاستی های جامعه را از میان بردارد. قدرت عمل دارد و این قدرت خود عامل سازندگی و رشد و پیشرفت او و جامعه است.

اهمیت جوانی

براین اساس، جوانی یک نعمت الهی و یک فرصت است. ارزش آن هنگامی مکشوف می شود که از دست برود . مرحله ای است که به گفته ویل دورانت، هنوز حوادث تلخ و نابسامان زندگی آن را ناگوار نساخته و شور و شوق آن باشکوه است. شکوه و افسوس سالمندان  در این است که چرا از فرصت آن بهره کافی نگرفته اند و آرزوی پیران این است که امکانی ولو چند ماهه برای اعاده آن فراهم آید. بنا به نوشته صاحب کتاب «لذات فلسفه»، در نظر بیشتر مردم دوره زندگی واقعی انسان همان دوره جوانی است و بیشتر مردم در چهل سالگی جز خاطره و یادبود چیزی نیستند و همانند خاکستری هستند از آتشی که زمانی شعله و دود بوده است.

جوانی دوران تربیت پذیری است و فرصتی است که در آن عقیده و اخلاق ریشه دار شده و فضایل و ملکات انسانی در او تثبیت می گردد. به عقیده روان شناسان تربیتی، صفات نیک یا بدی که دوران جوانی در نهادها پایه گذاری می شود، اثراتی مادام العمر دارد. به فرموده امام صادق(ع) انس او با قرآن، زمینه ساز آمیزش قرآن با گوشت و خون اوست.

توانمندی های جوان

جوان نسلی توانمند است. همه چیز او جوان و در مرحله شباب و افروختگی است. او در شرایط و امکاناتی است که می تواند حلال مشکلات باشد و نارسایی ها و کاستی های جامعه را از میان بردارد. قدرت عمل دارد و این قدرت خود عامل سازندگی و رشد و پیشرفت او و جامعه است. او در طریق وصول به هدف، قادر است موانع را درهم بشکند و مقاصد خود و جامعه اش را محفوظ دارد.

نیروی جسمانی او در کمال اوج است و استعداد و ذهن و توجه او در نهایت رشد، همت او عالی است تا حدی که به گفته راسل به کمک آن می تواند محیط خویش را تغییر دهد و به گفته موریس دبس به تصور و درک قانون اخلاقی و تکلیف قادر است و به جای تنگ نظری دوران گذشته مفهوم وسیع تری از هستی وارد انگیزه های رفتار او می شود و این خود توانی جدید برای تلاش و حرکت اوست.

اینان در هر جامعه ای اقداماتی سازنده می توانند داشته باشند، زیرا وارستگی شان بیشتر است و تقوای شان افزونتر. با مردم دمسازترند. عواطف شان ریشه دارتر است. به گفته راسل ممکن است نتوانند به طور صریح تغییرات و اصلاحات مورد لزوم را تشخیص دهند، ولی قادرند شجاعانه در راه هدف گام بردارند. به گفته «نهرو»، دوران جوانی دوران از هم شکستن و درهم شکستن است و نیروی جوان نقش ها را خیلی آسان تر از دیگران اجرا می کنند.

<p style="marg



نوشته شده توسط خادم المهدی (عج) در شنبه 20 آبان 1393


ولادت عشق

 

با تشکر فراوان از

 

وبلاگhttp://www.emamhoseyn.blogfa.com/، چرا که تمام

مطالب 27مهر93از این وبلاگ گرفته شده است

 

از تو ما را حدیثی در سینه هست و غمی جانکاه بر دل، که شوق انگیزترین حوادث ،غرورآفرین ترین وقایع، شادی آورترین اتفاقات، شیرین ترین گفتارها و نغزترین رفتارها توان این که خنده ای بر لبان ما بنشاند در خود  نمی بیند.

 

مگر نه با ولادت تو، عشق متولد شد، رشادت رشد کرد، شهامت رنگ گرفت، ایثار معنا؛ شهادت، قداست؛ و خون، آبرو گرفت؟

مگر نه با ولادت تو، زلال ترین تقوا از چشمه سار وجود جوشید؟ مگر نه با ولادت تو "موج"، موجودیت یافت؟

مگر نه این که " نسیم" با تولد تو متولد شد و مگر نه " صاعقه" اولین نگاه تو در گهواره بود و مگر نه "عشق" در کلاس تو، درس می خواند و مگر نه " ایثار" به تو مقروض شد و مگر نه " آفرینش" از روح تو جان گرفت؟

پس چرا ما خبر " ولادت"  تو را هم که می شنویم، بغض گلویمان را می فشرد؟

پس چرا ما در روز ولادت تو نیز اشک، پهنای صورتمان را فرا می گیرد؟

از تو ما را حدیثی در سینه است و غمی جانکاه بر دل؛ همان غمی که دل آدم را شکست و یاد تواش گریاند.

پیامبر، آنگاه که تو پا به عرصه ظهور نهادی، گلویت را بویید و اشک دلش، بوسه را بر گلوی تو طراوتی دیگر بخشید.

همان حدیث که توان از تن علی ربود و بر بیابانش ایستاند و ناله اش را به آسمان رساند که:

" ههنا مناخ رکابهم و موضع رحالهم و ههنا مهراق دمائهم فتیة من آل محمد..."

اینجاست قتلگاه حسین، خون عزیزان محمد بر پیشانی این خاک جاودانه می شود. همین جا کاروان عشق درنگ می کند و بار بر زمین می نهد، وادی معاشقه اینجاست. همینجاست که پیامبران و فرشتگان صف در صف، گوش به راز و نیازی عارفانه می سپرند.

این جاست که فریاد خون آلودِ" الهی رضاً برضاک" سینه آسمان را می شکافد و بر رضایت خداوند، چنگ می زند و آسمان از این درد می شکند و زمین بر خود می پیچد.

آری، از تو ما را حدیثی در سینه هست و غمی جانکاه بر دل و رسالتی سنگین بر پشت. تو اگر چه قرآن مجسمی و هر بطن وجود و شخصیت تو را بطنی است و آن را بطنی دیگر تا لایتناهی و اگرچه اوج پرواز والاترین انسان، حضیض - پایین ترین- شناخت تو را درنمی یابد.

و هر چند تو برتری از آنچه ما می اندیشیم و آن صفات که تو را متصف می کنیم و اگر چه تو زینت بخش صفاتی، و اگرچه یادمان نرفته است آن کلام را که در قیامت والاترین مؤمنین  در تب و تاب دیدار خداوندی می سوزند و از او تقاضای دیدار می کنند؛ برقی می درخشد و نوری متجلی می شود که همگان را سالیان دراز بی خویش و بی هوش می کند و وقتی خود را می یابند و به هوش می آیند، عاجزانه از خدا می پرسند که این تو بودی؟ و پاسخ می شوند که این یک تجلی از چهره حسین بود؛ جلوه ای از رخ اباعبدالله، یک نیم نگاه ثارالله... و قلم را هرگز توان شرح این دیدار نیست...ولیکن ما را فقط  یارای دیدن ظواهر است و همین و تا همین حد، آتش به خرمن وجودمان افکنده است و دل های ناقابلمان را پروانه آن شمع جاودانه کرده است.

ما که ظرفیت دریا نداریم، همان قطره مان که در گلو چکانده ای، حیات و زندگیمان بخشیده است.

ما در این کاروانسرای دنیا از آن جهت تنفس می کنیم که تو در آن درنگ کرده ای.

ما بر خاکی سجده می کنیم  که پای تو بر آن نشسته و خون تو بر آن چکیده است.ما همچنان که ساده ترین نیازمان؛ آب نوشیدن را، به یاد تو مرتفع می کنیم، احساسمان، اندیشه مان، مرگمان، حیاتمان، سلوکمان، قیاممان، همه و همه رنگ از تو می گیرند و معنا از تو می یابند.

بر مظلومیت جوانانمان از آن خرسندیم که مظلومیت تو را تداعی می کنند. جوانانمان را به یادواره علی اکبر تو به میدان فرستادیم.

و خون را از آن جهت ارج می نهیم که تو- ثارالله- به خدایت اتصالش بخشیده ای و آوارگی زنان و کودکانمان را از آن روی تاب می آوریم که گوشه ای از آن همه درد و رنج تو را بشناسیم. ما هر چه خون به یادواره تو داده ایم و آنچه به دست آورده ایم، از دست های مبارک تو گرفته ایم و بر همین اساس ما گشتیم، جستجو کرده یم، زیرورو کردیم، و ارزشمندترین گلستان جامعه و عطرآگین ترین مجموعه گل را- به اعتقاد باغبان بزرگوار- آن ستون ها را که استواری جامعه در گروی وجودشان است- به اعتقاد بنیانگذار- زیباترین، خالص ترین، مؤمن ترین، ایثارگرترین جوانانمان را- به اعتقاد مربی- جدا کردیم، ممتاز نمودیم و روز تولد تو را به ایشان اختصاص دادیم و جز اینان، چه گروهی را شایستگی این منزلت بود؟

یا اباعبدالله! بابی انت و امی یابن الزهراء!

آتش عشق را در دل کودکان و جوانانمان جاودانگی بخش!

و هدیه های این امت را که بر اساس آیه" لن تنالواالبرحتی تنفقوا مما تحبون"؛ معشوق های خویش را فدای تو کردند، به پیشگاهت بپذیر.

" سید مهدی شجاعی"



نوشته شده توسط خادم المهدی (عج) در 27 مهر 1393


چرا ام‌البنین(س) در کربلا حضور نداشت + پاسخ رجبی دوانی



تحلیلگر تاریخ اسلام گفت: مروان‌بن حکم آن پیر بنی‌امیه که از دشمنان سرسخت اهل بیت(ع) بود، به بقیع یا پشت در خانه خانم ام‌البنین(س) می‌آمد، به نوحه‌ها و مرثیه‌های سوزناک این بانوی بزرگوار گوش می‌داد و می‌گریست.

محمدحسین رجبی دوانی استاد دانشگاه به مناسبت سالروز وفات حضرت ام‌البنین(س) به خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس گفت: بانوی بزرگوار جناب ام‌البنین(س) یکی از همسران امیرالمؤمنین(ع) است که به سبب فضایل شخصی و معرفتی نسبت به ساحت امامت و ولایت، در تاریخ اسلام و شیعه جایگاه برجسته و خاصی پیدا کرده است.

وی اظهار داشت: درباره چگونگی ازدواج ایشان با امیرالمؤمنین(ع) بنا به نقل بسیار معروف و مشهور، حضرت علی با برادر خویش عقیل‌بن ابی‌طالب مشورت کرد و از آنجایی که عقیل، نسب‌شناس برجسته‌ای بود و نسبت به تمامی قبایل مختلف عرب شناخت داشت، حضرت با او مشورت کرد که همسری از خانواده‌ای اصیل که به دلاوری مشهور باشد و بتواند فرزندان دلاوری به دنیا آورد را به او معرفی کند که عقیل هم به حضرت امیر(ع) عرض کرد من «فاطمه کلابیه» از قبیله بنی کلاب را به شما معرفی می‌کنم چرا که در میان عرب، دلیرتر از مردان بنی‌کلاب وجود ندارد و حضرت علی(ع) با این بانو که دختر خالد کلابی بود ازدواج کرد.

این کارشناس تاریخ عنوان کرد: از این بانو چهار فرزند پسر به نام‌های عباس، عبدالله، جعفر و عثمان متولد شدند. اما اینکه ام‌البنین(س) در واقعه کربلا حضور داشت علت آن را نمی‌دانیم چه بسا شاید بنا بر مصلحت و یا نظر خود حضرت سیدالشهداء(ع) بود که در مدینه باقی بماند و در پایان این حرکت عظیم که شهادت رقم خورده بود نمی‌خواست که وقتی چهار فرزندش به شهادت می‌رسند شاهد صحنه شهادت فرزندانش باشد.

وی خاطرنشان کرد: حضرت ام‌البنین(س) و شرح حال موقعیت ایشان بسیار محدود و مختصر است که نه سال تولد آن بزرگوار را به درستی می‌دانیم و نه سال رحلتش را و شاید به همین دلیل است که اطلاعات ما محدود بوده و از علت دقیق عدم حضور ایشان در کربلا نیز مطلع نیستیم.

رجبی دوانی اظهار داشت: اما در واقعه کربلا و در ارتباط با عکس‌العمل آن بانوی بزرگوار با شنیدن خبر شهادت حضرت سیدالشهداء(ع) و یارانش نکته ای داریم که دلالت بر معرفت آن بانوی بزرگوار می‌کرد که نسبت به جایگاه امامت داشت.

وی تصریح کرد: در نقل‌ها آمده است که وقتی ام‌البنین(س) از کاروانی خبر فاجعه کربلا را شنید و کسی می‌خواست خبر شهادت فرزندش را به او بدهد ام‌البنین(س) گفت ابتدا از حسین(ع) برایم بگویید و چون شنید چهار فرزندش همراه امام حسین(ع) به شهادت رسیده‌اند گفت ای کاش همه فرزندانم و همه آنچه در روی زمین است فدای حسین می‌شد و آن حضرت زنده می‌ماند.

این تحلیل‌گر تاریخ اسلام ادامه داد: در تاریخ داریم که این بانوی جلیل‌القدر در سوگ حضرت سیدالشهداء(ع) و فرزندانش به قبرستان بقیع می‌رفت و در آنجا با دلخراش‌ترین صحنه‌ها و با خواندن مرثیه‌های سوزناک چنان فضایی را ایجاد می‌کرد که مردم نزد او گرد آمده و به مرثیه‌های او گوش می‌دادند و همراه با هم می‌گریستند.

وی گفت: همچنین مروان‌بن حکم آن پیر بنی‌امیه که از دشمنان سرسخت اهل بیت علیهم‌السلام و حاکم مدینه در آن موقعیت بود، او نیز می‌آمد در بقیع یا در پشت درب خانه خانم ام‌البنین(س) به نوحه‌ها و مرثیه‌های سوزناک این بانوی بزرگوار گوش می‌داد و می‌گریست.

رجبی دوانی خاطرنشان کرد: تمام این موارد متقن و مورد اعتماد مطالبی بود که ذکر شد اما مواردی هم در برخی از منابع متأخر درباره ایشان داریم که چون در منابع اصلی و دست اول ذکر نشده نمی‌توان به آنها اعتماد کرد.


نوشته شده توسط خادم المهدی (عج) در 27 مهر 1393


از نهضت حسینی تا جامعه مهدوی - صراط مستقیم

یکی از یاران نامدار و ممتاز حضرت اباعبدالله علیه السلام، که از آغاز راه در کنار امام حاضر بود و در سرزمین کربلا خصوصاً روز عاشورا، رشادت و جانفشانی بی نظیری از خود به نمایش گذارد، فرزند حیدر کرار علیه السلام و بی بی ام البنین علیها السلام است. کسی که معروف به قمر بنی هاشم، علمدار و سپه دار لشکر سید الشهداء علیه السلام و باب الحوائج است.

تاسوعا روز شهادت حضرت عباس علیه السلام نیست، بلکه بخاطر مقام و عظمتی که این بزرگوار دارد یک روز را به بزرگداشت و احترام از شخصیت والایش اختصاص داده اند. شخصیتی که اکثر ائمه اطهار علیهم السلام زبان به مدح و ثنای او گشوده اند، اباالفضلی که خداوند به او مقام باب الحوائجی عنایت می فرماید. قمر بنی هاشم که برای بسیاری از مردم، خارج از تعلقات و تعصبات قومی و مذهبی، بعنوان یک الگو نقش آفرینی می کند و مردمان واله و شیدای مقام و عظمت وی هستند ما حضرت عباس علیه السلام را بیشتر به عنوان علمدار و سقا در کربلا و روز عاشورا می شناسیم.

مقام و عظمت قمر بنی هاشم علیه السلام

اکثر دوستداران این حضرت، از آخرین لحظات عمر شریف و نحوه شهادتش مطلع هستند. در حالی که حضرت باب الحوائج جایگاهی عظیم و رتبه ای بالاتر از این مطالب را دارا می باشد. امام سجاد علیه السلام در حق عموی خویش می فرماید:

«ان للعباس عندالله تبارک و تعالی منزله یغبطه جمیع الشهداء یوم القیامه» (1) همانا برای حضرت عباس علیه السلام نزد خداوند متعال منزلت و مقامی است که تمام شهدا در روز قیامت آرزو و تمنای مقامش را می نمایند.

آیا این مقام کمی است که امام حسین علیه السلام، امام معصوم، کسی که همه عالم دلداده و فدایی حضرتش است، عصر تاسوعا برادر خود را این گونه مورد خطاب قرار دهد:

«بنفسی انت یا اخی» (2) برادرم جانم به قربانت.

و یا فضیلت دیگر آن حضرت را می توان در اذن دخول حرمش، که امام صادق علیه السلام به شیعیان یاد داده است جستجو نمود:

«سلام الله و سلام ملائکته المقربین و انبیائه المرسلین و عباده الصالحین و جمیع الشهداء و الصدیقین و الزاکیات الطیبات فیما تغتدی و تروح علیک یابن امیرالمؤمنین» سلام خدا و سلام ملائکه مقربش و سلام پیامبران مرسل و بندگان شایسته اش و سلام تمام شهداء و صدیقین و سلام هایی پاک و طیب در صبحگاهان و شامگاهان بر تو باد ای فرزند امیرالمؤمنین.

حضرت اباالفضل علیه السلام این مقام رفیع را در پیشگاه خداوند و ائمه اطهار علیهم السلام از کجا و چگونه بدست آورده است؟

خصوصیات و فضایل بی شمار حضرت عباس علیه السلام

به طور حتم ویژگی ها و خصوصیات ممتاز و درخشانی در طول عمر شریف آن حضرت قرار دارد؛ که وی را در چنین جایگاهی قرار می دهد. خصوصیاتی که می تواند برای ما دلدادگان و پیروان حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام، درس ها و نکات ارزنده ای را در پی داشته باشد. ویژگی هایی مانند: وفاداری، ادب، تسلیم بودن در برابر خداوند، شجاعت و دلیری، حس مسئولیت، ثبات قدم و یقین و...

در بین تمامی این صفات، یکی از ویژگی های مهم آن بزرگوار که سبب این درجات والا و این جایگاه عظیم شده، این است که حضرت اباالفضل العباس علیه السلام در سرتاسر عمر خود، در راه خداوند، یعنی صراط مستقیم قدم برداشته و لحظه ای از راه الهی منحرف نگردیده است.

راه راست و استوار الهی راه سعادتمندی

یکی از درخواست هایی که حداقل روزی ده مرتبه در نمازهای واجبمان از درگاه خداوند طلب می کنیم قرار گرفتن در راه راست و درست الهی است:

«اهدنا الصراط المستقیم» (3) (پروردگارا) ما را به راه راست هدایت فرما.

کلمه صراط همه جا در قرآن کریم بصورت مفرد آمده است و این یعنی که راه راست و استوار، راه هدایت، راه خداوند، یک راه بیشتر نیست و اگر انسان گمان کند از طریقی دیگر می تواند به خدا برسد، در اشتباه است.

«و أنّ هذا صراطی مستقیماً فاتبعوه و لا تتبعوا السُبل فتفرّق بکم عن سبیله ذلکم وصّیکم به لعلکم تتقون» (4) این راه مستقیم است، از آن پیروی کنید و از راه های پراکنده (و انحرافی) پیروی نکنید که شما را از راه حق دور می سازد، این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش می کند شاید پرهیزگاری پیشه کنید.

از این رو وقتی به امیرالمؤمنین علیه السلام عرض می شود چرا شما اولیاء خدا در راه راست قدم برمی دارید و باز در نماز می گویید: اهدنا الصراط المستقیم؟ حضرت فرمود: منظور ما از گفتن آن این است که:

«ادم لنا توفیقک الذی به اطعناک فی ماضی ایامنا» (5) توفیقی را که در گذشته و حال به ما عنایت فرموده ای، پایدار بدار.

زیرا دعا دو گونه است زمانی انسان دعا می کند، برای طلب نعمت و موهبتی که دارا نیست. گاهی نیز خداوند عنایت فرموده است و دعا برای استمرار و باقی ماندن آن موهبت است. اگر ائمه اطهار علیهم السلام در خواست هدایت به این راه را می نمایند یعنی در راه خداوند تا پایان عمر باقی بمانند.

صراط مستقیمی که شیطان در کنار آن کمین نموده است تا اگر کسی یک لحظه، غفلت نمود و از این طریق خارج شد، او را به سوی خویش جذب و گمراه نماید.

«قال فبما اغویتنی لاقعدنّ لهم صراطک المستقیم» (6) شیطان گفت: اکنون که مرا گمراه ساختی من نیز، بر سر راه مستقیم تو در کمین بندگانت می نشینم.

راه قرار گرفتن در صراط مستقیم چیست؟

از خصوصیات حضرت اباالفضل علیه السلام قرار گرفتن در صراط مستقیم است. اگر ما بخواهیم این خصلت را از باب الحوائج یاد بگیریم باید چه کنیم؟ چگونه می شود که انسان در راه راست الهی قدم گذارد؟ راه رسیدن به صراط مستقیم چیست؟

1- بندگی و اطاعت از پروردگار

هرکه می خواهد در راه خدا قدم بردارد و به سعادت دنیا و آخرت دست یابد، قرآن کریم می فرماید اولین شرط قرار گرفتن در این راه، اطاعت و بندگی کردن پروردگار است.

«و أن اعبدونی هذا صراطٌ مستقیم» (7) و مرا پرستش کنید (اطاعت کنید) که این راه مستقیم است.

اولین معنای صراط مستقیم اطاعت و بندگی خداوند است. اینکه انسان در چارچوب دستورات الهی گام بردارد. هر سخنی که می گوید هر کاری که انجام می دهد، هر رفتاری که از او سر می زند مطابق با دستورات خداوند باشند شاید در زندگی روزمره برای من و شما زیاد اتفاق بیفتد که برخی از اعمال و رفتارمان با اطاعت و بندگی خدا در تعارض باشد و کسی بخواهد در صراط مستقیم قرار گیرد، هر زمان و مکانی که دید خواست خودش با خواست و دستور پروردگار تعارض دارد، خدا را کنار نمی گذارد و به خواست خودش عمل کند، بلکه تحت هر شرایطی مطیع اوامر الهی است.

قرآن کریم و دین مبین اسلام مکرر در مکرر سفارش به احترام از پدر و مادر می کنند. رسول مکرم اسلام می فرمایند:

«رضی الرب فی رضی الوالدین و سخط الرب فی سخط الوالدین» (8) رضایت خدا در سایه رضایت والدین و خشم خدا در سایه خشم پدر و مادر است.

اما همین قرآن و اسلام می فرمایند تا جایی مطیع پدر و مادرت باش که در چارچوب اطاعت خداوند است، اما اگر زمانی اطاعت از آنان موجب نافرمانی از پروردگارت می شود دیگر فرمانبردار آنان نباش.

«و إن جاهداک علی ان تُشرک بی ما لیس لک به علمٌ فلا تُطعهما و صاحبهُما فی الدنیا معروفاً» (9) و هرگاه پدر و مادر، تو را بر شرک به خدا وادار می کنند که از آن آگاهی نداری از ایشان اطاعت مکن ولی با آنان در دنیا به طرز شایسته ای رفتار کن.

پس هر کسی که اطاعت غیرخدا کند و یا به خاطر منافع خود، دست از فرمانبرداری پروردگارش بردارد، به طور حتم از صراط مستقیم خارج است.




نوشته شده توسط خادم المهدی (عج) در 27 مهر 1393


حلول ماه ربیع الاول مبارک


فرارسیدن ماه ربیع الاول ، ماه شادی و شادمانی برای شیعیان را به شما محب اهل بیت(ع) تبریک عرض میکنم .


خدایا؛

تو را به مناسبتهای عزیز این ماه گرامی قسم می‌دهیم؛

این ماه را بر تمام شیعیان جهان، مبارک و پر خیر و برکت قرار بده،

و در ظهور ارباب و مولای ما؛ امام زمان(عج) تعجیل بفرما،

و به ما توفیق بهره بردن از فضایل این ماه عنایت فرما،

و تمام مریضها را به حرمت این ماه شفا بده،

و مشکلات و گرفتاری تمام شیعیان را برطرف بفرما.

آمین ربّ العالمین.


برای مشاهده برکات و اعمال ماه مبارک ربیع الاول اینجا را کلیک کنید.




نوشته شده توسط خادم المهدی (عج) در 27 مهر 1393


چگونه دعاکردن را از امام‌مجتبی علیه‌السلام بیاموزیم
امام حسن

روشن‏ترین فلسفه و تفسیر دعاهای ماثوره از پیشوایان اسلام، تعلیم عقاید حقه و معارف دینی و آداب و اخلاق اسلامی، با زیباترین الفاظ و مضامین عالیه، به زبان دعا می‏باشد، كه در دعاهای وارده از اولیاء دین مشاهده می‏شود.

 

بر آستان کریم

روى انه كان علیه السلام: اذا بلغ باب المسجد رفع رأسه و یقول: « الهى ضیفك ببابك، یا محسن قد اتاك المسى ء فتجاوز عن قبیح ما عندى بجمیل ما عندك یا كریم ».

روش امام حسن مجتبی علیه السلام این بود، هرگاه به در مسجد می ‏رسید سر مبارك خود را به سوی آسمان بلند می‏كرد این چنین دعا می‏كرد:

«ای خدای معبود من، مهمان تو در خانه‏ات ایستاده است، ای خدای نیكو و نیكوكار، براستی، آمده است بنده گناه‏كار تو، در نزد تو، بگذر و عفو كن، از آنچه زشتی كه در نزد من است به حرمت جمال و زیبایی كه در نزد تو هست، ای خدای كریم.»

دعای امام حسن مجتبی علیه السلام و فقرات ادعیه شریفه یاد شده آموزنده و روشنگر چند حقیقت است كه در ذیل بآنها اشاره می‏شود.

 

رعایت ادب در پیشگاه پروردگار

رعایت ادب، هنگام مناجات و راز نیاز با خدای تعالی و ذات اقدس او را به بزرگی و صفات جمال و كمال، نام بردن و به ناچیزی و ضعف و نیاز همه جانبه و تقصیر و گناه خود اعتراف داشتن در آثار اسلامی و دعاهای ماثوره از اولیاء اسلام، فقراتی پرمحتوا دیده میشود، كه بیانگر كمال ادب، در پیشگاه خدای تعالی، هنگام مناجات با او است و روشنگر این حقیقت است كه ذات باری تعالی دارای همه صفات جمال و كمال در بی‏نهایت است و انسان هم موجود ضعیف و ناتوان و نیازمند در بی‏نهایت می‏باشد به عبارت دیگر، مراحلی از خداشناسی، و خودشناسی به انسان آموخته می‏شود.

پس حقایقی را که دعای مذكور به ما می آموزد اعتراف انسان، به فقر ذاتی و نیازمند بودن به همه‏ ابعاد وجودی خویش و اینكه هر چه دارد، از رحمت ذات حق ریشه می‏گیرد و هم چنین ایمان و اقرار به صفات كمالی و بی‏نهایت حضرت حق، می‏باشد و این، همان رعایت ادب به پیشگاه ذات باری تعالی، در هنگام دعا و راز و نیاز می‏باشد.

بر طبق آیات قران كریم و سخنان اولیاء دین، موثرترین عامل جلب احسان و عفو خدای تعالی، احسان و نیكی كردن به مردم و گذشت از لغزشهای آنان است. چراکه احسان و نیكی كردن به مردم، بویژه به كسی كه به انسان بدی كرده، نشانه كرامت و بزرگواری و جلب محبت و ظهور فضیلت و مهم‏تر، مشمول احسان پروردگار در برابر بدی‏ها و گناهان می‏باشد

امید به احسان و عفو بی‌پایان

حقیقت دیگری را كه امام حسن مجتبی علیه السلام در دعای شریف خود، تعلیم می‏دهد، امید به احسان و عفو خداوند است. مفهوم دعای آن بزرگوار، این بود:

ای خدای محسن و احسان‏كننده، بنده بد و بدكار تو به درگاه تو آمده است، امید است از زشتی و بدی او بگذری.

آری در تعالیم اسلام خدای تعالی به دو صفت بسیار امیدوار كننده توصیف شده است كه بندگان خود را مورد لطف قرار می‏دهد و آن دو صفت احسان و عفو است در دعای ماثوره در محراب حضرت علی علیه السلام در مسجد كوفه می‏خوانیم : « یا ذالجود و الاحسان »؛ ای خداوندی كه دارای بخششی و نیكی كننده هستی.

و در فقرات دعای جوشن کبیر می‏خوانیم: « یا عظیم العفو و یا حسن التجاوز »؛ ای خدایی كه بزرگی، از نظر عفو، نیكویی و از نظر گذشت.

در آیه 25 از سوره شوری می‏فرماید: «و هو الذی یقبل التوبه من عباده و یعفوا عن السیئات و یعلم ما تفعلون». اوست خدایی كه توبه بندگانش را می‏پذیرد و گناهانشان را درگذرد.

و در آیه 30 همان سوره می‏فرماید: «و ما اصابكم من مصیبه فبما كسبت ایدیكم و یعفو عن كثیر». یعنی آنچه از رنج و مصایب به شما (انسانها) می‏رسد، همه از دست اعمال خود شما است در صورتیكه خدا بسیاری از اعمال بد شما را عفو می‏كند.

امام حسن(ع)

همچنین در آیه 34 همان سوره می‏فرماید: « او یوبقهن بما كسبوا و یعف عن كثیر». یا اگر خدا بخواهد، كشتیهاتان را بجرم بدكاری، به دریا غرق می‏كند در حالیكه بسیار از جرم شما را می‏بخشد.

و در آیه 99 از سوره نساء می‏فرماید: «فاولئك عسی الله ان یعفو عنهم و كان الله عفوا غفورا». آنان امیدوار به عفو و بخشش خدا باشند كه خدا از گناهان درگذرد و او آمرزنده گناهان است.

و آیات دیگری از قرآن، و رهنمودهای اولیاء اسلام به ویژه به زبان دعا كه انسانهای گنهكار را امیدوار به عفو و گذشت خدای تعالی، نسبت به گناهان می‏نمایند و تعلیم می‏دهند كه همیشه دست به دعا بردارند و از خدای تعالی طلب عفو نمایند.

امام حسن مجتبی علیه السلام در یكی دیگر از دعاهای خود، بعد از درود و رحمت بر پیامبر و خاندان پاكش علیهم السلام، می‏خواند:

« ان تقیلنی عثرتی و تستر علی ذنوبی و تغفر هالی، و تقضی لی حوایجی و لا تعذبنی بقبیح كان منی فان عفوك و جودك یسعنی انك علی كل شی قدیر »  (دعای بعد از نماز امام حسن علیه السلام، كلیات مفاتیح)

خداوندا از تو می‏خواهم از لغزشم در گذری، و گناهانم را بپوشانی و آنها را بیامرزی و حاجتهای مرا برآوری و بكار زشتی كه از من سر زده عذابم نكنی، زیرا براستی كه گذشت و بخشش تو، چنان هست كه مرا فراگیرد و بر همه چیز هم توانایی.

پیشوای دوم در فقرات این دعای شریف، به انسانها می‏آموزد كه برای خدای تعالی، آن قدر، گذشت و بخشش فراگیر است كه باید برای عفو و پوشاندن گناهان، و آمرزش آنها و برآوردن حاجات و كیفر نشدن از زشتی‏ها، به او امیدوار بود.

رعایت ادب، هنگام مناجات و راز نیاز با خدای تعالی و ذات اقدس او را به بزرگی و صفات جمال و كمال، نام بردن و به ناچیزی و ضعف و نیاز همه جانبه و تقصیر و گناه خود اعتراف داشتن در آثار اسلامی و دعاهای ماثوره از اولیاء اسلام، فقراتی پرمحتوا دیده میشود، كه بیانگر كمال ادب، در پیشگاه خدای تعالی، هنگام مناجات با او است

احسان به مردم و گذشت از لغزشهایشان

حقیقت دیگری كه از دعای امام مجتبی علیه السلام و دعاهای سابق الذكر، روشن گردید، آن است كه خدای تعالی كه خود، دارای صفت احسان و عفو بی‏نهایت است، انسانها را هم به احسان و نیكی كردن به یكدیگر، گذشت و عفو از لغزشهای یكدیگر، امر كرده است. و بر طبق آیات قران كریم و سخنان اولیاء دین، موثرترین عامل جلب احسان و عفو خدای تعالی، احسان و نیكی كردن به مردم و گذشت از لغزشهای آنان است. چراکه احسان و نیكی كردن به مردم، بویژه به كسی كه به انسان بدی كرده، نشانه كرامت و بزرگواری و جلب محبت و ظهور فضیلت و مهم‏تر، مشمول احسان پروردگار در برابر بدی‏ها و گناهان می‏باشد.

در آخر آیه 40 از سوره شوری میفرماید: « فمن عفا و اصلح فاجره علی الله »، یعنی كسی كه عفو كند و بین خود و خصم را اصلاح كند، اجر او با خداست.

در آیه دیگر می‏فرماید: «ان تبدوا خیرا او تخفوه او تعفوا عن سوء فان الله كان عفوا قدیرا». (نسا: 149) ؛ اگر نیكی درباره خلق خدا به آشكارا یا پنهانی كنید، یا از بدی در گذرید (بسیار محبوب خداست) كه خدا به راستی، همیشه از بدیها درگذرد.

این بود شرح مختصری بر دعای شریف امام حسن مجتبی علیه ‏السلام و تبیین مفاهیم والای آن در مقام ادب به پیشگاه خدای تعالی در هنگام مناجات با ذات اقدس او و طلب عفو و بخشش از درگاه او.

 ابوالفضل صالح صدر            

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


منابع:

صحیفة الحسن علیه ‏السلام، دعا و كلمات امام حسن علیه ‏السلام، جواد قیومى اصفهانى.

تعالیم امام حسن مجتبی علیه‌السلام‌ به زبان دعا و حدیث، حسن کافی.



نوشته شده توسط خادم المهدی (عج) در 27 مهر 1393


به مناسبت اربعین امام حسین علیه السلام - دانلود فیلم دلتنگم آقا جون با صدای حامد زمانی

نوشته شده توسط خادم المهدی (عج) در 27 مهر 1393


:: خطبه ی بدون نقطه حضرت علی ابن ابیطالب (ع)
:: سخنان پیامبر درباره ماه مبارك رمضان
:: فضيلت ماه مبارك رمضان
:: ماه رمضان
:: روزه قلب
:: درهای رحمت الهی
:: کلیپ نیمه شعبان ۱۴۳۵-علی فانی
:: فضیلت واعمال ماه شعبان
:: اعیاد شعبانیه مبارک باد
:: ولادت امام علی(ع) مبارک باد
:: مدح بسیار زیبای امام علی (ع)
:: عناوین مقالات درس بررسی موارد خاص
:: اعمال ماه رجب المرجب
:: آسان گیری در ازدواج وزندگی
:: جوانان در کلام رهبر
:: حجاب در نظر حضرت زهرا (سلام الله علیها)
:: مقدمه
:: نگاه اسلام به آشنايي بين دختر و پسر پيش از ازدواج
:: کي مي توان ازدواج كرد؟
:: درس هايي از ازدواج حضرت زهرا (س) و حضرت علي (ع) براي خانواده‌ها
:: چند سوال مهم براي جلسات خواستگاري
:: ازدواج عاملي براي دستيابي به روزي
:: ازدواج از ديدگاه سه دين بزرگ الهي
:: نیازهای جوانان و نوجوانان
:: آموزش مهارت های زندگی ( ویژه جوانان و نوجوانان)
:: مشکلات نوجوانی و راهکارهای عملی والدین
:: مطالعه انحرافات و كجروي هاي اجتماعي
:: آیا استقلال دادن به نوجوان كار درستی است
:: مقدمه‌ای بر رفتارشناسی نوجوان
:: نقش خانواده در پیشگیری از انحرافات اجتماعی فرزندان
:: کنترل رفتارهاي ناهنجار در نوجوانان
:: جوان وجواني5
:: جوان وجواني4
:: جوان وجواني3
:: جوان وجواني2
:: جوان از نگاه امام خمینی رحمه الله
:: جوان وجواني1
:: جوان و دوستي با خدا
:: اهمیت دوران جوانی
:: جوان و آسيب هاي اجتماعي
:: جوان و آموزه‏هاى تعالى‏بخش
:: جوان و زمینه‌های انحطاط
:: جوانی دوره ای سرشار از انرژی
:: چگونه می توان میان جوان و نماز پیوند آفرید؟
:: ویژگی های جوانی و شیوه های صحیح بهره مندی از آن (2)





تقدیم به همه مهدی باوران و مهدی یاوران




:: مهر 1394;
:: تير 1394;
:: خرداد 1394;
:: ارديبهشت 1394;
:: مهر 1393;
:: شهريور 1393;
:: اسفند 1391;
:: بهمن 1391;
:: آبان 1391;
:: اسفند 1390;
:: بهمن 1390;
:: دی 1390;

صفحه نخست | ايميل ما | آرشیو مطالب | لينك آر اس اس | عناوین مطالب وبلاگ |پروفایل مدیر وبلاگ | طراح قالب

Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by javanenab